-
در گفت‌و‌گوی صمت درباره چالش‌های صنعت گوهرسنگ عنوان شد:

بدون برنامه‌ریزی پا در گود نگذاریم

« باید برای توسعه صنعت گوهرسنگ و استفاده تجاری و بهره‌برداری از ارزش‌افزوده آن برنامه مدونی داشته باشیم، این برنامه با حمایت سازمان‌های دولتی و نیمه‌دولتی و دانشگاه‌ها تدوین شود و به‌دست شرکت‌های دانش‌بنیان، فعالان صنعت طلا و جواهر و تاجران فعال در این حوزه اجرایی شود».

« باید برای توسعه صنعت گوهرسنگ و استفاده تجاری و بهره‌برداری از ارزش‌افزوده آن برنامه مدونی داشته باشیم، این برنامه با حمایت سازمان‌های دولتی و نیمه‌دولتی و دانشگاه‌ها تدوین شود و به‌دست شرکت‌های دانش‌بنیان، فعالان صنعت طلا و جواهر و تاجران فعال در این حوزه اجرایی شود».

آنچه خواندید بخشی از پیشنهادات فریبرز مسعودی، عضو هیات‌علمی و رئیس قطب و مرکز گوهرشناسی دانشگاه شهید بهشتی است.

وی در مصاحبه با صمت به نکات مهمی در زمینه صنعت گوهرسنگ و چالش‌ها و فرصت‌های پیش‌روی آن پرداخت.

مطالعه این گفت‌وگو همزمان با برگزاری همایش و نمایشگاه «هفت گوهر سنگ پارسی» در شیراز، خالی از لطف نیست.

مختصری درباره صنعت گوهرسنگ و اهمیت آن توضیح بفرمایید.

گوهرسنگ به‌دلیل ظاهر زیبا و چشمگیر خود از دیرباز موردتوجه انسان‌ها بوده است. آثار و نشانه‌های این توجه از دوران پیش از تاریخ وجود دارد و تا امروز هم ادامه پیدا کرده است.

علاوه بر این، امروزه کریستال‌ها ارزش صنعتی هم پیدا کرده، به‌ویژه در صنایع پیشرفته یا های‌تک جایگاه خاصی یافته‌اند، بنابراین گردش مالی آنها در جهان، هم به‌دلیل استفاده زینتی و هم به‌علت کاربردهای صنعتی، بسیار بالا است و ارقامی که امروز در تجارت گوهرسنگ‌ها جابه‌جا می‌شود، بسیار قابل‌توجه است.

طبق آمار مربوط به سال‌های اخیر، فقط الماس، یاقوت و زمرد بیش از ۴.۵ بیلیون دلار در سال گردش مالی دارند که رقمی بسیار قابل‌توجه است و کمابیش ۱۰۰ برابر بهترین درآمد نفتی کشور ما است و امریکا ۳۶ درصد از این گردش مالی عظیم را به خود اختصاص داده است.

بر این اساس، اگر ما بتوانیم حتی درصد کوچکی را از این گردش مالی را به خود اختصاص دهیم، رقم قابل‌ملاحظه‌ای خواهد بود، علاوه بر این، حجم ماده‌ای که برای برخورداری از یک درصد از این گردش مالی جابه‌جا می‌شود، حدود ۷۰ بشکه نفت است، به این ترتیب، روشن است که جابه‌جایی آن از نظر حجمی بسیار آسان است.

برای روشن‌تر شدن موضوع لازم است آن را با صادرات ماده‌ای مانند سیمان مقایسه کرد که حجم بالایی دارد و حمل‌ونقل آن دشوار است،اما درباره گوهرسنگ می‌توانیم با حجم کمی از جابه‌جایی مواد، ارزش‌افزوده بسیار بالایی داشته باشیم، بنابراین بسیار مناسب است که کشور ما هم در این باره برنامه‌ریزی کند و در سیاست‌های خود توجه ویژه‌ای به این نوع از مواد معدنی داشته باشد.

وضعیت ذخایر گوهرسنگ‌ها در کشور ما چگونه است؟

کشور ما از نظر موقعیت زمین‌شناسی خاصی که دارد، از نعمت‌های فراوانی برخوردار است، اما از نظر گوهرسنگ‌های بسیار قیمتی مانند الماس، زمرد و یاقوت غنای چندانی ندارد.

ایران بیشتر با عقیق و فیروزه خود شناخته می‌شود، البته معادن دیگری مانند گارنت هم پیدا ، ذخایر کوچکی هم از یاقوت در همدان یا مناطق دیگر گزارش شده است، اما ذخایر قابل‌توجهی مثل آنچه در افغانستان وجود دارد یا معادنی از گوهرسنگ‌های مهم مانند آنچه در دیگر کشورها وجود دارد، در ایران نیست و نمی‌توانیم روی آنها حساب کنیم. مهم‌ترین گوهرسنگ‌های ما از نظر حجم و گستردگی همان فیروزه و عقیق است.

ذخایر و تولیدات کشور ما در حوزه گوهرسنگ چقدر بازار دارند و در کشورهای دیگر تا چه اندازه طرفدار پیدا کرده‌اند؟

فیروزه به‌واسطه شرایط خاص خود، از جمله سنگ‌هایی است که کمی ناپایداری دارد و شرایط نگهداری آن باید به‌شکل خاصی باشد. علاوه بر این، فیروزه و عقیق سنگ‌های بسیار گرانقیمتی در دنیا نیستند، بنابراین بیشترین میزان فروش و تجارت آن در کشور خودمان است.

به‌عبارت دیگر، سلیقه غربی، خیلی با فیروزه و عقیق همخوانی ندارد و اشتیاق آنها به این سنگ مثل ما شرقی‌ها نیست، بنابراین بیشتر محصولاتی که تولید می‌شود، بازار داخلی دارد و صادرات آن چندان قابل‌توجه نیست.

چطور می‌توانیم جایگاه بهتری در بازار جهانی برای خود دست و پا کنیم؟

ما باید درباره گوهرسنگ‌ها چرخه «معدن تا بازار» را بشناسیم، به‌عنوان مثال، بزرگ‌ترین معادن الماس و بالاترین میزان تولید این سنگ گرانبها در هند و بعد از آن کشورهای افریقایی است و اروپایی‌ها معادن الماس زیادی ندارند، اما می‌بینیم که بیشترین تجارت الماس از اروپا انجام می‌شود. به‌عبارت دیگر، معادن در هند و کشورهای افریقایی هستند، اما اروپایی‌ها بخش تبدیل و فرآوری آن را برعهده گرفته‌اند،برای مثال مقدار قابل‌توجهی از الماس استخراج‌شده در دنیا به جایی مانند «آنت ورپ» بلژیک می‌رود، در این شهر تراش می‌خورد، کدگذاری و شناسنامه برای آنها صادر می‌شود و به این ترتیب ارزش‌افزوده بالایی پیدا می‌کند. این شهر از قرون وسطی یکی از عمده‌ترین مراکز تراش و تجارت الماس در اروپا بوده و امروزه به مهم‌ترین مرکز تجارت الماس خام، صنعتی و تراش‌خورده تبدیل شده و خرید و فروش بیش از ۸۰ درصد الماس خام در این شهر انجام می‌شود و حجم تجارت سالانه الماس در این شهر به ده‌ها میلیارد دلار می‌رسد.

کشورهای آسیای شرقی مانند تایلند بخشی از فرآیند تراش گوهرسنگ‌ها را برعهده گرفته‌اند و همین‌طور روی سنگ‌های نیمه‌قیمتی و قیمتی جز الماس بیشتر فعالیت می‌کنند و آنها را تراش می‌دهند و به محصول نهایی تبدیل می‌کنند. در کشوری مثل انگلستان برنامه اصلی روی حراج این گوهرسنگ‌ها تمرکز یافته و اقدامات ویژه‌ای برای آن در نظر گرفته و پیاده کرده‌اند. برخی دیگر از کشورها مانند ایتالیا و به‌تازگی ترکیه تمرکز خود را روی ساخت مصنوعات قرار داده‌ و به این ترتیب بخشی از زنجیره تولید را در اختیار گرفته‌اند، بنابراین می‌بینیم در چرخه معدن تا بازار، بازیگران متفاوت و متعددی وجود دارند و هر کشور باتوجه به ظرفیت خود در این زنجیره، جایگاه خود را مشخص کرده است. ما هم، باتوجه به اینکه در همسایگی کشوری مانند افغانستان قرار داریم، می‌توانیم به زمرد یا دیگر گوهرسنگ‌های آنجا دسترسی آسان‌تری داشته باشیم.

علاوه بر این، تا حدودی امکان دسترسی به بازارهای تجاری مناطقی داریم که از وضعیت مالی خوبی برخوردارند، به‌عنوان مثال، می‌توانیم از یک طرف به بازارهای اروپایی و از طرف دیگر به کشورهای عربی راه پیدا کنیم.

باید نقشی را برای خود تعریف کرده و مواد خام را بگیریم و آنها را به محصولات و مصنوعات دارای ارزش‌افزوده بالا تبدیل کنیم، بنابراین لازم است باتوجه به ظرفیتی که در کشور وجود دارد، بررسی جامعی به‌عمل بیاید و در این زنجیره «معدن تا بازار» جایگاه کشور برای نقش‌آفرینی در صنعت گوهرسنگ‌ها مشخص شود.

بر این اساس ما در حوزه اکتشاف گوهرسنگ‌ها جای چندانی برای کار نداریم.

اعتقاد شخصی من این است که ما باید به موازات فعالیت‌های دیگر روی اکتشافات هم کار کنیم،اما به‌نظر نمی‌آید که بتوانیم ذخایر بزرگی بیابیم که بتوانیم در حوزه صادرات مواد خام نقش‌آفرینی کنیم،پس به‌نظر من، باید به فکر رشد و شکوفایی صنایع تبدیلی باشیم. مشخص کردن جایگاه در زنجیره تولید بسیار مهم است و در سال‌های گذشته ناگهان تصمیم گرفته شد که برای اشتغالزایی، وام‌هایی به این حوزه اختصاص داده شود و کمک‌ها و حمایت‌هایی انجام گیرد تا علاقه‌مندان به فعالیت در زمینه تراش‌ سنگ‌ها این مهارت را یاد بگیرند و وارد بازار کار شوند، اما متاسفانه این پروژه موفقیت‌آمیز نبوده، زیرا همین سنگ عقیق و فیروزه‌ای هم که در کشور وجود دارد، بعد از تراش، بازاری نمی‌یافت، به‌عبارت دیگر، در آن طرح، زنجیره «معدن تا بازار» به‌خوبی مطالعه نشده بود و برای همین به موفقیت چندانی هم دست پیدا نکرد، در نتیجه ما تعدادی تراشکار آموزش‌دیده تربیت کردیم، وام دادیم و و آنها را برای راه‌اندازی کسب‌وکار خود حمایت کردیم، اما آنها در نهایت نتوانستند برای محصول تولیدی خود بازاری پیدا کنند و آن را به‌فروش برسانند، پس اگر تنها با این دیدگاه به موضوع اشتغالزایی نگاه کنیم، موفقیت چندانی نخواهیم

یافت. ما نباید بدون برنامه‌ریزی وارد گود شویم، بنابراین لازم است که مطالعه دقیقی انجام دهیم و ظرفیت‌های کشور خودمان را، که کم هم نیست، بسنجیم و بعد در این زنجیره برای خود هدفی مشخص کنیم.

چرا برای فیروزه و عقیق جایگاه مناسبی در بازار داخلی پیدا نشد؟

یکی از موارد مهمی که باید در تجاری‌سازی موردتوجه قرار گیرد، این است که یا سلیقه‌ای ایجاد کنیم و به آن جهت دهیم یا محصولات متنوعی تولید کنیم که مشتری‌پسند باشد. این فرآیند هم زنجیره‌ای دارد. وقتی نگینی تولید می‌شود یا تراش می‌خورد، باید بلافاصله بعد از آن چرخه‌ای وجود داشته باشد که آن را به مصنوعات و زیوآلات تبدیل کند و بعد، شبکه توزیع و فروشی باشد که براساس داده‌های علمی بداند نیاز مشتری چیست و محصولات را به بازار هدف برساند و این دو را به هم وصل کند، در غیر این صورت، نه‌تنها درباره گوهرسنگ بلکه درباره دیگر تولیدات و محصولات کشور هم با مشکل فروش روبه‌رو خواهیم شد.

برای مثال ما پوشاک بسیار باکیفیتی تولید می‌کنیم، اما به‌علت اینکه قبل از تولید برای فروش آن برنامه‌ریزی نشده، موفق نیست و این صنعت رشد چندانی نکرده است.

درباره سنگ‌های قیمتی و نیمه‌قیمتی هم، همین مشکل وجود دارد. باید گروه‌های مطالعاتی وجود داشته باشد که همزمان و به‌طور موازی با مجموعه‌هایی که سرگرم تولید محصول هستند، نیاز بازار را بسنجند و پیشنهاد تولید مصنوعات را مطرح کنند که موردپسند قشرهای گوناگون با میزان درآمدهای متفاوت باشد.

پس در حال ‌حاضر حلقه مفقوده، تحقیقات بازار است؟

بله، این کمبود، هم برای بازار داخلی و هم خارجی وجود دارد. ما باید بدانیم کشور ما می‌تواند کجای این زنجیره تولید تا فروش بایستد، یعنی ما باید ببینیم که بازار ما چه چیزی می‌طلبد و همان را تولید کنیم،برای مثال شاید اگر به‌جای اینکه نگین عقیق را به انگشتر تبدیل کنیم، آن را روی دیگر مصنوعات سنگی یا چوبی کار بگذاریم، مشتری‌پسندتر شود و بازار بهتری پیدا کند.

اما باید این خیال خام را کنار بگذاریم که می‌توانیم با تولید مقداری نگین به بازار رونق دهیم و سود قابل‌توجهی به‌دست بیاوریم.

مسئولیت مطالعه زنجیره تولید با چه نهادی است؟

به‌اعتقاد من، در این زمینه باید سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی کشور، کمیته گوهرسنگ ایمیدرو، خانه‌معدن و تشکل‌هایی از این دست، با کمک دانشگاه، مطالعه عمیق و وسیعی انجام دهند و هدف را در زنجیره مشخص کنند. در مرحله بعد، برای تجاری‌سازی باید از شرکت‌های دانش‌بنیان و دست‌اندرکاران صنعت طلا و جواهر کشور کمک گرفت تا برای رسیدن به اهداف برنامه سرمایه‌گذاری کنند.

به این منظور باید شرکت‌های دانش‌بنیان تقویت شوند تا بتوانند اهداف و برنامه‌های تعیین‌شده را اجرا کنند، اما همان‌طور که اشاره شد، بخش مطالعاتی باید با بودجه مراکز دولتی و با همکاری بخش‌های علمی و دانشگاهی ایجاد شود و گسترش یابد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین