آب؛ برگ برنده جدید افغانستان
حمیدرضا رمضانی کارشناس حوزه آب و خاک
طالبان پس از به قدرت رسیدن دوباره در افغانستان در تاریخ اوت ۲۰۲۱، از آب بهعنوان یکی از ابزارهای مهم فشار و چانهزنی در سیاست داخلی و خارجی خود بهره برده است. موقعیت جغرافیایی افغانستان با منابع آب سرشاخهای و رودهای فرامرزی، این امکان را به طالبان داده است که با کنترل آبراهها و پروژههای سدسازی، بر کشورهای همسایه تاثیر بگذارد. رودهای پرآب افغانستان مدیون وجود کوهستانهای مهم و مشهور این کشور هستند که عبارتند از:
۱. هندوکش: بزرگترین رشتهکوه افغانستان که از شمالشرق تا مرکز این کشور امتداد دارد. بلندترین قله آن، کوه نوشاخ، با ارتفاع ۷هزار و ۴۹۲ متر از سطح دریاهای آزاد است.
۲. سپین غر (سفید کوه): در شرق افغانستان و میان ننگرهار و لغمان واقع شده است.
۳. بابا کوهستان (رشتهکوه بابا): در بامیان و دایکندی قرار دارد و قلههای بلند آن، سرچشمه بسیاری از رودخانههای بزرگ افغانستان است.
۴. صافی کوهستان: این کوهستان در ولایت کنر و لغمان واقع شده است.
۵. ترکمندره و سلیمانکوه: در جنوب و جنوبشرق افغانستان، در مرز مشترک با پاکستان واقع شدهاند. این کوهستانها نهتنها از نظر طبیعی زیبا هستند، بلکه از لحاظ تاریخی و فرهنگی نیز اهمیت زیادی دارند.
آب بهلطف مشاورت شرکتهایی از کشورهای هند، ترکیه و آذربایجان، در کانون راهبرد توجهات طالبان در سرزمین افغانستان قرار گرفته است. همسایگان افغانستان (ایران، پاکستان، تاجیکستان و ترکمنستان) که بهشدت وابسته به منابع آبی این کشور هستند، حقابهبر از منابع آبی افغانستان محسوب میشوند. بههمیندلیل، طالبان برای افزایش خودکفایی و تولید انرژی، با نفوذ کشور ترکیه و اعمال سیاستهای آبی آن کشور، مدیریت منابع آب را افزایش داده و وابستگی به واردات را کاهش میدهد. طالبان درصدد است که آب را بهعنوان ابزاری برای قدرتنمایی استفاده کند.
برای طالبان، آب یک چاقوی دو لبه بسیار برنده است و میتوان آن را سلاحی مهم در سیاستورزی دانست. وزیر دفاع حکومت طالبان، محمد یعقوب مجاهد، در آخرین اظهاراتش گفته است: «ما حقوق همسایگان را در رودخانه آمودریا نقض نمیکنیم، اما حقوق خود را مطالبه میکنیم و هیچکس نمیتواند ما را از اهدافمان دور کند.» اگرچه این اظهارات بهظاهر زیباست، اما در عمل، حکومت مرکزی افغانستان بهگونهای عمل میکند که مانع از جریان آبهای سرزمینی خود به کشورهای همسایه شود.
