آلایندهها را بازپخش میکنیم
مدتها است که شنیدن اخبار آلودگی هوا، دیگر موردی، اتفاقی، فصلی یا محلی نیست. مدتهاست که پیدرپی با این بحران دستبهگریبان هستیم و هر روز بر شدت و وخامت آن افزوده میشود. در هفته جاری هم علاوه بر اینکه هوای سالمی نداشتیم، از شنیدن اخبار نگرانکننده هم در امان نبودیم.
از یکسو از قول مدیرکل هواشناسی خوزستان اعلام شد «توده بسیار غلیظ خاک خارجی در راه است که علاوه بر خوزستان، استانهای غربی کشور مانند کردستان، کرمانشاه، ایلام و سپس استانهای مرکزی و تهران را دربرخواهد گرفت» و از سوی دیگر نمایندهای در مجلس اعلام کرد «خشکسالی موجب شده است کانون ریزگردها حتی به اطراف پایتخت هم برسد».
این هیولای بیشاخ و دم، محصول امسال و پارسال نیست. سالهای سال پیش متولد شده و در سایه بیتوجهی به تغییرات اقلیمی و بحرانهای منطقهای رشد کرده تا امروز در ابعادی باورنکردنی؛ بیمهار و بیمحابا حمله کند و حیات این اقلیم را بهخطر اندازد.
روشن است که چنین هیبت غولآسایی معلولی است که علل پرشماری دارد و نمیتوان آن را در قالب یک صورت مسئله خلاصه کرد؛ اما ما از زاویه دید معدن به آن نگاه کردیم، تا نقش این حوزه را در مبارزه با آن بررسی کنیم. در گفتوگویصمت با داریوش گلعلیزاده، سرپرست مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیطزیست به بررسی موارد یادشده پرداختهایم. با ما همراه باشید.
گفته میشود کانون ریزگردها به اطراف تهران رسیده است؛ فعالیت معادن اطراف این شهر چقدر در افزایش این آلایندهها نقش دارد؟
منطقه شهر قدس و پاکدشت، قطب تولید شن و ماسه است. این معادن علاوه بر برداشت و دپو ماده معدنی، دانهبندی هم انجام میدهند. فعالیت دانهبندی اگر در سطح زمین انجام شود، با وزش باد - حتی بهصورت محلی- مناطق اطراف را تحتتاثیر قرار میدهد و هوای منطقه را آلوده میکند.
اما اینکه گفته شود به آلودگی بیشتر هوا در شهر تهران دامن میزند،؛ نمیتواند صحت داشته باشد. چون براساس آنالیزهای انجامشده حدود ۷۰ درصد ذرات معلقی که در شهر تهران وجود دارد، از جنس دوده و ناشی از احتراق سوخت است.
این احتراق هم میتواند ناشی از سوخت گاز طبیعی باشد و هم حاصل سوختهای دیگر مورداستفاده در وسایل نقلیه مانند اتومبیل، موتورسیکلت و از همه مهمتر خودروهای دیزلی، زیرا گوگردی که در سوخت نفت و گاز وجود دارد با تبدیل شدن به دیاکسیدگوگرد بهشکل آلاینده ذرات ثانویه در میآید.
آلایندگی معادن شن و ماسه از جنس ذرات معدنی است. اگر این ذرات در اطراف منطقهای وجود داشته باشد، بر اثر وزش باد، بازپخش میشود حتی فعالیتهای روزمرهای که در سطح شهر اتفاق میافتد، مثل تردد خودروها هم میتواند موجب بازپخش این ذرات شود که برای سلامتی مردم خطرناک است.
پدیده بازپخش عامل ثانوی افزایش آلودگی هوا است. توفانهای گردوغباری هم که به مناطق مختلف کشور وارد میشود، بعد از نشست روی سطح زمین، بر اثر فعالیتهای روزمره دوباره برمیخیزد و با جریان باد، دوباره در هوا به گردش در میآید.
بهطورمعمول وقتی میزان آلودگی هوای تهران زیاد میشود، فعالیت معادن شن و ماسه اطراف تهران را تعطیل میکنند، اما اینطور که شما میگویید فعالیت این واحدها تاثیر چندانی روی افزایش آلودگی هوای پایتخت ندارند. آیا این تعطیلی برای رضایت افکار عمومی انجام میشود؟
این اقدام بهطورمعمول وقتی انجام میشود که سازمان هواشناسی اعلام کند وارونگی و سکون هوا تداوم دارد و هدف از آن جلوگیری از بحرانیتر شدن شرایط است.
وقتی وارونگی هوا اتفاق میافتد، تهویه هوا انجام نمیشود. فرض کنید 100 واحد آلودگی در هوا موجود است و وضعیت را بهحالت اضطرار رسانده، پس اگر به آن میزان آلودگی که از قبل داشتیم، حتی 2 واحد اضافه شود ـ چون تهویه و تخلیهای وجود ندارد ـ حجم انباشت آلایندهها افزایش پیدا میکند.
بهعنوان مثال گاهی شاهد این هستیم که باوجود تعطیلی آخر هفته، میزان آلودگی هوای روز جمعه بیشتر از روزهای قبل میشود. میدانید چرا باوجود تردد کم و توقف فعالیتهای صنعتی، آلودگی افزایش پیدا میکند؟ علت همان سکون هوا و انباشت آلایندهها است.
درباره تعطیلی معادن هم باید به این نکته توجه کنیم که موضوع اصلی علاوه بر فعالیت خود معدن، ترددی است که برای انتقال مواد و تولیدات انجام میشود. این ترددها ـ که بهطورعمده هم با ماشینآلات سنگین انجام میشود ـ هم خود آلایندگی را افزایش میدهد و هم به بازپخش آلودگی دامن میزند. پس با توقف فعالیت واحدهای تولیدی، زنجیرهای از فعالیتهای آلاینده هوا متوقف میشود.
فعالیتهای واحدهای موجود در شهر قدس - در غرب تهران - منطقه اسلامشهر را تحتتاثیر قرار میدهد، اما درباره پاکدشت بیشتر اثرات منطقهای و محلی مدنظر است، زیرا بهطورمعمول جریان باد از سمت پاکدشت بهسمت تهران نیست و نمیتواند هوای پایتخت را چندان تحتتاثیر قرار دهد.
البته بحث افکار عمومی هم مطرح است. بسیاری از فعالیتهای مردم شهرهای اطراف تهران با این شهر مرتبط است و روزانه ترددهای زیادی اتفاق میافتد. وقتی در حالت بحران آلودگی، افراد شاهد فعالیت کارخانهها باشند، اثرات روحی و روانی ناخوشایندی دارد.
البته بسیاری از معدنداران این مناطق هم گلهمند هستند که چرا باید در جامعه بهعنوان عامل آلودگی معرفی شوند و این موضوع، هم خود آنها و هم خانوادههایشان را تحتفشار قرار داده است. من با انجمن تولیدکنندگان شن و ماسه بارها صحبت کردهام و از آنها خواستهام مطالعات جامعی انجام دهند و بهصورت دقیق مشخص کنند میزان آلایندگی فعالیتشان چقدر است و در زمان آلودگی هوا خودشان داوطلبانه ـ در راستای ایفای مسئولیتهای اجتماعی - بخشی از فعالیتهایشان را کاهش دهند.
به این ترتیب، هم نوعی فرهنگسازی اتفاق میافتد و هم مسائل و دیدگاههای منفی که درباره این قشر ایجاد شده بهحداقل میرسد.
بهشکل سنتی بخش معدن با محیطزیست و منابع طبیعی اختلافنظرهای فراوانی دارد، ریشه این ناهماهنگیها چیست؟
صنایع معدنی، چه بخشی که عملیات استخراج را در معادن روباز انجام میدهند، چه آنها که فعالیتشان زیر زمین جریان دارد، هرکدام مشکلات خاص خود را دارند. برای استخراج از معادن روباز بهطورمعمول انفجارهایی انجام میشود که علاوه بر آلودگی هوا، آلودگی صوتی هم ایجاد میکند و اگر نزدیک مناطق حفاظتشده، قرار داشته باشد، این صداهای ناهنجار موجب ناامنی زیستگاههای طبیعی جانوران میشود و حیوانات همیشه وحشتزده هستند. به این ترتیب زندگی گونههای جانوری و زاد و ولد آنها به خطر میافتد و با کمال تاسف باید گفت این اتفاقات همچنان رخ میدهد.
البته امروزه بسیاری از این اقدامات، مدیریت شده است، اما هنوز چندان رضایتبخش نیست و جای کار زیادی وجود دارد.
از سوی دیگر، وقتی معادن بهپایان عمر خود میرسند، باید طبق قانون، محدوده فعالیت خود را بازسازی کنند و تا جای ممکن به حالت طبیعی و اولیه برگردانند، اما این بازسازیها هم بهخوبی انجام نمیشود. بسیاری از معادن وقتی که بسته میشود و بهحالت متروکه در میآید، سرمنشأ معضلات زیادی در منطقه است که کمترین آن، نازیبایی محیط طبیعی منطقه است.
