-

ثبات مدیریتی زمینه‌ساز کارآمدی سیستم

منوچهر محمدشمیرانی-کارشناس ارتباطات

ثبات مدیریتی زمینه‌ساز کارآمدی سیستم

جهان، حیران سیستم و شیوه‌های مدیریتی در کشور ماست.کوتاهی عمر مدیریت در ایران و به عبارتی «عدم ثبات مدیریتی» موجب شده مدیران، پس از گرفتن حکم مدیریت، به جای آن که تمرکز خود را بر روی برنامه‌ریزی و اجرای طرح‌های مناسب برای تحقق اهداف سازمان و وزارتخانه خود بگذارند باید نگران آن باشند که چه زمانی، چرخ روزگار، صندلی او را می‌چرخاند و به سوی دیگر پرتاب می‌کند.باید گفت متاسفانه در کشورهای در حال توسعه، حتی در سطح مدیریت کلان هم، چندان توجه و علاقه‌ای برای تهیه برنامه‌ریزی بلندمدت و تعیین چشم‌انداز مشاهده نمی‌شود. در سازمان‌ها و یا کشورهای درحال توسعه، شبانه و به ناگهان مدیران را تغییر می‌دهند. با این حساب، طبیعی است مدیری که یک شبه آمده است از همان ابتدا بداند که یک شبه هم خواهد رفت.به همین دلیل، چنین مدیری به جای برنامه‌ریزی کلان، سعی خواهد کرد به دنبال برنامه‌ها و اقداماتی برود که نتیجه کوتاه مدت داشته باشد و ماندگاری او در این جایگاه را، برای مدتی دیگر تضمین نماید. نتیجه کار، در چنین سازمان‌ها و کشورهایی این خواهد شد که تا ابد، مدیران می‌آیند و می‌روند بدون آن که سیستم، پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشته باشد و بر اساس برنامه‌ریزی‌های بلند مدت، بتوان به افق‌ها و قله‌های دور، دست پیدا کرد.

لزوم ثبات مدیریتی

ثبات در مدیریت ، یکی از اصول مورد توافق در علم مدیریت امروز است. به همین دلیل، سازمان‌ها و کشورها می‌بایست ضمن برنامه‌ریزی برای ایجاد ساختار مناسب و تعیین استراتژی صحیح، با پایداری و وفاداری به برنامه‌های خود، در بلند مدت نتیجه صبر و ثبات خود را ببینند.یکی از مثال‌های بارز برای ثبات در مدیریت را، تیم ملی فوتبال آلمان می‌دانند. این تیم، بارها قهرمان جهان شده و در بیشتر دوره‌های جام جهانی، جزو تیم‌های نهایی قرار داشته است. تکرار این موفقیت‌ها، نمی‌تواند اتفاقی و بدون دلیل باشد ؛ صاحب نظران معتقدند موفقیت‌های تیم آلمان، نتیجه پیاده‌سازی و وفاداری به استراتژی کلانی است که همسو با استراتژی‌های اقتصادی و سیاسی این کشور هستند.نظریه مشهوری است که می‌گوید آلمان‌ها، قصد ترمیم اقتصاد خود را پس از جنگ جهانی دوم داشتند و می‌خواستند نظم و انضباط خود را به جهان معرفی کنند و فوتبال، بهترین ابزار برای شناساندن این ویژگی بود. جالب است آلمان در طول ۷۰ سال، فقط شش رئیس فدراسیون فوتبال داشت و ایران در همین مدت ۳۵ رئیس فدراسیون فوتبال. یا این که تیم ملی فوتبال آلمان در طول نزدیک به یک قرن، تنها ۱۱ مربی را به خود دیده است و این آمار در تیم ملی فوتبال ایران، طی ۷۵ سال رقم ۴۶ مربی بوده است.

