رویکرد اقتصادی به جای رویکرد حقوقی؛ راهکاری برای احیای آسانتر و پایدار برجام
محمدمهدی احمدی معین- پژوهشگر مسائل ایران
اکنون که کشور در بحبوحه مذاکرات وین برای احیای برجام قرار دارد شاهد آن هستیم که یکی از نقاط کانونی مورد اختلاف طرفین مسئله ارائه تضمین از سوی دولت ایالات متحده برای عدم نقض مجدد برجام است. مقامات وزارت خارجه جمهوری اسلامی بارها موضوع تضمین عدم نقض مجدد را به عنوان یکی از محوریترین خواستههای خود از طرف امریکایی عنوان کرده و در مقابل طرف امریکایی نیز بارها اعلام کرده که دولت بایدن نمیتواند درباره پایبندی رئیسجمهوری بعدی ایالات متحده به برجام تضمینی بدهد.
از منظر حقوق داخلی کشورها این مسئله صحت دارد و هیچ رئیس دولتی نه میتواند و نه حق دارد تمامی دولتهای پس از خود را ملزم به رعایت موافقتنامهای کند که ممکن است با گذشت زمان و از دید مقامات سیاسی آینده آن کشور، همسو با منافع ملی کشورشان نباشد.
حتی دولت جمهوری اسلامی ایران نیز نمیتواند به طرف مقابل تضمین دهد که تمامی دولتهای آینده در ایران، تا ابد ملزم به رعایت برجام خواهند بود.
چه بسا که در آینده، دولتی در ایران بر سر کار بیاید که برجام را به ویژه در وضع ناقص اجرای آن، کاملاً مغایر با منافع ملی کشور تشخیص داده و با پذیرش هزینههای احتمالی، از آن خارج شود. بنابراین اتخاذ رویکرد حقوقی مبتنی بر اخذ تضمین از طرفین برای عدم نقض یا خروج از برجام، کارایی کافی را برای حفظ این معاهده در بلندمدت ندارد.
در اینجا این پرسش مهم مطرح میشود که به غیر از رویکرد حقوقی مبتنی بر اخذ تضمین، آیا راهکار بهتری برای حفظ پایبندی طرفها به برجام وجود دارد یا خیر؟ پاسخ این سوال مثبت و در اتخاذ رویکرد اقتصادی مبتنی بر ایجاد منافع دو سویه نهفته است که در این نوشتار، با ذکر یک مقدمه درباره علل خروج امریکا از برجام، درصدد توضیح درباره این رویکرد هستیم. در مورد برجام اولاً باید توجه داشت که سازوکار برجام مبتنی بر اقدام متقابل است؛ بدین معنا که خروج دولت ایالات متحده، به معنای برقراری حق برای جمهوری اسلامی ایران برای خروج متقابل از برجام بود که قطعاً چنین اتفاقی لااقل از منظر سیاست عدم اشاعه هستهای، مطلوب هیچ یک از دولتهای غربی و حتی ایالات متحده نبوده و نیست.
اما چه شد که با وجود این عدم مطلوبیت، دولت ترامپ ریسکهای مرتبط با خروج از برجام را پذیرفت و این کار را به آسانی انجام داد؟ پاسخ این سوال صرف نظر از شخصیت خاص و غیرعقلایی ترامپ، به عدم برقراری موازنه هزینه منفعت اقتصادی ایالات متحده در شیوه قبلی اجرای برجام باز میگردد. ترامپ به عنوان یک تاجر، تقریباً به تمامی مسائل سیاسی پیش روی ایالات متحده، با دید اقتصادی نگاه میکرد و در صدد بیشینهسازی منافع و عایدات اقتصادی، با هدف بهبود وضعیت اقتصاد داخلی ایالات متحده بود.
وی زمانی که به برجام نگاه میکرد توافقی را میدید که وزنه اصلی ایجاد، بقا و کارکرد آن در جبهه مقابل ایران بر دوش ایالات متحده بود ولی از سوی دیگر مشاهده میکرد که اقتصاد امریکا هیچگونه عایدی اقتصادی از برجام به عنوان یک توافق مهم سیاسی اقتصادی بینالمللی کسب نمیکند و چه بسا که از جهاتی نیز هزینههای مستقیم و غیرمستقیم گزافی بابت آن میپردازد.این هزینهها چه بودند؟
برجام توافق مهمی در راستای تنشزدایی در منطقه راهبردی خاورمیانه و بهویژه در حوزه خلیجفارس محسوب میشد. با انعقاد برجام دو اتفاق مهم در عرصه اقتصاد سیاسی منطقه و جهان میافتاد که هر دو به طور مستقیم منافع اقتصادی ایالات متحده را کاهش و هزینههای پیش رویش را افزایش میداد.
