راهحل را بلدیم اما...
مجید معصومیگودرزی-کارشناس و فعال معدنی
اگر تا دیروز ثروت اصلی کشور نفت بود، امروزه این حقیقت آشکار شده است که ثروت عظیم دیگری به نام معدن در اختیار داریم. خوشبختانه با مشخص شدن تحریمگریزی و نقشی که معدن در بخش تولید ایفا میکند، این بخش موردتوجه بیشتری قرار گرفته است، اما نباید توجهها مقطعی و موقتی باشد و آن را به چشم منبعی درآمدی کوتاهمدت درنظرگرفت. برای بهرهبرداری از بخش معدن، باید نگاهی بلندمدت داشته باشیم و روی این دارایی سرشار کشور، سرمایهگذاری بیشتری انجام دهیم.ایران در زمینه برخورداری از ذخایر معدنی جزو ۱۰ کشور برتر دنیا بهشمار میرود، اما همانطور بارها و بارها اشاره شده که در زمینه اکتشاف بسیار ضعیف بودهایم که علت عمده آن، ضعف تکنولوژی است. متخصصان ما در حوزه اکتشاف بسیار توانمند هستند و بهجرات میتوان گفت در این زمینه در جهان حرفی برای گفتن داریم، اما متاسفانه تا ابزاری وجود نداشته باشد، نمیتوان کاری از پیش برد.در مناطقی هم که اکتشافات خوبی انجام شده است، در زمینه استخراج فعالیت قابلقبولی صورت نگرفته است، که باز هم علت اصلی، ضعف امکانات، تکنولوژی و زیرساخت است.
مشکل دیگری که امسال همچنان با آن دست به گریبان هستیم، کمبود تجهیزات است. تجهیزات و ماشینآلاتی که ما در معادن به کار میبریم، کاملا مستهلک هستند، در نتیجه هزینه سرباری ایجاد میکند. ضعف زیرساختها از جمله جاده و مسیر دسترسی، چالش دیگر معدنکاری است. معمولا معادن در کنار جادهها نیستند و در مناطقی دورافتاده واقع شدهاند، بنابراین، توسعه جادهها از ضروریات معدنکاری است.
کمبود انرژی به یکی دیگر از مشکلات حاد فعالیتهای صنعتی و معدنی تبدیل شده و با محدودیتهای موجود، نرخ مواد اولیه از محصول گرانتر شده است.یکی دیگر از آسیبهای جدی که حوزه معدن با آن روبهرو هستیم، این است که متخصصان کشورمان بهدلیل مشکلات فوق، رغبتی به فعالیت در این حوزه ندارند و بهراحتی نیروهای توانمند خود را از دست میدهیم.همگی ما به این مشکلات واقفیم و اتفاقا راهحل آن را هم میدانیم، اما متاسفانه برنامه و ارادهای برای برونرفت ازاین بنبستها وجود ندارد. مدیران هر روز طرح و برنامهای ارائه میکنند و قول میدهند که مشکلات را برطرف کنند، اما هنوز زمان عملی کردن قولها نرسیده است.بزرگترین دغدغه سیاستگذاران ما همواره افزایش میزان تولید فولاد بوده، زیرا این محصول محور توسعه بهشمار میرود و در هر جایی و هر صنعتی، از صنایع ساختمان گرفته تا تولیدات دیگر، نخستین نیاز، محصولات زنجیره آهن و فولاد است.اما بهدلیل برنامهریزیهای کوتاهمدتی که تا امروز صورت گرفته، فقط به انتهای زنجیره توجه شده است؛ در حالی که برای توسعه این صنعت، باید کل زنجیره همزمان توسعه پیدا کند.
رشد متوازن، مهمترین موضوعی است که در هر صنعتی باید موردتوجه قرار گیرد، اما همانطور که اشاره شد، در این زنجیره که از سنگآهن شروع میشود و به کنسانتره، گندله و آهناسفنجی، ذوب و ریختهگری و... میرسد، توازن بههمخورده و بههمیندلیل شبیه بدنی شده است که بخشهای گوناگون آن از شکل طبیعی خود خارج شدهاند. برای مثال، یک دست بزرگتر و دست دیگر کوچکتر است. بهطبع این شرایط مشکلآفرین است. در رشد متوازن، همه بخشها باید بهقدر استعداد موردتوجه قرار گیرند و رشد کنند.در چند سال گذشته، بهعلت بالا بودن نرخ سنگآهن، اوضاع و شرایط مطلوب بود، اما امروز نرخ جهانی سنگآهن بسیار افت کرده است و قابلمقایسه با فولاد نیست. از اینرو معدنداران واقعا روزهای سختی را میگذرانند. از یکسو، دولت افزایش درآمد فولادیها را ملاک سنجش قرار میدهد و با این تصور که ابتدای زنجیره هم وضع به همین منوال است، حقوق دولتی معادن را چندین برابر میکند و از سوی دیگر، همه هزینههای این بخش را باید به نرخ دلار انجام داد، اما محصول ریالی بهفروش میرسد. به این ترتیب، روشن است که همه معادن کوچک رو به تعطیلی میروند و تا امروز هم بسیاری از آنها به این سرنوشت دچار شدهاند.همانطور که اشاره شد، باید به این حوزه نگاه استراتژیک و بلندمدت داشته باشیم. شاید معدن در ۲ یا ۳ سال اخیر رشد قابلتوجهی را تجربه کرده و درآمد خوبی بهدست آورده است، اما آیا این روند با مشکلات و کمبودهای موجود در سنوات بعدی هم ادامه خواهد داشت؟
از سال ۹۵ به اینسو، رشد نرخ جهانی سنگآهن باعث شد که میل و رغبت بخش خصوصی به سرمایهگذاری در این زمینه بیشتر شود،اما امروز سرمایهگذاری هم کاهش چشمگیری یافته است.از طرف دیگر، روشهایی که ما برای استخراج به کار میبریم، بسیار سنتی و ناکارآمد است، اما نمیتوانیم برای روزآمد کردن فعالیتهای خود ماشینآلات و تکنولوژی نوین به کشور وارد کنیم، زیرا مانع بزرگی به نام «تولید داخل» سر راه قرار گرفته است. در حالی که هم صنعتگر و هم معدندار، مایل به استفاده از تولیدات داخلی هستند، اما کارخانجات ماشینسازی ما نمیتوانند دستگاههایی با مشخصات موردنیاز تولید کنند. این مشکلی بسیار بزرگ است که زمینه دلسردی عمیق بخش خصوصی را فراهم آورده و واقعیت این است که در حال حاضر سرمایهگذاری هم وضعیت چندان مناسبی ندارد و اگر بخش خصوصی خود را عقب بکشد، روند سرمایهگذاری کاهش بیشتری پیدا میکند که بسیار نگرانکننده است.