بهعنوان مثال، بیش از دو دهه است که جریان آب به ایران متوقف شده است و حکومتهای مختلف افغانستان با احداث سد کمالخان بر رودخانه بزرگ هلمند، مانع از جریان آب این رودخانه به ایران و استان سیستان و بلوچستان شدهاند. همچنین با احداث سد پاشدان، ورود آب رودخانه هریرود به ایران و استان خراسانرضوی مسدود شده است. در ادامه، به ابعاد راهبردی این سیاستهای آبی افغانستان اشاره خواهم کرد:
۱. اهمیت ژئوپلتیک آب در افغانستان: حدود ۷۵ درصد منابع آب شیرین منطقه از کوههای افغانستان سرچشمه میگیرد، از جمله رودهای مهمی چون هریرود به ایران و ترکمنستان، هلمند به ایران، آمودریا به آسیای مرکزی و کابل به پاکستان. آنچه برای همسایگان افغانستان حائزاهمیت است، این است که در گذشته، بهدلیل جنگهای پیدرپی، افغانستان بهندرت از ظرفیتهای آبی خود استفاده میکرد. اما طالبان اکنون درصدد تغییر این وضعیت با احداث سدها و بندهاست. بههمین دلیل، حکومت فعلی افغانستان، معاهدات آبی دولتهای قبلی را با مقامات کشورهای همسایه نقض کرده و عملا از جریان آب به کشورهای همسایه امتناع میکند یا تنها اجازه جریان حداقلی آب را میدهد.
۲. اهداف طالبان از سیاستهای آبی بهعنوان ابزار فشار دیپلماتیک: طالبان با استفاده از آب رودخانههای افغانستان که به کشورهای همسایه جریان دارد، بهشدت از ایران و پاکستان امتیازگیری میکند. این گروه با نمایش توانایی در ساخت پروژههای زیربنایی و مدیریت منابع آب، پایگاه اجتماعی خود را افزایش میدهد و با فروش حقابه یا برق تولیدی سدها به همسایگان، درآمد کسب میکند. همچنین، هدایت منابع آبی بهسمت مناطق تحتنفوذ برای مهار قبایل یا گروههای رقیب را انجام میدهد.
۳. پروندههای تنشزا و رود هلمند ایران: طالبان بارها جریان آب به ایران را کاهش داده و گاهی قطع کرده و حتی با ساخت سدهای کمالخان و کجکی، حقابه ایران را محدود کرده است. پروژههای سدسازی افغانستان میتواند توازون منابع آب را در شرق ایران تغییر دهد. همچنین، روابط پیچیده طالبان با پاکستان، که شامل همکاریهای امنیتی است، نشان میدهد که آب کابل برای ایالتهای مرزی پاکستان حیاتی است؛ اما گاهی طالبان درصدد اذیت و آزار پاکستان نیز برمیآید.
۴. راهبرد طالبان و بازی چندوجهی: طالبان همزمان از آب برای تهدید و پیشنهاد همکاری استفاده میکند. سیاستهای مبهم و اعلامهای متناقض درباره پایبندی به معاهدات آبی، مانند پیمان ۱۳۵۱ با ایران، بهعنوان اهرم فشار علیه ایران عمل میکند. این در حالی است که کنترل آبراهها گاهی به ابزاری برای تامین امنیت مرزها و مدیریت مهاجرت تبدیل میشود. همچنین، طالبان گاهی از آب بهعنوان وسیلهای برای معامله در قبال کمکهای اقتصادی و بهرسمیتشناسی سیاسی استفاده میکند.
۵. پیامدهای منطقهای تنش مرزی با ایران: بحرانهای مکرر بر سر حقابه هلمند در ایران و نگرانی از کاهش آب آمودریا و افزایش مهاجرت ناشی از بحرانهای آبی با پاکستان، احتمال شکلگیری مناقشه پنهان در آینده بر سر سدهای رود کابل و رود هلمند را افزایش داده است. کاهش منابع آب در افغانستان خود باعث تشدید مهاجرت، بحران معیشتی و افزایش فعالیت گروههای مسلح شده است. بنابراین، طالبان آب را بهمثابه یک سلاح ژئوپلتیک میبینند و تمرکز بیشتری بر ابزارسازی سیاسی دارند تا مدیریت پایدار منابع. مصداق این برخورد طالبان، پیشبرد کانال ۲۵۸ کیلومتری قوشتپه برای هدایت آبهای آمودریا به داخل کشور، تقویت سد سالما روی هریرود و برنامهریزی برای ساخت سدهای بیشتر است.