اتفاق نخست افزایش امنیت عرضه انرژی در حوزه خلیج فارس به عنوان قطب مهم تولید نفت بود که یکی از نتایج آن ثبات و کاهش نرخ جهانی نفت به شمار میرفت.
این در حالی است که کاهش نرخ نفت برای اقتصاد چین بهعنوان بزرگترین مصرفکننده انرژی و بزرگترین رقیب اقتصادی سیاسی ایالات متحده منجر به کاهش هزینهها و افزایش نرخ رشد تولید ناخالص داخلی میشود و بر شتاب این رشد میافزاید و لذا برجام از این منظر، اولا منجر به تقویب اقتصادی رقیب اصلی ایالات متحده میشد و از سوی دیگر با کاهش تنشها در حوزه خلیجفارس، از شدت ایران هراسی کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس میکاست و این کشورها با احساس امنیت بیشتر، در بلندمدت، خریدهای تسلیحاتی خود را کاهش میدادند که این اتفاق نیز در خلاف جهت منافع اقتصادی ایالات متحده قرار داشت. از این رو ترامپ بهعنوان رئیسجمهوری عملگرا و تاجر مسلک و البته غیرمتعهد به مبانی اخلاق، تصمیم به خروج یکجانبه از برجام گرفت.
از آنجا که در نبود امکان گفتوگوهای سیاسی بین دو طرف، بیشتر مسئولان امریکایی هیچگونه مسئولیت اخلاقی در قبال دولت و ملت ایران احساس نمیکنند و تصویر ذهنی نادرستی از کشورمان دارند شاید حتی اگر به جای ترامپ، یک دموکرات هم در کاخ سفید مستقر بود در مورد برجامِ بیمنفعت، همین تصمیم را اتخاذ میکرد.
از سوی دیگر ما به عنوان طرف دیگر برجام به خوبی مشاهده کردیم که برجام بدون حضور ایالات متحده کاغذ پارهای بیش نیست و نه طرفهای اروپایی و نه حتی چین و روسیه، قادر به پیشبرد موثر برجام بدون حضور ایالات متحده نیستند؛ بنابراین یا بایستی بهطور کلی برجام را کنار گذاشت یا اگر میخواهیم برجامی وجود داشته باشد باید اهمیت حضور فعال و متعهدانه ایالات متحده را در این معاهده درک کرده و آن را مهم برشماریم.
با توجه به این توضیحات و با عنایت به وضعیت خاص ژئواستراتژیک ایران، برجام احیا شده و یا هر توافق دیگری که در بلندمدت منجر به تامین منافع و برقراری نوعی توازن میان هزینهها و منفعتهای اقتصادی دو طرف، بهویژه ایالات متحده نگردد پایدار نخواهد ماند.
باید توجه داشته باشیم که انگیزههای سیاسی و امنیتی ایالات متحده برای حفظ برجام چندان قوی و لااقل حیاتی نیستند چرا که ایالات متحده بر حسب برآوردهای متعدد نهادهای امنیتی خود، به خوبی میداند که ایران حتی بدون برجام هم به سمت ساخت سلاح هستهای نخواهد رفت و از طرفی حتی با فرض ساخت سلاح هستهای توسط ایران، با بهرهمندی از قدرتمندترین توان نظامی هستهای و هزاران کلاهک از نسلهای مختلف، نگرانی امنیتی فوری از بابت یک یا چند کلاهک هستهای ایران نخواهد داشت و از منظر سیاسی نیز تنش زدایی کامل در خاورمیانه را در راستای منافع سیاسی و اقتصادی خود ارزیابی نمیکند. راهکاری که برای حفظ برجام در بلندمدت وجود دارد ایجاد منافع اقتصادی مستقیم و غیرمستقیم برای ایالات متحده در فرآیند پسابرجام است.
