تحمیل مشکلات بانکها به اقتصاد
ایمان اسلامیان - کارشناس پولی و بانکی
وقتی درباره ترازنامه بانکی حرف میزنیم، باید در دو بخش مجزا آن را بررسی کرد؛ یکی بانکداری متمرکز و دیگری بانکداری غیرمتمرکز که هنوز در ایران بهطورقانونی آغاز نشده است، اما در هر صورت چه قانونگذار و چه سایر فعالان اقتصادی باید خود را آماده ترازنامههای غیرمتمرکز کنند؛ موضوعی که بسیار جای بحث دارد، این است که کنترل ترازنامه بانکی آیا اثربخش است یا خیر؟ و اگر اثربخشی دارد، نحوه انجام آن باید چگونه باشد که بهترین تاثیر را داشته باشد.
در کنترل ترازنامهها دو رویکرد وجود دارد؛ رویکرد کمی و کیفی. در رویکرد کمی آن توازنی که باید بهشکل مقداری در ترازنامه وجود داشته باشد را چک کنیم. یعنی دارایی و سرمایهاش را چک میکنیم تا کسری و ناترازی آن را دریابیم. بسیاری از بانکهای ما در حال حاضر متاسفانه حتی در کنترل مقداری هم، دچار ایراد و ناترازی هستند و این برقراری تعادل باید بهسرعت انجام شود. در رویکرد کمی، باید برنامهریزی مالی هم در نظر گرفته شود.
کنترل کیفی اقلام ترازنامه بانکی زمانی اتفاق میافتد که بانکی در عمل تعادل دارد و بهاصطلاح بانک ترازی است، اما در بررسی متوجه میشوید که بسیاری از دادههایی که ارائه شده، از کیفیت لازم برخوردار نیست.
بهعنوانمثال، داراییها زیادهنمایی شده است. یکی از متعارفترین اقداماتی که هنگام تجدید ارزیابی دارایی بانکها اتفاق میافتد، اظهار کردن به افزایش سرمایه بانکها است.
یعنی بانکها برای آنکه توان افزایش کاذب سرمایه خود را نشان دهند، دارایی خود را تجدیدارزیابی و دارایی خود را بهشکل کاذب ارزشگذاری میکنند و بهشکل صوری و کاذب خود را تراز نشان میدهند.
باتوجه به توسعه زیرساختهای فناورانه در دنیا و کشور، ابزارهای دیگری برای کنترل ترازنامه بانکها وجود دارد. اعم از کنترلهای پیشگیرانه و پیشنگرانه. عمده کنترلهایی که در کشور ما انجام میشود، کنترلهای گذشتهنگر است.
یعنی بعد از اینکه اتفاقی رخ داد، شروع به بررسی و حل آن میکنیم. در صورتی که در کشورهای توسعهیافته، نهاد ناظر بانکی، نگاه آیندهنگرانه دارند، از اینرو هم از ایجاد ناترازی پیشگیری میکنند و هم ابزارهای کنترلی آنها مبتنی بر آینده است.
حتی در نظام حسابرسی ایران که دیوان محاسبات عملکرد دولتها را بررسی میکند، گزارشهایی که منتشر میشود، عمدتا ناظر بر گذشته است.
چنین گزارشهایی بیفایده است و تاثیری بر بهبودی وضعیت بانک ندارد. از اینرو بهترین کاری که در این زمینه میتوان انجام داد، رویکرد پیشگیرانه و پیشنگرانه است.
مورد دیگر در ترازنامه بانکها، بحث انحلال بانکهای ناتراز است. در حال حاضر باوجود اقتداری که برای بانک مرکزی در راستای ادغام بانکها ایجاد شده، میتواند بهراحتی بانکها را در بانکهای دیگر ادغام و منحل کند.
بانکهای ناتراز مشکلات خود را بهشدت به کلیت اقتصاد تحمیل میکنند و ناترازی یک بانک، اقتصاد کشور را از تعادل خارج میکند.
از این نظر باید تابوی انحلال بانکها ناتراز شکسته شود. بانک مرکزی با ابزارهایی که در دست دارد، میتواند پیش از موعد، مانع ناترازی بانکها شود.
بانکهای ناتراز با ایجاد ناترازی در اقتصاد و از پدیده سواری مجانی استفاده میکنند و حکمران اقتصادی مجبور است تا جور بانکهای ناتراز را بکشد و از محل منابع عمومی ایرادات را پوشش بدهد.
از اینرو کنترل روزآمد ترازنامه بانکی، چه از منظر کمی و چه از منظر کیفی، مهم و اثربخش است.