جای داستانهای معدن در دنیای تصویر خالی است
آیدین زینالزاده_کارشناس و فعال معدن
این روزها بازار فیلم و سریالهای شبکه نمایشخانگی از تلویزیون و سینما داغتر است. ارائه این فیلم و سریالها در بستر وب سهولت دسترسی خانوادهها را بههمراه داشته و هرکسی با حداقل امکانات در منزل میتواند تماشاگر آنها باشد. در واقع شاید بتوان گفت با این اتفاق، سینما به خانههای ما آمده است. در پی این روند و با گستردگی طیف وسیعی از مخاطبان جامعه، میزان اثرگذاری محتواهای تولیدشده نیز بهشدت افزایش یافته است.
در سریالهای نمایشخانگی ۲ ژانر - هم در میان تولیدکنندگان و هم در میان بینندگان - طرفدار زیادی پیدا کرده است؛ ژانر تاریخی که درونمایههای احساسی، اجتماعی و مبارزاتی دارد و ژانر اکشن که تمام اعضای خانواده را تحتتاثیر قرار میدهد. سریالهایی که در آنها بهطورمعمول پدرخواندهای ثروتمند و ظالم وجود دارد که ضدقهرمان است و در طرف مقابل قهرمانی مظلوم و پردل و جرات - ثروتمند یا فقیر - که با توالی خوششانسیها و بدشانسیها کشمکشهای معروف سینمایی را پیش میبرد. قهرمانها خواستههای معقولی دارند که بهطورمعمول عاطفی و گاهی مالی است و ضدقهرمان به بهانههای مختلف با قهرمان قصه به مبارزه میپردازد. در این میان شخصیتهایی وجود دارند که در جامعه به صفت خاصی معروف شدهاند: «چرک»!
شخصیت چرک میتواند قهرمان باشد یا رفیق بامعرفت قهرمان. در طرف ضدقهرمان هم افراد چرک وجود دارند که بهطورمعمول فاقدمعرفت هستند و بهعنوان خادم ضدقهرمان عمل میکنند. اثرگذاری این شخصیتهای چرک آنقدر بالا است که وقتی یک سریال نمایش خانگی با این ویژگیها روانه بازار میشود، تقاضا برای اجرای تتو (خالکوبی) این شخصیتهای چرک افزایش پیدا میکند، استقبال جوانان و نوجوانان از ورزشی که شخصیت چرک در آن فعالیت دارد، بیشتر میشود، محتوای زیادی در فضای مجازی منتشر میشود ـ که افراد عادی را در حال تقلید از رفتارهای شخصیتهای چرک در کف کوچه و خیابان و بازار ـ نشان میدهد و در نهایت آمار درگیریها افزایش معنیداری پیدا میکند.
یکی از حوزههای کاری پرزحمت، باوجود دید بدی که به جامعه انتقال داده شده است، حوزه اکتشاف و معدنکاری است. برای نگارش این نوشتار خواستم آماری از فیلم و سریالهایی را که با موضوع معدن در ایران تهیه شدهاند یا لوکیشن آنها در معدن بوده است، بررسی کنم. با هر کلیدواژهای که جستوجو کردم، بهنتیجه نرسیدم، در صورتی که فیلم «بازرس ویژه» تولید سال ۱۳۶۰ در محیط معدن زغالسنگ و درباره کارگران آن معدن است و بزرگانی مانند فرامرز قریبیان و داوود رشیدی در آن نقشآفرینی کردهاند، حتی جز نقدی که بهشخصه نوشتهام، چیز دیگری درباره موضوع فرعی معدن در سریال مانکن ندیدم. اثری هم از فیلم شیار ۱۴۳ نیافتم؛ این مسئله نشاندهنده گسست عمیق بین معدنکاران و سینماگران است.
بهنظر شما آیا موضوعات جذاب و اثرگذاری در معادن کشور وجود ندارد؟ اگر با هریک از فعالان معدنی صحبت کنید، خاطراتی شنیدنی و نامهایی بهیادماندنی در ذهن دارند که هریک دستمایه داستانی جذاب است. جوانهایی که در معادن کشور مشغول بهکارند، تجربیاتی کسب کردهاند که میتواند بنمایه فیلمنامه و سوژه اصلی یا فرعی یک سریال جذاب خانگی باشد. تجربه ثابت کرده است که محیط معدن از لحاظ بصری، توان جذب مخاطب را دارد، البته اگر به قصد نفرتآفرینی نمایش داده نشود!
ای کاش کسی بتواند تلنگری به فیلمنامهنویسان و تهیهکنندگان بزند تا شخصیتهای چرک و کشمکشهای تکراری داستانها را رها کنند و بهجای آن به شخصیتهای پیر و جوان تلاشگر و کشمکشها و تعارضات جدی و حقیقی فضای کاری و اقتصادی بپردازند و از شکستها و موفقیتهای واقعی فعالان معدنی و معدنکاران و معدنچیان داستانهای واقعی روایت کنند. داستانهایی واقعی از شخصیتهایی که دارای گوشت و خون هستند و شکستها و موفقیتهای حقیقی؛ تا شاید فرهنگ تلاش و کارآفرینی آنها به خانوادهها نفوذ کند و چاقو، زنجیر، قمه و تتو جای خودشان را به قلم، تفکر، عقلانیت، شهامت و موفقیت دهند.
تا ثروتهای بیحساب و کتاب جای خود را به ثروتآفرینی و اشتغالزایی دهد. تا پیروزی گروهی ـ با ریختن خون و آبروی گروه دیگر ـ جای خود را به تلاش گروهی و موفقیتهای دستهجمعی و توافق و صلح بین گروههای انسانی بدهد. تا غلبه گروهی از هموطنان بر گروهی دیگر، جای خود را به غلبه گروهی از هموطنان بر مشکلات بخش عظیمی از ایرانیان بدهد. به امید آن روز.