لازم به توجه است که بزرگترین همکاریهای سیاسی بینالمللی در آغاز چیزی بیش از یک معاهده کوچک و محدود اقتصادی نبودهاند به عنوان نمونه اتحادیه اروپا به عنوان ساختار سیاسی و اقتصادی مشترک میان کشورهای اروپایی، نتیجه تکامل همکاری کشورهای اروپایی در حوزه اقتصادی و آن هم در حوزه محدود فولاد و زغالسنگ بوده است.
برجام هم به عنوان یک معاهده سیاسی بینالمللی اگر ریشه در زمین فعالیتها و تراکنشهای اقتصادی سودمند برای دو طرف اصلی خود نداشته باشد چیزی بیش از یک گیاه بیثمر و کوتاه عمر نخواهد بود.
بنا بر موارد ذکر شده لازم است در صورت احیای برجام، به این موضوع توجه شده و باب ایجاد منافع دو سویه اقتصادی و تامین بخشی از محصولات و ماشینآلات مورد نیاز صنایع کشور از برخی شرکتهای معتبر امریکایی نیز باز شود به علاوه اینکه تولیدات این شرکتها در بسیاری موارد در مقایسه با محصولات شرکتهای اروپایی به لحاظ فنی و کیفی پیشرفته تر و پربازدهتر بوده و در مقایسه با محصولات چینی فاصلهای فاحش دارند؛ به عنوان نمونه بازسازی ناوگان حملونقل هوایی، دریایی و ریلی، صنایع فولاد، نفت و انرژی کشور با استفاده از تولیدات شرکتهای مطرح امریکایی میتواند مورد توجه قرار گیرد.
شاید به جای تاکید بر گنجاندن تضمین حقوقی عدم نقض در توافقنامه احیای برجام، بهتر باشد بخواهیم امریکاییها تعهد دهند که مانع فروش محصولات و ماشین آلات صنعتی غیرنظامی توسط شرکتهای امریکایی به صنایع و خریداران ایرانی نمیشوند و متقابلا از ورود محصولات ایرانی به امریکا و نیز تراکنشهای بانکی مربوطه جلوگیری نمیکنند. منتفع شدن مستقیم اقتصاد ایالات متحده از برجام، میتواند مانعی برای فروپاشی مجدد آن در آینده باشد اما اتخاذ رویکرد حقوقی مبتنی بر اخذ تضمین، یا سبب میشود که اصولا طرفین به توافقی نرسیده و برجام احیا نشود یا در صورت احیا، همچنان برجام را در وضعیتی شکننده و ناکارآمد قرار خواهد داد.
باید از تجربیات تاریخی خود درس بگیریم و برای آینده از آن استفاده کنیم. وقتی به وضوح دیدهایم که در فردای نمایش پلید ترامپ در کاخ سفید و امضای خروج از برجام، شرکتهای اروپایی که دهها و بلکه صدها میلیاردها دلار از فروش خودروها و سایر محصولاتشان به ملت ایران کسب کرده بودند، تعهدات چندین ساله خود را یک شبه زیر پا گذاشته و از ایران خارج شدند و حتی در موارد بسیاری، اخلاق حرفهای را برای تأمین قطعات یدکی یا ارائه خدمات پس از فروش محصولاتشان نیز رعایت نکردند و وقتی عملکرد چینیها را دیدهایم که با سوءاستفاده از وضع نابسامان برجام و مشکلات پیش روی اقتصاد ایران، نفت را با تخفیفهای قابل ملاحظه خریدند و در پرداخت پول آن هزار گونه کارشکنی کردند و گاه به جای پول نفت، محصولات بنجل و بیکیفیت خود را (که در هیچ کجای دنیا و حتی خود چین خریدار ندارد) به ملت ایران قالب کردند و به طور خلاصه وقتی میدانیم هیچ یک از شرکای سیاسی و اقتصادی قبلی مان قابل اعتماد و اتکا نیستند، رفتن به راه قبلی خردمندانه نیست.
چه بهتر که در صورت احیای برجام، با تنوع بخشی به همکاریها، منابع تامین و طرفهای اقتصادی خود و استفاده از محصولات پیشرفته و کارآمد ساخت شرکتهای معتبر، هم امکان نقض مجدد برجام را کاهش دهیم و هم مسیر سوءاستفاده را بر شرکای بیاخلاق قبلی ببندیم. امید که با قرار دادن عقلانیت و خرد بهعنوان چراغ راه خود، سرانجامی نیک برای کشور خود رقم زنیم.