ما با خانه معدن که سازمانی غیردولتی است، همکاری نزدیکی داریم و این موضوع را در اولویت پیگیری قرار دادهایم. در حال حاضر در خانه معدن، کمیته محیطزیست شکل گرفته است که ریاست آن بهعهده من است. در این کمیته، نمایندگانی از منابعطبیعی، محیطزیست، سازمان نظام مهندسی معدن و وزارت صنعت،معدن و تجارت هم حضور دارند. این مجموعه در جلسات خود، مشکلات معادن را در استانهای مختلف بررسی میکند و تلاش دارد تا مشکلات محیطزیستی را بهحداقل برساند.
چقدر این کمیته توان اجرایی دارد؟
از آنجایی که بیشتر معدنداران عضو تشکل خانه معدن ایران هستند، الزامات از همین طریق اعلام میشود. فعالیتهای ما بیشتر حالت تعاملی دارد تا با کمک هم بتوانیم راهحلی برای برونرفت از مشکلات متعدد پیدا کنیم.
راهحلها از طریق کمیته اعلام میشود و سعی میکنیم با همافزایی دستگاههای مختلف کارها را پیگیری کنیم. تا اینجا نتیجه کار رضایتبخش بوده است. عموم مشکلات قابلحل است، مگر در مواردی که مغایرتهای قانونی وجود داشته باشد. البته برطرف کردن مسائل زیستمحیطی نیاز به هزینه دارد، اما هر هزینهای در بحث محیطزیست، خود نوعی سرمایهگذاری بهشمار میرود.
هر واحدی که نخواهد ملاحظات زیستمحیطی را رعایت کند، از طریق اداره کل محیطزیست یا منابعطبیعی برای آن پرونده حقوقی تشکیل خواهد شد و ممانعتی برای کارهایشان بهوجود خواهد آمد. بهطبع هیچ واحد تولیدی علاقهمند نیست که فعالیت اقتصادیاش دچار اختلال شود و تولیدش بخوابد. برای جلوگیری از این مشکلات میتوان بهراحتی به فهم مشترک برسیم و بهصورت تعاملی و اجرایی کار پیش برود.
اگر معادن بخواهند برای کاهش آلودگیهای محیطی گام بردارند، به چه نوع ابزار یا فناوریهایی نیازمند هستند؟
در کشورهای پیشرفته همه فعالیتها منطبق با استاندارد است، حتی تجهیزات و ماشینآلات کارخانهای که وارد میشود، پلمب محیطزیست دارد؛ یعنی باید از ابتدا در فرآیند تولید، تمام مسائل مربوط به محیطزیست را در نظر بگیرند.برای مثال به فناوری جدیدی دست یافتهاند که دیگر برای اکتشاف نیاز به انفجار ندارند. دستاوردهای جدید و فناوریهای نوین ضمن اینکه بهرهوریشان را بالا میبرد، آسیبهای محیطزیستی را بهحداقل میرساند.
واحدهای صنعتی ما از ابزار و امکانات جدید برخوردار نیستند. برای مثال بیشتر آنها برای تولید برق، هنوز ژنراتورهای قدیمی را بهکار میبرند که با سوختهای فسیلی کار میکند، بسیار دودزا است و آلودگی صوتی و مزاحمت زیادی برای مردم و منطقه بهوجود میآورد. روشن است که اگر برای فعالیتهای معدنی از ابزار و امکانات جدید استفاده شود، علاوه بر بهرهوری بالاتر، آلودگی تولیدشده، کاهش پیدا میکند و مشکلات دیگر هم بهحداقل میرسد.
یکی دیگر از دلایل عمده آلایندگی فعالیتهای معدنی، مصرف بالای سوخت در کارخانجات قدیمی است که با فناوری سالهای سال پیش کار میکنند و ماشینآلات کهنه و فرسودهای که مصرفی بیش از حد استاندارد دارند، اما بهعلت ارزانی سوخت، هیچ کاری برای سروسامان دادن به این وضع و اقدامی در راستای مدیریت سبز انجام نمیشود و در حال حاضر میزان مصرف انرژی در کشور ما حداقل 3 برابر استاندارد جهانی است.
بر این اساس است که حتی اگر بتوانیم با استفاده از فناوریهای جدید و شیوههای مدیریت نوین ۳۰ درصد از این حجم مصرفی را کاهش دهیم، بههمان اندازه از اتلاف منابع جلوگیری شده و آلودگیهای محیطزیستی هم به همان نسبت کاهش پیدا خواهد کرد.