آیا از محیط کاری خود فراری هستید؟
حسن خسروی - مدرس دانشگاه
آیا شما هم جزو کسانی هستید که خدا خدا میکنند تا زودتر ساعت کاری اداری تمام شود و از اداره بیرون بزنند؟ چرا؟
آیا کار و شغل خود را دوست ندارید؟ آیا مدیران شما بیکفایت و بیخود هستند؟ آیا از حقوق و مزایای خود ناراضی هستید؟ آیا همکاران خوب و بهدردبخوری ندارید؟ آیا بهخاطر اشخاص دیگری و جهت حفظ آبرو و موقعیتی مجبور یه کار در سازمان خود هستید؟ آیا فاصله محل سکونت شما با محل کار بسیار زیاد است و این آزارتان میدهد؟ آیا سازمان شما نسبت به سازمانهای مشابه یا دیگران رفاهیات دلچسبی ندارد؟ آیا بهخاطر جو روانی و روابط ناسالمی که مبتنی بر ریاکاری و تملق و چاپلوسی و زیرآب زنی است از سازمان خود فراری هستید؟ و آیا همه موارد؟! اگر علائم فوق در محل کار و سازمان و شرکت شما وجود دارد، قطعا نشانه بیماری است. اما چه باید کرد؟ متاسفانه بسیاری از سازمانهای ما این شرایط و وضعیتهای بد را دارند و علتالعلل همه این بدبختیها و نگرانیها و فراری بودن از سازمانها به جهت سوءمدیریت و غیرمتخصص بودن مدیرانی است که واقعا بر اساس شایستهگزینی و شایستهسالاری بالا نیامدهاند و خسارت این قبیل مدیران با کمال تاسف و تأثر فراوان مورد بررسی و حسابرسی نهادهای کنترلی و نظارتی قرار نمیگیرند. فاجعهآمیزتر از این وضعیت وقتی است که این مدیران وقتی مسجل میشود که فاقد کارآمدی هستند، از چرخه و گردونه مدیریت کشور حذف نمیشوند، بلکه به سازمان دیگری کوچ میکنند و این کارکنان و نهایتا مردم هستند که هزینههای این مصیبتها را متحمل میشوند. محیط کاری اگر از جهات مختلف فیزیکی، ارتباطی، روانی، رفاهی و... دلگرمکننده نباشد، به زندانی میماند که فرد زندانی، لحظهشماری میکند تا وقت رهایی و خلاصیاش فرا برسد و این اصلا خوب نیست. ما با هزینههای زیاد افراد علاقهمند را با انواع و اقسام آزمونها و مصاحبهها و گزینشها جذب میکنیم، اما غافل از اینکه مدیران ما با افکار و اعمال و تصمیمات خود آنچنان محیط کاری را اعصابخردکن میکنند که دوست داریم زودتر ساعات کاری تمام شود و از سازمان فرار کنیم. یک سازمان خوب و موفق و قابلاحترام بهطبع باید سازمانی باشد با ساختار و اهداف خوب، مدیریت خوب، بودجه خوب، کارکنان خوب و... اما چرا اینگونه نیست؟ چه کسی یا چه جایی مسئول رفع نابسامانیهای سازمانها ست؟ چرا احساس تعلق و احساس تعهد سازمانی آسیب دیده؟ چرا کارکنان نقشی در تصمیمسازیها ندارند؟ چرا عمر مدیریت در سازمانهای ما کوتاه است؟ برای آنکه کارکنان انگیزه، شوق، میل و رغبت داشته باشند که در سازمان بمانند، بایستی مدیرانی بالغ، فهیم، متخصص و ثروت آفرین داشته باشیم. مدیرانی که به ماهیت، جایگاه و نقش انسان در سازمان اهمیت داده و رفتار سازمانی مبتنی بر ارتباطات سالم و سازنده را دنبال کنند. وقتی مدیران کوتوله را بر مسند کارها میگماریم، آنها بیپروا همهچیز را نابود میکنند که در رأس آنها، سرمایه انسانی است. از یک مدیر کوتوله که هیچ بویی از مفاهیم مدیریت نبرده بود، سؤال کردند که قربان ببخشید! شما در ادارهتان شایستهسالاری دارید؟ و او در پاسخ گفته بود که: بله. اسم این خانم را شنیدهام. (شایسته سالاری) اما نمیدانم در کدام قسمت مشغول بهکار است؟!