-
در بررسی اثرات حذف یارانه انرژی بخش معدن و نتایج محیط‌زیستی آن عنوان شد:

این مسیر یک‌طرفه است

مهم‌ترین اتفاق این روزها برای ایرانیان، جابه‌جایی محل پرداخت یارانه کالاهای اساسی است و به این ترتیب کنترل نرخ از سوی دولت متوقف شده و یارانه‌ها به‌شکل‌مستقیم به مصرف‌کنندگان پرداخت می‌شود.

این اقدام حاکی از آن است که تغییر مسیر دولت برای اصلاح شیوه رایج پرداخت یارانه آغاز شده و دیر یا زود یارانه‌های انرژی را هم در بر می‌گیرد.

اصلاح قوانین مربوط به یارانه انرژی، نقطه عطف دیگری در حیات اقتصادی ایرانیان است و همه بخش‌های صنعت از جمله حوزه معدن را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. در گزارش‌هایی که پیش از این داشتیم، به موضوع حذف یارانه انرژی از منظر فعالان معدن پرداختیم. این بار از زاویه محیط‌زیستی ـ که ارتباط تنگاتنگی با فعالیت معادن دارد ـ موضوع را موردبررسی قرار دادیم.

گفت‌وگوی با صمت داریوش گل‌علیزاده، سرپرست مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط‌زیست چشم‌اندازی روشن‌تر از آثار مثبت و منفی حذف یارانه انرژی در بخش معدن، تصویر می‌کند.

چرا تاکنون اقدام موثری برای جایگزینی انرژی‌های پاک - انرژی باد یا خورشید - انجام نشده است؟

در قانون اصلاح الگوی مصرف و هوای پاک تصریح شده است که وزارت نیرو مکلف است هرساله ۳۰ درصد از میزان توسعه برق خود را به انرژی‌های تجدیدپذیر اختصاص بدهد، برای مثال اگر امسال قرار است هزار مگاوات به شبکه برق اضافه کند، ۳۰۰ مگاوات از آن را باید صرف تولید انرژی پاک کند. از سال ۹۶ تاکنون میانگین توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر ۵/۷ درصد بوده است.

باوجود اینکه ظرفیت‌های بسیارخوبی در این زمینه داریم ـ از نظر انرژی خورشیدی ما جزو ۱0 کشور برتر هستیم ـ اما ۲ موضوع - که هردو به بحث هزینه برمی‌گردد - باعث شده در این زمینه پیشرفت و توفیق چندانی نداشته باشیم. اول اینکه سوخت‌های فسیلی در کشور ما بسیار ارزان است؛ وقتی سوخت ارزان باشد به‌طبع برقی که تولید می‌شود نرخ بسیار پایین‌تری دارد.

موضوع دیگر هم مربوط به این است که تجهیزات اولیه راه‌اندازی نیروگاه‌های تجدیدپذیر گران‌نرخ است. روشن است که انرژی ارزان جایی برای تولید انرژی تجدیدپذیر باقی نمی‌گذارد و کسی به آن سمت نمی‌رود.

چند سال پیش دولت برای راه‌اندازی نیروگاه برق خورشیدی به متقاضیان وام و تسهیلات می‌داد، اما باز هم استقبالی نشد.

بله، البته در این‌ زمینه محدودیت‌های تحریمی هم بی‌تاثیر نبوده است، اما مهم‌ترین عامل، ارزان بودن انرژی حاصل از سوخت‌های فسیلی است. نرخ برق آنقدر ارزان است که تعداد زیادی مزرعه‌های تولید رمز ارز در کشور راه‌اندازی شده است.

انرژی ارزان است ولی مشکل ناترازی وجود دارد و به‌ویژه در برخی از فصول سال برای جبران ناترازی، انرژی واحدهای تولیدی و صنعتی قطع می‌شود.

علت این مشکل را هم باز باید در ارزانی انرژی جست‌وجو کنیم. نرخ ارزان، هم در بخش صنعتی و هم در بخش خانگی به مصرف بی‌رویه منجر شده است.

بنزین آزاد درحال‌حاضر لیتری ۳۰۰۰ تومان است، اما مردم همچنان از خودروهای تک‌سرنشین استفاده می‌کنند، حتی سفرهای غیرضروری با خودرو شخصی انجام می‌شود.

البته این موضوع را نباید با موضوع معیشت مردم در یک قالب گنجاند. اینکه باید درآمد مردم بالا برود و اختلالی در معیشت آنها ایجاد نشود، بحث درستی است که جداگانه باید موردبررسی قرار گیرد.

از سوی دیگر نمی‌توان بحث هدررفت انرژی را همچنان نادیده گرفت. وضعیت آب را ببینید. همه بارها شاهد بوده‌ایم که شهروندان به‌جای استفاده از جارو، پیاده‌رو جلوی خانه خود را با جریان آب تمیز می‌کنند.

علت این است که باوجود کم‌آبی و از دست رفتن بسیاری از منابع، آب‌بها همچنان ارزان است. در حالی که بطری آب‌معدنی از همان حجم بنزین گران‌تر به‌فروش می‌رسد، پس شکی نیست که باید هم در قیمت‌گذاری و هم در حوزه سیاست‌های تنبیهی و تشویقی اقداماتی اساسی انجام شود.

همین شرایط به همه حوزه‌های مصرف انرژی بسط پیدا می‌کند. در زمستان میزان مصرف گاز بخش خانگی و تجاری تا ۲۰ درصد افزایش پیدا می‌کند. این افزایش باعث می‌شود که سهم گاز نیروگاه‌ها و صنایع بزرگ کاهش پیدا کند، بنابراین سهم نیروگاه‌ها و صنایع بزرگ را کم می‌کنند و به بخش خانگی اختصاص می‌دهند.

صنعت هرچقدر هم در مدیریت مصرف انرژی ضعیف باشد، به‌هرحال ارزش‌افزوده‌ای تولید و اشتغال ایجاد می‌کند.

اما واحدهای مسکونی که هیچ ارزش‌افزوده‌ای ندارد، فرض را بر این بگذاریم که خانه همواره گرم باشد و سیستم برق آن هم برقرار باشد، اما کارخانجات مملکت تعطیل شوند.

در هیچ کجای دنیا چنین اتفاقی نمی‌افتد؛ اگر قرار باشد برق سهمیه‌بندی شود نباید شهرک‌ها و واحدهای صنعتی که توسعه کشور منوط به تولید آنهاست را دچار اختلال کنند و به تعطیلی بکشانند، اما در کشور ما برعکس است.

چرا این روال در کشور ما برعکس است؟

به‌دلیل اینکه اقتصاد ما وابسته به نفت است، فعالیت یا فعالیت نداشتن واحدهای تولیدی تاثیر چندانی در وضعیت اقتصادی کشور ندارد.

مثال دیگری را در نظر بگیرید. بخش کشاورزی بیش از ۹۰ درصد منابع آبی کشور را مصرف می‌کند، اما سهمی که در درآمد ناخالص ملی دارد بیش از ۴۰ درصد نیست.

اگر قرار است انرژی کشور به بخش خاصی تزریق شود، باید دو دوتا چهارتا انجام کنیم و ببینیم چقدر در تولید درآمد ناخالص ملی کشور نقش دارد، اما این اتفاق نمی‌افتد. کارخانجات ما به‌طورعموم فرسوده و قدیمی است و انرژی زیادی مصرف می‌کند و هیچ اقدامی در راستای مدیریت سبز انجام نمی‌شود.

در حالی که باید شرایط به‌گونه‌ای باشد که تولیدکننده، خود به‌سمت مدیریت منابع و انرژی گرایش پیدا کند.

البته باید گفت در بخش خصوصی کم و بیش، دارد اقداماتی در این زمینه انجام می‌شود؛ به‌ویژه درباره منابع آبی یا تولید برق.

در تولید تا حدی می‌توان درآمد را بالا برد، از آن به بعد اگر تولیدکننده بخواهد سود بیشتری به‌دست آورد، باید در هزینه‌های خود صرفه‌جویی کند تا سوددهی آن بنگاه اقتصادی افزایش پیدا کند، اما در بخش صنعت ما بسیاری از هزینه‌ها «برج» است، به‌طورمثال خودروسازی‌های ما همواره با زیان انباشته مواجه است، زیرا وابسته به دولت است و اشتغال بالایی ایجاد کرده، همواره با آنها مدارا شده است و تنها راه‌حل عبور از این مشکل کاهش وابستگی اقتصاد به دولت است.

اقدامات اخیر دولت نشان داده است که جهت حرکتش به این سمت است و دیر یا زود به حذف یارانه‌های بخش انرژی هم می‌رسد. چشم‌انداز شما درباره این اتفاقات چیست؟

وقتی قرار است دست به‌کار بزرگی بزنیم، باید تمام ابعاد آن را بسنجیم و بررسی کنیم که چه تاثیری در جامعه دارد. اقتصاد حوزه‌ای است که نمی‌توان در آن سعی و خطای زیادی انجام داد. درست مثل دومینو است. یعنی وقتی یک حرکت کوچک انجام می‌شود، آثار و تبعات آن گسترش پیدا می‌کند. باید بتوانیم اتفاقات بعدی را پیش‌بینی کنیم و بدانیم چقدر در اقتصاد، معیشت و پدیده‌های اجتماعی تاثیر می‌گذارد، زیرا اقتصاد بسیار پیچیده است و مولفه‌های زیادی در آن نقش دارند حتی مسائل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و مذهبی همه در شکل‌دهی به آن موثر هستند.

