خودکفایی، تشنگی به بار آورد
علی شریعت دبیر کل فدراسیون صنعت آب
واقعیت این است که ما همواره با مسئله خشکسالی روبهرو بودیم. در حالیکه در گذشته، مردم در زمان بروز خشکسالیها، خودشان مدیریت مصرف آب را برعهده میگرفتند. اما متاسفانه، از دورهای به بعد، با مطرح شدن گفتمان خودکفایی، آب بهطورکامل در انحصار دولت قرار گرفت و تصور عمومی نیز چنین شکل گرفت که از این پس دولت مسئول تامین آب است.
در ادامه، دولت با استفاده از منابع آبی در اختیار مردم، برای ایجاد اشتغال موقت و بدون هزینه، اقدام به بهرهبرداری کرد و این مسئله را بهنوعی باجی به مردم و کشاورزان تعبیر میکرد. اما این روند بهپایان رسید و امروز ما در دورهای هستیم که دیگر آن باج دادنها متوقف شده است. در کنار کاهش بارشها طی 5 سال اخیر، افزایش دما نیز به یک مولفه مهم در تشدید بحران تبدیل شده است. همین امسال، دمای کشور بهطور متوسط 1.5درجه افزایش داشته است و این افزایش اندک نیز تاثیر قابلتوجهی بر مصرف انرژی و آب میگذارد. هر یک درجه افزایش دما، باعث افزایش ۱۶درصدی در مصرف انرژی میشود که خود بهصورت زنجیرهای، منجر به افزایش مصرف آب نیز خواهد شد.
بنابراین ما با 2 چالش همزمان مواجه هستیم؛ کاهش بارندگی و افزایش دما. براساس پیشبینیهای موجود، این روند خشکسالی ادامهدار خواهد بود و نباید انتظار بازگشت به شرایط نرمال گذشته را داشته باشیم. برای مثال، میانگین بارندگی در تهران حدود ۲۴۰میلیمتر بوده، اما اکنون این عدد به حدود ۱۵۰میلیمتر رسیده است که کاهش چشمگیری محسوب میشود.
ما سالها هشدار دادهایم که روشها باید تغییر کنند و کشاورزی نیز باید در کنار مدیریت منابع آب قرار گیرد. با این حال، اگر وزارت جهاد کشاورزی و وزارت نیرو نتوانند بر سر یک برنامه مشترک بنشینند و آن را تدوین و اجرا کنند، نباید انتظار بهبود داشت. کشاورزی همچنان بر خودکفایی برخی محصولات اصرار دارد، در حالیکه آبی وجود ندارد و این یک تناقض آشکار است. از طرفی وزارت نیرو باید صرفهجویی ۱۵میلیارد مترمکعبی در مصرف آب را محقق کند و از سوی دیگر، جهاد کشاورزی بر افزایش تولید محصولات استراتژیک تاکید دارد. این اختلافات در اهداف، بدون همافزایی، نتیجهای جز فشار بر منابع آب زیرزمینی نخواهد داشت.
اگر نتوانیم این دو وزارتخانه را به تعامل و هماهنگی وادار کنیم، هر تصمیمی محکوم به شکست است. باید هر دو وزیر با برنامهای مشترک در مجلس حاضر شوند، رأی اعتماد بگیرند و حتی اگر ناکام بودند، با هم مورد استیضاح قرار گیرند. من 40 سال است که در این صنعت فعالیت میکنم و میدانم جهاد کشاورزی اساسا نسبت به کمبود آب بیتفاوت است و صرفا هدفش تولید و خودکفایی است.
اکنون ما در برخی نقاط کشور، دیگر دغدغه آب کشاورزی نداریم، بلکه نگران تامین آب شرب مردم هستیم، بهویژه در مناطق مرکزی کشور، بحران آب وارد مرحلهای شده است که باید ساختار حکمرانی آب تغییر کند و همه اجزای حاکمیت، از جمله بخش خصوصی، مردم و دولت به مشارکت جدی وارد شوند.
در تهران، تنها یک ماه دیگر ذخیره آب شرب باقی مانده است. در آینده نزدیک، ما نهتنها با قطع برق، بلکه با قطعی آب نیز مواجه خواهیم بود. باتوجه به روندی هم که اعلام کردند، در پاییز هم در کل کشور کمتر از حد نرمال، بارندگی خواهیم داشت. اکنون وضعیت بهگونهای است که فقط با نگاه به سدها، میتوان فهمید وضعیت چگونه است؛ بسیاری از سدها تنها ۳۰ تا ۴۰ درصد ظرفیت خود آب دارند که بخش قابلتوجهی از آن نیز غیرقابلاستفاده است.
با این حال، مقامات شهری نظیر شهردار تهران اعلام میکنند که مشکلی در تامین آب وجود ندارد، در حالیکه بحث انتقال آب از طالقان در جریان است، که خود میتواند منجر به نابودی این منطقه شود. آب مانند آهنرباست، جمعیت را به خود جذب میکند، اما تا کجا میتوان این روند را ادامه داد؟ با خشکشدن طالقان، مردم آن منطقه آواره خواهند شد. باید سیاستگذاری درباره تمرکز جمعیت در تهران و کلانشهرها بهطورجدی مورد بازنگری قرار گیرد.
در همین حال، وزیر نیرو صرفا بر موضوع خوشمصرفها و بدمصرفها متمرکز شده و صحبت از جریمه پلکانی کرده است. اما باید توجه داشت که افزایش نرخ و جریمه، زمانی اثربخش است که مردم همراه شوند. وقتی مردم آموزش نبینند، هشدار نگیرند و در جریان عمق بحران قرار نگیرند، حتی جریمه هم عادی و بیاثر میشود.
ما باید دانشآموزان و عموم مردم را به محلهای بحران ببریم، وضعیت سدها و آبخوانها را بهطورعینی نشان دهیم. راهحل، صرفا در انتقال آب از خزر یا عمان نیست. حکمرانی ناقص آب هنوز هم ادامه دارد. ما صنایع را در تهران بارگذاری کردهایم، بدون اینکه به منابع آبی توجه کنیم.
حاکمیت باید بپذیرد که اشتباه کرده است. بزرگترین بحران ایران کمآبی است و تبعات اجتماعی، امنیتی و سیاسی آن فراتر از یک جنگ نظامی است.
من بارها هشدار دادهام و برخی به من خرده گرفتهاند که چرا از واژه «جنگ آب» استفاده میکنم. اما واقعیت این است که این جنگ، هماکنون در جریان است. بهعنوانمثال، ترکیه تاکنون ۱۵۰میلیارد دلار در کنترل منابع آب سرمایهگذاری کرده است تا مانع خروج آب بهسمت ایران و عراق شود. در افغانستان نیز طالبان از آب بهعنوان ابزار باجگیری استفاده میکند. واقعیت تلخ این است که هر کشوری که آب در اختیار داشته باشد، میتواند کشورش را اداره کند. کشوری که فاقد آب باشد، جمعیتش بهتدریج مهاجرت میکند. شمال کشور نیز در معرض تهدید است و اگر فکری نشود، به منطقهای غیرقابلسکونت تبدیل خواهد شد.