غفلت از سرمایه اجتماعی در بافتهای فرسوده
عبدالرضا گلپایگانی ـ مدیرعامل شرکت بازآفرینی شهری ایران
در حال حاضر، یک میلیون خانوار و 3 میلیون نفر از جمعیت تهران در مناطق ناکارآمد شهری زندگی میکنند. توجه به آمار کمی نباید ما را از این واقعیت غافل کند که جان یک میلیون نفر در پایتخت در معرض خطر و ناامنی قرار دارد. همچنین، نسلهای آینده در محیطی زندگی خواهند کرد که فاقد زیرساختهای موثر شهری است؛ بدون فضاهای فرهنگی، بدون مکانهای مناسب برای بازی و بدون امکاناتی برای رشد و شکوفایی کودکانی که در این مناطق بزرگ میشوند، نمیتوانیم از ظرفیتهای بالقوه شهروندان بهرهبرداری کنیم.
شهرداریها در خط مقدم اقدامات برای بهبود بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری قرار دارند. این بافتها همواره بهعنوان فرصتی برای توسعه کالبدی شهر و تولید مسکن موردتوجه قرار میگیرند، اما یک سرمایه مهم دیگر نیز در این مناطق وجود دارد و آن سرمایه اجتماعی است. زمانی که یک شهر جدید ساخته میشود، ممکن است چند نسل طول بکشد تا ساختار اجتماعی آن بهشکل مطلوبی درآید.
زیرساختهای زیربنایی و روبنایی در بافتهای فرسوده وجود دارد. محلات هدف بازآفرینی دارای هویت تاریخی هستند و بازآفرینی بهمعنای این است که دوباره زندگی به این محلات برگردد و استفاده بهینهتری از این بافتها شود. در نشست اخیر شورایعالی مسکن، افزایش کیفیت زندگی و ارتقای کیفیت بناهای ناپایدار و سرانههای خدماتی در محلات هدف بافتهای ناکارآمد شهری موردتاکید قرار گرفت.
بسته تشویقی 19بندی تا حدودی میتواند در نوسازی مسکن در بافتهای فرسوده تاثیرگذار باشد، برای دستیابی به هدف اصلی، یعنی کاهش بافتهای فرسوده و ارتقای کیفیت زندگی در محلات هدف بازآفرینی باید در ابتدا مدل فکری خود را تغییر دهیم.
در فرآیند بازآفرینی شهری با چالشهای پیچیدهای مواجهیم. برای حل این مسائل، نیاز به راهحلهای جامع و پیچیده داریم. بهنظر من، بهترین راه برای دستیابی به راهحلهای مناسب در محلات هدف بازآفرینی شهری، بهرهگیری از ظرفیت دفاتر تسهیلگری است که ارتباط مستقیمی با ساکنان دارند. این سوال مطرح میشود که آیا تحمیل زندگی آپارتماننشینی در این محلات، رویکرد درستی است یا خیر؟ مدلی که در سالهای اخیر برای مدیریت بافتهای فرسوده بهکار گرفته شده، شامل تخریب و بازسازی بوده ، اما اکنون مشخص شده است که این مدل کارآمد نبوده و باید برای تمامی اقشار جامعه، با در نظر گرفتن شرایط مالی، فرهنگی، اجتماعی و سایر عوامل، راهحلهای مناسبی ارائه شود. دفاتر تسهیلگری در کنار شهرداریها میتوانند چشمانداز روشنی برای بازآفرینی شهری ایجاد کنند و در این راستا، رویکرد به بازآفرینی شهری باید از بالا به پایین نباشد. شهرداریها باید نظارت بر ساختوسازها را تقویت کرده و از ایجاد ساختوسازهای غیرمجاز که منجر به شکلگیری بافتهای فرسوده جدید میشود، جلوگیری کنند. واقعیت این است که درآمد حاصل از فروش تراکم در بلندمدت پایدار نیست و در آینده، شهرداریها با چالشهایی در تامین خدمات ناشی از افزایش تراکم مواجه خواهند شد.