-

همه اینها زیر سر اقتصاد است!

حسن خسروی- متخصص امور برنامه و بودجه کشور

حسن - خسروی

در ترم گذشته دانشگاه برای درس مدیریت، امتحان میان ترم این سوال را به دانشجویانم دادم که:

چه کار کنیم تا مردم سوئیس برای کار و زندگی به ایران بیایند؟!

مدتی گذشت، دانشجویان هاج و واج همدیگر را نگاه کرده و با هم حرف‌هایی را پچ پچ و رد و بدل می‌کردند و احتمالا در دل‌شان به من معلم می‌خندیدند که این چه سوال عجیب و غریب و مسخره‌ای است؟

بگذریم.

همگان متفق‌القول هستیم که یک اقتصاد ناسالم و بیمار نقش مهم و موثری در بروز آسیب‌های خانوادگی و اجتماعی دارد. پدیده‌هایی مثل: بیکاری، اعتیاد، سرقت، قتل، فحشاء، خودکشی، طلاق و... همگی ریشه در یک فرهنگ ناسالم و اقتصاد بیمار دارند که خود ناشی از فقدان آموزش‌و پرورش درست و طرح و برنامه مناسب و حاصل سوء‌مدیریت‌هاست. اقتصاد کشور اگر به سامان باشد و چرخ‌های آن به‌درستی در حرکت باشد نیل به مقصد میسر است در غیر این صورت هر لحظه باید شاهد انواع و اقسام تضادها و تعارضات بود که قطعا نرخ تمام شده اداره امور کشور را بسیار گران خواهد کرد. سرزمین حاصلخیزی مانند ایران با ذخایر فراوان و ارزشمند مادی و معنوی و انسانی، چگونه و چرا باید دچار ناترازی و نابسامانی در حوزه‌های مختلف آب، برق، گاز، بنزین، مسکن، درمان و... باشد؟

وقتی اقتصاد بیمار باشد، انواع میکروب‌ها و باکتری‌های فرصت‌طلب و سوءاستفاده‌کننده از موقعیت، گرد هم جمع می‌شوند تا آب و نانی از این سفره بردارند. مثلا از یک دزد و سارق دستگیرشده توسط پلیس سوال می‌شود که چرا دزدی کردی؟ می‌گوید: چون شغل نداشتم و بیکار بودم، معتاد شدم و همسرم هم طلاق گرفت و... .

یا از یک جوان سوال می‌شود که چرا ازدواج نمی‌کنی؟ می‌گوید: شغل ندارم، مسکن ندارم و... .

همه اینها زیر سر اقتصاد است.

یک اقتصاد پویا و سالم در گام نخست باید مسئله‌محور باشد. ما آنقدر مسائل ریز و درشت اصلی و فرعی داریم که به نظر می‌رسد از اولویت‌بندی آنها عاجزیم. کشوری که نفت ندارد، اولویت اولش قاعدتا باید فکر چاره برای سوخت و انرژی باشد. کشوری که آب ندارد منطقا اولویت اولش باید آبخیزداری و آبخوان داری و تأمین آب باشد. کشوری که جنگل‌های فراوان دارد عقلایی آن است که اقتصاد جنگل را محور و کانون توجه و اولویت قرار دهد. پس مسئله‌محور حرکت کردن بسیار مهم است. اما این را چه کسی و چه ارگان و نهادی باید تعیین و تبیین کند. قطعا اینجا پای سازمان برنامه و بودجه کشور به میان می‌آید. سازمانی که فرض بر آن است که مرکز تخصصی و اتاق فرماندهی و هدایت مسیر جامعه به سمت کمال و هدفی متعالی است. پس برای یک اقتصاد سالم و درست باید مسئله‌محور بود که سازکار آن‌را طرح‌ها و برنامه‌های کارشناسی سازمان برنامه و بودجه کشور مصوب و مشخص می‌کند. به عبارت دیگر، هرگاه سازمان برنامه و بودجه، ناتوان، ضعیف، ناکارآمد و گرفتار امر و نهی‌های گروه‌ها، سلیقه‌ها و دستورات بالا به پایین باشد و نتواند که به ایفای ماموریت و وظایف قانونی خود عمل کند، نتیجه این وضعیت چنین می‌شود یک اقتصاد آشفته و نابسامان با کارکردهای سلیقه‌ای و خارج از دایره علم و اخلاق. با آنکه در ظاهر ما برنامه‌های پنج ساله توسعه نوشته و مصوب و اجرا کرده‌ایم اما به نظر می‌رسد که هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم. قبل از انقلاب اسلامی ما می‌خواستیم شبیه امریکا و جهان اول شویم که به هر دلیلی نشد. بعد هم ‌خواستیم ژاپن اسلامی شویم که باز هم نشد. بعدها نیز حرف و حدیث‌ها این بود که شبیه کره جنوبی، مالزی و... شویم که نشد و امروز باید مراقب باشیم که در مقابل ترکیه، امارات و... کلاه‌مان را باد نبرد. تا وقتی که تمام امور کشور و سازکارهای آن متمرکز و در کانال تخصصی و کارشناسی سازمان برنامه و بودجه قرار نگیرد، اقتصاد ما روی خوش به خود نخواهد دید. یادمان باشد برای مبارزه و مواجهه با اعتیاد، طلاق، خودکشی و... باید به سراغ علت رفت نه معلول، این حلقه مفقوده تصمیمات و نگرش‌های ماست.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین