-
در بررسی کارنامه یک‌ساله دولت در حوزه ماشین‌آلات مطرح شد

هیچ؛ دستاورد دولت برای بخش معدن

صفحه معدن صمت به‌‎مناسبت ورود دولت به دومین سال فعالیت خود، یک هفته‌ای است که کارنامه سال گذشته وزارت صمت را موردبررسی قرار داده و امروز به مهم‌ترین چالش بخش معدن، یعنی تامین ماشین‌آلات پرداخته است.

تامین ماشین‌آلات معدنی و راهسازی یکی از مهم‌ترین و پیچیده‌ترین مسائل حوزه معدن شمرده می‌شود که مدت درازی گرفتار دست‌انداز‌های گوناگون بوده است.

گفت‌وگو با شهرام شریعتی، دبیرکل خانه صنعت و معدن، پیرامون مسئولیت دولت در حل این مشکل، تاثیر تصمیمات وزارت صمت و ارزیابی عملکرد یک‌ساله معاونت معدنی در این زمینه است.

عملکرد یک‌ساله دولت در حوزه معدن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در دولت جدید جز تعدادی بخشنامه که آن هم کارهای اولیه‌اش در دولت قبلی انجام شده، کار دیگری نکرده است. این بخشنامه‌ها هم وقتی به فاز اجرایی می‌رسد، آنقدر به دست‌انداز می‌افتد و دچار مشکلات متعددی می‌شود که در عمل توان اجرایی شدن خود را از دست می‌دهد. در حال ‌حاضر دولت چه خدماتی برای رونق بخش معدن انجام می‌دهد؟ هیچ.

موضوع این دولت یا آن دولت نیست، وقتی با دقت نگاه کنیم، به‌نظر می‌رسد گاهی بخش حاکمیتی دغدغه‌ای برای معدن ندارد.

برای مثال گفته می‌شود، قرار است واردات ماشین‌آلات را آزادسازی کنیم تا افراد بتوانند با شرایطی خاص دستگاه موردنیاز خود را خریداری کنند و به کشور بیاورند، اما در نهایت می‌بینیم آب از آب تکان نخورده است. این شرایط، داستان خودرو و آزادسازی واردات آن را تداعی می‌کند، در واقع وضعیتی که امروز برای ماشین‌آلات معدنی ایجاد شده، از همان الگویی تبعیت می‌کند که پیش‌تر برای خودروسازان وجود داشت، یعنی تا جای ممکن از محصولات داخلی استفاده شود و بعد اگر جای خالی وجود داشت، به سراغ محصولات خارجی برویم.

البته باید توجه داشت که ما در بخش صنایع‌معدنی و ماشین‌آلات، چیزی به نام محصول ساخت ایران نداریم، در حال ‌حاضر، ۸۰ درصد سمند که با افتخار نام خودرو ملی را روی آن گذاشته‌ایم، چینی است.

به این ترتیب وقتی درباره ماشین‌آلات معدنی و سنگین‌تر صحبت می‌کنیم، خواه ناخواه از نظر ویژگی‌های ساخت، استانداردهای سنگین‌تری دارند، به‌طورقطع نمی‌توانیم ادعا کنیم که تولیدات ما صد درصد داخلی است و به نقطه خودکفایی در صنعت ماشین‌سازی رسیده‌ایم، اگرچه دولت‌ها این اقدامات را در کارنامه خدمات خود به بخش معدن ثبت می‌کنند، اما در عمل ماشین‌آلاتی را که امروزه در بخش معدن به کار می‌روند یا بخش خصوصی با هزینه‌های بسیار بالایی وارد و گمرکی آن را پرداخت کرده یا ماشین‌آلاتی بسیار قدیمی است که از زمان جنگ و قبل از انقلاب باقی مانده و مدام آنها را تعمیر و بازسازی کرده‌اند و مدام دستی به سر و گوشش کشیده‌اند و هنوز از این ماشین‌آلات استفاده می‌کنند.

جدا از این دو حالت، اگر ماشین‌آلات نو شبه‌راهسازی مثل بیل، بولدوزر و مانند آن وارد بخش معدن شده، از سوی شرکت‌های بزرگی مانند سرچشمه، گل‌گوهر، چادرملو و امثال آن بوده و با مساعدت‌های دولتی موفق به انجام این کار شده‌اند. شاید بتوانیم چند تا دامپ‌تراک ۱۰۰ یا ۲۰۰ تنی وارد کشور کنیم، اما با این شیوه هیچ مشکلی از بخش معدن حل نمی‌شود.

در زمان تایید برجام در دولت قبل، با مساعدت وزارت امور خارجه، چند فروند هواپیما وارد کشور شد، آیا مشکل صنعت هوایی کشور حل شده است؟ خیر.

به این ترتیب با چند بخشنامه دولتی هم نمی‌توان نیاز شدید بخش معدن به ماشین‌آلات را حل کرد. تازه بعد از وزارت صمت، عنان کار به‌دست گمرک، وزارت اقتصاد و دارایی، سازمان برنامه و بودجه یا نهادها و ارگان‌های دیگر می‌افتد.

چیزی که برای فعالان معدنی اهمیت دارد، این است که یک معدن با ماشین‌آلات جدید راه بیفتد که متاسفانه تا به حال شاهد چنین اتفاقی نبوده‌ایم.

ممنوعیت‌های موجود با چه توجیهی به‌وجود آمد و برقرار ماند؟

درباره خودروهای سواری موضوع این طور مطرح شد که ورود اتومبیل‌های امریکایی یا ماشین‌هایی که حجم موتور آنها بالای ۲۵۰۰ سی‌سی است، ممنوع است.

این تصمیم حداقل ویژگی‌هایی را در بر گرفته و به‌شکل مشخص به آن اشاره کرده است، اما درباره ماشین‌آلات معدنی هیچ سند یا متنی وجود ندارد که ویژگی مشخصی را ذکر کرده باشد؛ اتفاقی که در زمینه واردات ماشین‌آلات معدنی رخ داده، این است که آنقدر هزینه‌های گمرکی افزایش پیدا کرد و دست‌اندازها زیاد شد که به‌جایی رسید که خواه ناخواه مانعی برای واردات ماشین‌آلات شد تا آنجا که ورود ماشین‌آلات، صرفه اقتصادی خود را از دست داد، بنابراین نقطه شروعی در این زمینه نمی‌توانم پیدا کنم.

البته شاید این راهی برای انحصار بود. وقتی می‌توان محصولات چینی را با سودی بالاتر وارد کرد و در اختیار متقاضیان گذاشت، چرا باید کسی بتواند بیل هیوندای وارد کشور کند یا ماشین‌آلات کوماتسو و کاترپیلار را در معدن مورداستفاده قرار دهد.

مثلی است که می‌گوید اگر قورباغه‌ای را در آب جوش بیندازند، بلافاصله برای نجات جان خود از ظرف بیرون می‌پرد، اما اگر موجود بیچاره را در قابلمه آب سرد بگذارند و آب را کم‌کم گرم کنند، یک دفعه قورباغه چشم باز می‌کند و می‌بیند که پخته شده است.

برخی بخشنامه‌هایی که صادر می‌شود، حمایت از تولید نیست و کمکی به تغییر وضع موجود نمی‌کند،برای مثال چرا بخش خصوصی باید اول یک ماشین ساخت داخل بخرد تا در مقابل اجازه وارد کردن یک دستگاه ماشین خارجی دریافت کند؟ یا چرا معدنکار باید ماشین صادر کند؟ چه کسی و در کجای دنیا حاضر است ماشین‌آلات داخلی را با این سطح از کیفیت و استاندارد بخرد که بتوان به‌ازای آن یک ماشین خارجی وارد کرد.

ما باید کار معدن را به متخصص بخش معدن واگذار کنیم که دانش و تجربه کافی و عملی در این زمینه داشته باشد. فرآیند معدنکاری از اکتشاف آغاز می‌شود و بعد وارد مرحله استخراج، تولید محصول و درنهایت صادرات می‌شود و آب از همین سر چشمه گل‌آلود است. در برخی بخشنامه‌های واردات ماشین‌آلات مانند داروی مسکنی است که امیدواریم با کمک آن بیماری وخیم بخش معدن را درمان کنیم.

در این دوره تحریم‌ها می‌توانستیم ماشین‌آلاتی وارد کنیم یا امکان آن وجود نداشت؟

ماشین‌آلات معدنی در فهرست کالاهای مشمول تحریم نبود، اما به‌خاطر مشکل نقل و انتقال پول، در عمل امکان ورود این محصولات وجود نداشت، به هر حال این از تبعات گریزناپذیر تحریم است و ما چاره‌ای نداریم جز اینکه تاوان آن را بپردازیم. چند روز پیش، وزیر امور خارجه چین توییتی زده بود که تحریم‌ها ۲۰۰ میلیارد دلار به اقتصاد کشور ایران ضرر زده است.

اگر بخواهیم حساب و کتاب کنیم، به‌نظر می‌رسد بخش زیادی از این ضرر و زیان از جیب معادن رفته است.

واقعیت این است که معدن چه در بخش معادن کوچک و متوسط‌مقیاس و چه معادن بزرگ نیازی به تکنولوژی‌های پیشرفته یا به‌اصطلاح «های‌تک» ندارد.

به‌عبارت دیگر، معدن یک‌سری نیازهای اولیه و ساده دارد که مدت‌ها است نتوانسته‌ایم آنها را مرتفع کنیم، چون تحریم در برخی بخش‌ها مانند بخش معدن، مشکلات جدی ایجاد کرده است.

بخش معدن که فقط به بیل، بولدرز، لودر و گریدر نیازمند نیست. فعالان معدنی به ابزار زیادی نیاز دارند، از جمله ماشین‌آلات زیرزمینی و فقدان آنها موجب شده که نتوانیم معادن زیرزمینی را در کشور توسعه دهیم.

ما نیاز قطعی به ماشین‌آلات جدید و پیشرفته داریم و دنیا نمی‌تواند آنها را در اختیار ما قرار دهد. این به معنی نخواستن نیست.

بسیاری کشورها از جمله کشورهای اروپای‌شرقی در تولید ماشین‌آلات زیرزمینی توانایی خوبی دارند و خیلی از کشورها دوست دارند ماشین‌آلات خود را به ایران، به‌عنوان یک بازار بزرگ صنایع معدنی، بفروشند، اما همان‌طور که گفته شد بحث جابه‌جایی پول، مانع این کار شده است، بنابراین تحریم روی حوزه معدن هم اثر گذاشته است، البته این تاثیرات در مقایسه با بخش‌هایی مانند حوزه پزشکی ناچیز بوده، در واقع ا همین میزان تاثیر هم هزینه زیادی به بخش معدن و صنایع معدنی وارد کرده است.

پس شاید یکی از دلایلی که حل مشکل ماشین‌آلات به درازا کشیده، همین معضل تحریم‌ها باشد؟

بله، قطعا تحریم‌ها در این فرآیند موثر بوده، اما در کنار آن، ناکارآمدی در زمینه تصمیم‌گیری هم بوده که به مشکلات دامن زده است.

قبول داریم که بسیاری از مشکلات ناشی از تحریم‌ها است، اما دولت هم باید به بخش خصوصی اجازه دهد خودش آستین بالا بزند و هرطور که شده و از هر جای جهان که می‌تواند ماشین‌آلات موردنیاز خود را تامین کند، چون فعالان بخش خصوصی می‌توانند با هر ترفند و حقه‌ای ابزار موردنیاز خود را از یک گوشه دنیا تامین کنند، اما در حال ‌حاضر بسیاری از ماشین‌آلاتی که معدنداران وارد می‌کنند، در گمرک می‌ماند و اجازه ترخیص آن صادر نمی‌شود، متاسفانه دولت به‌جای اینکه این مسیر را هموار کند، جلوی پای بخش خصوصی سنگ می‌اندازد و دست و پای آنها را با بخشنامه‌های گوناگون می‌بندد.

مگر قرار نیست صنایع معدنی این کشور رشد کند؟ مگر قرار نیست سهم بخش معدن در جی‌دی‌پی افزایش پیدا کند؟ پس چرا با ندانم‌کاری جلوی این کار را سد می‌کنند؟ باز هم تاکید می‌کنم که بخش خصوصی حق دارد ابزار و ماشین‌آلات موردنیاز خود را براساس استانداردهای لازم تهیه کند و به کار بگیرد.

آیا الزام به خرید ماشین‌آلات تولید داخل، کمکی به رشد این صنعت کرده است؟

خیر، دقیقا به همان ترتیبی که درباره خودروسازی کاری از پیش نرفت. ما با ایران‌خودرو و سایپا چه کار کردیم؟ همیشه ماشین‌آلات بی‌کیفیتی تولید کرده‌ایم و خواستیم بگوییم خودروسازی داریم.

کار به‌جایی رسیده که در حال‌ حاضر علاوه بر مردم و مصرف‌کننده‌ها، صدای نیروی انتظامی و دادستانی هم درآمده است، اما همچنان اصرار بر این است که کشور ما صنعت خودروسازی دارد، اما در عمل داریم با تزریق پول این صنایع را سرپا نگه می‌داریم.

نباید چشم خود را روی واقعیت ببندیم. هپکو سال‌ها است که از بین رفته، همان‌طور که ارج، آزمایش یا برخی دیگر از کارخانجات تولیدی از بین رفت، پس خودمان را گول نزنیم و به‌جای حمایت از صنایع ورشکسته، از صنایع اصلی و مادر حمایت کنیم.

منبع اصلی درآمدی ما به غیر از منابع انسانی که بسیار ارزشمند است، نفت و معدن است، اما متاسفانه اصل قضیه را رها کردیم و سراغ صنایعی رفتیم که برای ما کارآمدی چندانی ندارد.

گاهی تصور می‌شود اراده جدی برای رشد معدن و صنایع معدنی وجود ندارد وگاهی برخی بخشنامه‌ها و سیاست‌گذاری‌ها به این ابهام می‌افزاید.

به‌عنوان مثال، سازمان‌ها و ارگان‌هایی مانند محیط‌زیست و منابع‌طبیعی مقابل معدنکاری قرار گرفته‌اند یا در حوزه حقوق دولتی، کار دارد به‌جایی می‌کشد که جامعه محلی جلوی فعالیت معادن را بگیرد.

این روزها زمزمه‌های مثبتی از احیای برجام به‌گوش می‌رسد. با فرض احیای توافق، چه پیشنهادی برای حل مشکل ماشین‌آلات دارید؟

پیشنهادی برای حل سریع این مشکل ندارم، چون اگر برجام هم احیا شود، تا زمانی که به مرحله عملیاتی برسد و مشکل نقل و انتقال پولی و بانکی و تجارت بین‌المللی حل شود، دست‌کم 3،2 سالی زمان نیاز دارد و معلوم نیست آیا صنایع معدنی به‌ویژه بخش خصوصی کوچک اینقدر تاب و توان دارد که دوام بیاورد یا خیر؟

امیدوارم برجام به نتیجه برسد، اما در دور قبلی که توافق منعقد شد، صحبت از این بود که ما برای پسابرجام برنامه‌ای نداریم.

در حال ‌حاضر هم که زمزمه‌هایی از احیای برجام است، هنوز برای پسابرجام برنامه‌ای نداریم، جز اینکه راه را برای حضور چینی‌ها در بخش اقتصادی کشور باز کنیم.

امیدوارم با برجام درها باز شود و تدابیر درستی برای استفاده از این فرصت اندیشیده شود تا بتوان اقدامی موثر برای احیای صنایع، به‌ویژه صنایع معدنی در کشور انجام داد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین