تحولات فرهنگی پیشنیاز توسعه صنعت
مسعود رضایی_پژوهشگر
سیاستگذاری صنعت خودرو باید در راستای مونتاژ و تولید خودروهای عمومی هدفگذاری میشد تا شاهد مشکلات فعلی نبودیم.
اینگونه به نظر میرسد که انقلاب سیاسی راحتتر از انقلاب فرهنگی است، چراکه در انقلاب فرهنگی باید تغییراتی در بنیادهای فکری یک جامعه رخ دهد. یکی از اهداف تشکیل شورایعالی انقلاب فرهنگی در حوزه اصلاح سرفصلهای دانشگاهها بود و این در حالی است امروز در کنار علوم انسانی، نیازهای صنعتی و مهندسی در کشور هم چالشساز شدهاند. خروجی تعامل دانشگاه و صنعت، توسعه و پیشرفت در این حوزههاست. اما میبینیم که عملکرد دانشگاهها در راستای حتی نیازهای صنعتی که شاید سهلالوصولتر هم هستند، نسبت به فرهنگ و حوزه علوم انسانی حرکت نکرده است.
تغییر و تحولات سیاسی شاید در یک یا دو سال انجام شود اما تحولات فرهنگی به سالها زمان نیاز دارد. حرکت فرهنگی، کندتر و در مسیری همراه با مشکلات بیشتر است. ما در رأس همه قضایا نیاز به خودباوری داریم و اگر این مهم در جامعه و فرهنگ ما ایجاد شود، بسیاری از مشکلات و چالشهای امروز ما برطرف میشود. جاهایی خودباوری ایجاد شد در نتیجه توانستیم به پیشرفتهای بسیار جدی حتی در حوزههای فناوری و فناوریک دست پیدا کنیم. نمونه بارز آن را میتوان در صنایع نظامی مشاهده کرد. در برخی از علوم هم پیشرفتهای خوبی داشتهایم مانند ژنتیک، نانو و... زیرا افرادی وارد کار شدند که خودباور بودند و اعتقاد داشتند که میتوانیم این کار را انجام دهیم. در این بخشها کارها خیلیخوب پیش رفت اما در بعضی صنایع مانند صنعت خودرو این امر محقق نشد. سالهاست همه چشمانتظار این هستند که بتوانیم خودرو بومی طراحی و تولید کنیم که این انتظار برآورده نشده است. شاید یک مشکل به این برگردد که خودباوری به معنای واقعی در این صنعت ایجاد نشده است. البته بخشی هم به مسائل اقتصادی و مالی که در این زمینه وجود دارد، برمیگردد.
اگر روزی موفق شویم و همه به این باور برسیم که بر مبنای نیازها و مختصات خودمان به نظریهپردازی اقدام و این نظریات را اجرا کنیم، به نظر من در حوزههای اقتصادی و صنعتی میتوانیم پیشرفتهای زیادی را شاهد باشیم.
این نشان میدهد بهلحاظ فرهنگی روی این موضوعها کار نشده که شاهد پیشرفت در صنایع داخلی از جمله صنعت خودرو کشور با پیشینه ۵۰ ساله باشیم. همه مانند هم فکر نمیکنند و در حوزه فرهنگ کارها خیلی دستوری پیش نمیرود. تبادل فکری و فرهنگی باید در حوزههای گوناگون وجود داشته باشد اما اینکه راهکار آن چیست، راهحل سادهای نیست که انتظار داشته باشیم یک نهاد بتواند در مدت کوتاهی آن را بهوجود آورد. درست است باید در صنعت خودرو امروز محصول بومی تولید میکردیم و شاید در پاسخ بهدلیل آن عنوان شود دولت بودجه نمیدهد. نیاز به پژوهش، مطالعه و آزمایشگاه است و باید بودجه قابلتوجه و زیادی برای آن در نظر گرفته شود تا هدف عرضه کالای ملی و بومی در نهایت محقق شود. گاهی حتی این بودجه ممکن است فراهم شده باشد اما خودروسازان بهجای هزینه این بودجه در امر تحقیق و توسعه، در جای دیگری آن را هزینه کنند. در اینباره هم مسائل اقتصادی مطرح است و هم منافع شخصی.
در گذشته در صنایع کشور از جمله صنعت خودرو، صنعتگران راحت با خارجیها قرارداد میبستند و با راهاندازی خط مونتاژ قطعات را وارد میکردند. محصول نهایی تولید و پیشفروش و منافع به نسبت خوبی هم نصیب خودروسازان میشد. برای تولید خودرو ملی هزینههایی باید میشد که نشد. این رویکرد بیش از هر کاری، نیاز به قانون دارد که باید از سوی مجلس شورای اسلامی و دولت تصویب شود. بخشی از اینگونه مسائل، فرهنگی و بخشی هم اقتصادی است. ممکن است در این میان زدوبندهایی هم وجود داشته باشد که ما را از داشتن محصولات بومی بازدارد.