در مقایسه با بسیاری از کشورها، بی‌ثباتی در مدیریت جزو مشکلاتی است که مدیریت کشور ما، در چند دهه اخیر _ و به ویژه در چند سال گذشته _ به شدت از آن رنج می‌برد. از نمونه‌های قابل توجه این مشکل، می‌توان از وزارت آموزش و پرورش نام برد ؛ وزارتخانه‌ای که با بیش از یک میلیون حقوق بگیر، بزرگ‌ترین دستگاه دولتی و شاهرگ حیاتی کشور است و سرنوشت بیش از ۱۶ میلیون دانش آموز _ به عنوان آینده سازان کشور _ به دانایی و توانایی کسی گره خورده است که ردای این وزارتخانه عظیم را بر تن می‌کند و برنامه‌هایی که برای نظام تعلیم و تربیت کشور دارد. ولی در این سال‌ها، برای این وزارتخانه با اهمیت، بیشتر کسانی انتخاب شده‌اند که یا از جنس آموزش و پرورش نبوده و یا در میان معلمان و افکار عمومی اقبالی نداشته‌اند.نمونه دیگر از این دست را، می‌توان در مورد مدیریت شهری شهرها و به خصوص کلان شهر تهران دید. در سال‌های گذشته، کمتر پیش آمده است فردی بر روی صندلی شهردار تهران بنشیند که بزرگ شده این شهر باشد، از بدنه شهرداری تهران باشد و تحصیلات مرتبط با فعالیت‌های این سازمان خدماتی بزرگ را داشته باشد ؛ نتیجه کار هم می‌شود عدم ثبات در مدیریت شهر تهران و اتلاف و هدر دادن منابع مالی و انسانی در راه‌ها و جاهای دیگر و افت خدمات مورد نیاز شهروندان و نارضایتی آنان. به تعبیری، افرادی را به کار می‌گمارند که آشنا به جنس کار نیستند و موفق نخواهند بود و به همین دلیل، تغییر و تعویض مداوم مدیران رده‌های گوناگون، تبدیل به امری عادی می‌شود.

سرمایه سازمان

امروزه، در میان عوامل حیاتی موفقیت سازمان‌ها هم چون نیروی کار، سرمایه، مواد اولیه و...، مدیریت بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا کرده است و مدیران هر سازمان، از مهم‌ترین و اصلی‌ترین سرمایه‌های آن مجموعه به حساب می‌آیند.بنابراین، از آنجا که مدیران برای دستیابی به اهداف تعیین شده، نیازمند برنامه‌ریزی هستند تا نقاط ضعف و قوت فعالیت هایشان را مشخص کنند و سپس راهکارهای رفع معضلات را عملیاتی نمایند و برنامه‌ریزی نیز، نیازمند زمان مناسب است ثبات در مدیریت، می‌تواند مهم‌ترین عامل به ثمر رسیدن اهداف هر مدیری به حساب‌اید.به طور معمولی، در سازمان هایی که رویکردها و نگرش‌های سیاسی در کار آن و یا دیدگاه مدیر آن پررنگ تر باشد انجام تغییرات مدیریتی سریع تر اتفاق می‌افتد. معمولا در این نهادها، نسبت تاثیرگذاری سیستم بر شخص ۷۰ به ۳۰ است. ولی این رقم در دستگاه‌های تخصصی و فارغ از نگاه سیاسی، می‌تواند ۵۰ به ۵۰ باشد ؛ هرچند در سال‌های اخیر، نمونه‌های قابل توجهی از تغییر این نسبت در مراکز علمی مانند تغییر ریاست دانشکده‌ها و دانشگاه‌ها، در شرایطی رخ داده است که در بسیاری از مراکز دانشگاهی جهان، بدون توجه به تغییر سیاستمداران، روسای دانشگاه‌ها بین ۲۰ تا ۳۰ سال به کار خود ادامه می‌دهند.به هر روی، در جریان آسیب شناسی چرایی عدم ثبات مدیریتی در کشور ما، به موارد متنوعی برخورد می‌کنیم که مهم‌ترین آن، نبود سیستم و ساختار سیستماتیک در دستگاه‌های اداری کشور می‌باشد. به همین دلیل است در جوامعی _ مانند کشور ما _ که دارای اقتصاد دولتی هستند خود دولت، مهم‌ترین نقش را در نهادینه کردن ثبات مدیریتی بر عهده دارد و می‌بایست برنامه‌های بلند مدت و سند چشم‌انداز را، راهنمای عمل مدیران ارشد قرار دهد. به نحوی که سازمان‌ها ملزم شوند هدف‌های خود را بر اساس آن تنظیم نمایند. در این صورت است که اعمال سلیقه‌های شخصی و سیاسی در عزل و نصب مدیران، کم رنگ خواهد شد و در نهایت، اصلاح سیستم اداری کشور و تدوین نظام اداری با هدف فراهم نمودن بسترهای لازم برای تثبیت حضور مدیران کارآمد و اقداماتی از قبیل آموزش مستمر مدیران، می‌تواند توانمندی بیشتر مدیران و سازمان و در نهایت، کشور را به دنبال داشته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین