توجه به الزامات توسعه پایدار
توسعه پایدار به منزله رشد یافتن موسسات و بنگاهها با در نظر گرفتن تمام شرایط محیطی و جانبی است.
در همین حال، منافع تمام ذینفعان موردتوجه قرار گیرد تا زمینه ثبات فعالیت و تولید و همچنین سودآوری پایدار فراهم شود. در توسعه پایدار، مفاهیم و الزامات محیطزیستی، شرایط کارکنان و جنبههای گوناگون کسبوکار با نگاهی به آینده موردتوجه قرار میگیرد. توجه به الزامات توسعه پایدار در بخش معدن و صنایع وابسته به آن نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است.
بیتوجهی به این شاخصهها آسیبهای غیرقابل جبرانی به محیط وارد میکند. بهعنوان مثال در مواردی در فرآیند استخراج مواد معدنی شاهد انباشت باطلهها در شرایط غیراستانداردی خواهیم بود. این دست اقدامات ضربههایی به محیطزیست و آیندگان وارد میکند اما با دیدی کوتاهمدت نمیتوان آنها را موردتوجه قرار داد.
در شرایط اصولی، محل این دپو باید براساس جانمایی درستی تعیین شود تا ضمن احترام به طبیعت، در آینده مانع توسعه هم نشود.
این دست اقدامات در ابتدای مسیر هزینه بیشتری را بهدنبال دارد اما درنهایت منفعت حاصل از آن به خود مجموعه بازمیگردد؛ بنابراین در توسعه پایدار باید آینده موردتوجه قرار گیرد. جانمایی احداث یک واحد تولیدی، ظرفیت تولید، الزامات و پیشنیازهای تولید و... همگی موردتوجه قرار گیرند.
برای حرکت در مسیر توسعه پایدار در گام نخست انتظار میرود تمامی ذینفعان شناسایی شوند و منافع ذینفعان شامل سهامداران، مدیران، کارکنان، محیطزیست، جامعه، محلیها، دولت، نهادهایی همچون بیمه و مالیات، تامینکنندگان و... همگی تبیین شود. در ادامه برای تقسیم منافع ذینفعان برنامهریزی شود. اگر در مسیر توسعه همه ابعاد موردبحث موردتوجه قرار گیرند، توسعه پایدار خواهد بود. در حالحاضر برخی واحدهای معدنی و صنایع وابسته به آن، این الزامات را موردتوجه دارند و برخی دیگر خیر؛ یعنی همهچیز به رویکرد بنگاهها و مدیران آنها بستگی دارد و عملا الزامی برای توجه به موضوعات یادشده وجود ندارد.
البته در مجموع الزامات توسعه پایدار حتی از سوی دولت و سیاستگذاران نیز موردتوجه نیست؛ یعنی انتقادات بسیاری و اساسی به روند توسعه در صنایع مختلف وارد میشود و به اعتقاد کارشناسان، پایداری تولید از اساس موردتوجه نبوده است. کما اینکه بسیاری از صنایع بزرگ کشور براساس جانمایی اشتباهی احداث شدهاند. دسترسی به آب، منابع انرژی، مواد اولیه و... آنطور که باید موردتوجه نبوده است.
استراتژی دقیقی برای توسعه صنایع گوناگون نداریم. یا اگر هم برنامهای باشد؛ در عمل فاقد اعتبار است. بهعنوان مثال، حتی برنامههای ۵ ساله توسعه نیز در عمل اجرایی نمیشوند.
برخی دولتها این برنامهها را از اصل قبول ندارند و کلا کنار میگذارند. برخی دیگر از دولتها ضمن اذعان به اهمیت حرکت در مسیر برنامههای موردبحث، در عمل جایگاهی واقعی برای آنها قائل نیستند. در همین حال پایش برنامههای توسعهای از اهمیت ویژهای برخوردار است و میتواند زمینه اجرایی شدن این برنامهها را فراهم کند. در شرایطی که هیچ پایش و نظارتی روی عملکرد دولتها و اجرای برنامههای توسعهای وجود ندارد، درنهایت نیز نمیتوان به موفقیتآمیز بودنشان امید داشت.
در حاضر بسیاری از پروژههای کشور براساس روندی پایدار طرحریزی نشدهاند و به مرور زمان کنار گذاشته میشوند و هیچ نظارتی نیز بر روند اجرا شدن یا نشدن آنها وجود ندارد. بدون تردید تشدید توجه و نظارت بر این شرایط، ضروری بهنظر میرسد و نباید بهسادگی از آن گذشت.