اگر بتوانیم طرح‌ها، برنامه‌ها و سیاست‌های‌مان را به‌طورکامل و جامع ارزیابی کنیم و اثرات و تبعات آن را بسنجیم، می‌توانیم موفقیت خود را در اجرای یک سیاست تضمین کنیم، اما شاید وقت لازم برای بررسی کارشناسانه برخی تصمیمات مهم در نظر گرفته نمی‌شود.

حذف یارانه انرژی جراحی اقتصادی بزرگی به‌شمار می‌آید و باید چنان انجام شود که منجر به قطع عضو یا مرگ بیمار نشود، چرا که دیگر راهی برای عقبگرد نیست.

واکنش صنعت به این تغییر مسیر چه خواهد بود؟

چاره‌ای جز این نیست که انرژی، نرخ واقعی خود را پیدا کند. وقتی چنین اتفاقی رخ دهد، صنعت به استفاده از فناوری‌های جدید رو می‌آورد تا بهره‌وری بالاتر و مصرف انرژی کمتری داشته باشد.

صنعت، خود را سازگار می‌کند، اگر بخواهد بقا داشته باشد چاره‌ای جز این نخواهد داشت که به‌سمت فناوری‌های نوین برود تا هم در مصرف انرژی صرفه‌جویی کند و هم از میزان آلایندگی محیط‌زیستی فعالیت‌های خود بکاهد.

صنعت همواره به‌دنبال سود بیشتر است، شاید این سود در کوتاه‌مدت به‌دست نیاید و چند سالی مجبور شوند تنها برای بقا تلاش کنند، اما در نهایت منافعی که از بروزرسانی آن صنعت ایجاد می‌شود، دائمی‌تر و پایدارتر است.

دولت باید در جایگاه سیاست‌گذاری کلان و هدایت‌گری بنشیند. در این صورت بخش خصوصی، خود روابط خود را تنظیم و نرخ‌گذاری‌ها را هم تنظیم می‌کند. اگر بخواهد همچنان همه تصمیمات و قیمت‌گذاری‌ها را به‌صورت دستوری انجام دهد به موفقیت‌های لازم دست پیدا نمی‌کند.

به‌طوردقیق قابل‌قیاس با خودروسازی ما است، درحال‌حاضر خودروهای ما بسیار پرمصرف است چون سوخت هزینه چندانی ندارد و برای خودروسوار میزان مصرف چندان مهم نیست، اما وقتی هزینه سوخت بالا برود، استقبال مردم از خودروهای کم‌مصرف، گازسوز، برقی و هیبریدی بیشتر می‌شود و خودروساز هم مجبور خواهد شد به‌طریقی به نیاز جامعه پاسخ دهد و خود را با آن هماهنگ کند.

دنیا اکنون به‌سوی پیل‌های سوختی و سوخت هیدروژنی می‌رود که آلودگی محیط‌زیستی ندارند و به این ترتیب وابستگی‌شان را به نفت و بنزین کم کرده‌اند، حتی عربستان حرکت پرشتابی به این سو را آغاز کرده است یا همسایه ما امارات در زمینه انرژی‌های تجدیدپذیر، سرمایه‌گذاری زیادی کرده است و قصد دارد هاب انرژی منطقه شود.

به‌عنوان یک مقام مسئول محیط‌زیستی، برآورد شما از مسیر پیش‌رو چیست؟

از یک منظر، محیط‌زیست درست مانند اقتصاد جاده‌ای یک‌طرفه است. یعنی وقتی تصمیمی گرفته شد و گامی برداشته شد، دیگر راهی برای بازگشت به نقطه اولیه نیست. به‌طورمثال فرض کنید دریاچه یا تالابی از دست برود، آن‌وقت اگر همه امکانات و ابزار هم به‌خدمت گرفته شود، دیگر نمی‌توان آن خسارت را جبران کرد و طبیعت را به حالت اول بازگرداند.

ما ضمن آنکه به توسعه اقتصادی کشور توجه می‌کنیم، نباید لحظه‌ای از محیط‌زیست غافل شویم و با هدف رسیدن به نداشته‌های‌مان، داشته‌های‌مان را قربانی کنیم. باید در جهت‌گیری‌های‌مان همواره هزینه و فایده را در نظر بگیریم و محیط‌زیست را بستر توسعه قرار دهیم.

امروزه در تهران و بسیاری از شهرها و مناطق گوناگون کشور، آثار فرونشست زمین را می‌بینیم که به‌دلیل برداشت بی‌رویه آب سفره‌های زیرزمینی به‌وجود آمده است و دیگر بازگشت‌پذیر نیست.

اهمیت توسعه اقتصادی و تحقق اصل حیات رو به رشد بر کسی پوشیده نیست، اما غفلت از محیط‌زیست ما را به نقطه‌ای می‌رساند که مجبور شویم هر آنچه را به‌دست آورده‌ایم، هزینه کنیم تا شاید محیط‌زیستی که قدرش را ندانسته‌ایم، احیا شود.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین