برویم و بیاموزیم
بهزاد ساسانپور، سرپرست روزنامه صمت در خوزستان
پیش از پرداختن به بحث ضروری است که گذری داشته باشیم به اینکه از اساس جایگاه ایران در صنعت فولاد دنیا در کجاست؟ و کشور در چه جایگاه جهانی قرار میگیرد؟
ایران در فولاد کجاست؟ و مبارکه کجاست؟
فولاد، محصول اساسی در توسعه کشورها محسوب میشود و هر کشوری برای قرارگیری در مسیر توسعه، نیاز جدی به فولاد در صنایع مختلف و طرحهای زیربنایی دارد.
صنعت فولاد جزء «صنایع مادر» محسوب میشود. امروزه در جهان، میزان تولید فولاد کشورها، ارتباط مستقیمی با توسعه و بسیاری از صنایع کشورها وابستگی شدید به فولاد دارد.
انجمن جهانی فولاد در پایتخت بلژیک قرار دارد و همهساله گزارش تولید کشورها را منتشر میکند.
گزارش زیر مربوط به تولیدات سال گذشته بوده و واحد برآورد تولید فولاد، «میلیون تن در سال» است.
تولید فولاد در سال ۲۰۲۱:
- ایران: ۲۸ میلیون تن
- ️ امریکا: ۸۵ میلیون تن
- ️ ژاپن: حدود ۱۰۰ میلیون تن و
- چین: کمی بیش از ۱۰۰۰ میلیون تن!
اما نکته آماری این است که تولید فولاد ژاپن حدود ۴ برابر ایران و تولید فولاد چین بیش از ۱۰ برابر ژاپن است.
نکته جالب دیگر در این گزارش اینکه تولید فولاد ترکیه کمابیش برابر با تولید فولاد آلمان است (۴۰ میلیون تن).
در روزهای پایانی سال ۹۹ ، فولاد مبارکه به رکورد تولید بیش از ۱۰ میلیون تن فولاد خام دست یافت.
سوال اساسی اینجا است که چطور در ژاپن که نه منابع گاز هست و نه سنگآهن (!) سالانه ۱۰۰ میلیون تن فولاد تولید میشود؟ (این لینک) و سوال دیگر اینکه چطور در چین که ۱۰ برابر ژاپن فولاد تولید میشود، مسئله تخلفات مالی، اختلاس و... در چنین صنعت عظیمی کنترل میشود؟ چطور گزارشهایی مشابه گزارش اخیر فولاد مبارکه منتشر نمیشود؟
صنعت فولاد یک صنعت قدیمی در ایران محسوب میشود و از این لحاظ در کشور غیرصنعتی ایران، این صنعت «ریشه» و بنیه دارد.
شرکت ملی فولاد ایران در سال ۱۳۳۸ به نام شرکت ملی ذوبآهن ایران تشکیل شد؛ یعنی یک صنعت ۶۳ ساله.
با کشف و اثبات وجود ذخایر عظیم گاز طبیعی کشور و توسعه روش احیا مستقیم در دنیا، ایجاد صنایع فولاد به روش احیا مستقیم موردتوجه قرار گرفت و شرکت ملی صنایع فولاد ایران در سال ۱۳۵۱ با هدف ایجاد واحدهای فولادسازی به روش احیا مستقیم تاسیس شد.
اینکه انتشار یک گزارش مانند گزارش اخیر، چه ضربه کاری و اساسی به کمر این صنعت وارد میکند، نیاز به شرح و بسط ندارد.
در چین که دهها واحد تولید فولاد، بزرگتر از فولاد مبارکه وجود دارد، بهطورقطع اختلاف دیدگاه در برخی قراردادهای مالی/سیاستهای اداره کارخانه وجود دارد، اما این اختلاف دیدگاهها و تخلفات از طریق کارشناسی بررسی میشود و ماجرا در «رسانه»، کف دست و در موبایلهای افکار عمومی حل نمیشود.
امروز در افکار عمومی چنین نقش بسته که در فولاد مبارکه ۹۲ هزار میلیارد تومان اختلاس شده است؛ این تلقی عمومی وحشتناک است. ما با این کار کمر یکی از قدیمیترین صنایع خود را شکستیم. سرمایه اجتماعی و آبروی دهها مدیر و صدها مهندسارشد یک شرکت را بردیم. کاری کردیم که یکی از موفقترین واحدهای صنعتی کشور، در افکار عمومی مترادف شود با «اختلاسگاه».
مسئله اساسی در کشور ما این است که میان «اداره دولتی» بنگاههای بزرگ صنعتی یا «واگذاری» آنها به بخش خصوصی «بلاتکلیف» آویزان ماندهایم. ما بخش خصوصی قوی مانند ژاپن و آلمان نداریم و وقتی کارخانه فولاد را واگذار میکنیم، حاصلش میشود آنچه در چند سال گذشته مشاهده شد. وقتی هم که واگذار نمیکنیم، حاصلش میشود مبارکه.
نه واگذاری به «بخش خصوصی» با آن روش صحیح است و نه مفتضح کردن یک مجموعه دولتی به این شکل درست است.
اصل ماجرا این است: ما بلاتکلیفیم. برخی مسئولان دولتی بهراحتی میگفتند سازمان دولتی یعنی رانت و... اما نمیگفتند که سازمان خصوصی واقعی را چطور شکل دهیم که انتهای کارش به مهآفرید ختم نشود؟
برویم و بیاموزیم
مسئله این نیست که «تکنولوژی تولید فولاد» را بلدیم. مسئله اساسی این است که ما نمیدانیم «دیگران» برای اداره بنگاههای بزرگ چه کردهاند؟ ما نه ژاپن را درست میشناسیم و نه چین را. نه حتی آلمان را. با امریکا هم که قهریم.
باید اذعان کنیم به اینکه «نیاز داریم بیاموزیم».