طبقه متوسط هر روز فقیرتر میشود
ناصر بزرگمهر روزنامه نگار
به نام او که هرچه بخواهد همان میشود
آقای رئیسجمهور، فرمودهاید که قدیمها کتاب میخواندید؛ حتما در آن قدیمها خواندهاید که زمانی لنین، رهبر روسیه بهصراحت نوشته است: «موثرترین راه درهم کوبیدن طبقه متوسط، این است که آنها را بین دو سنگ آسیاب «تورم» و «مالیات» قرار دهند.»
بهنظر میرسد در حال حاضر تز آقای لنین بر ما مردم در حال عملی شدن است. تورم با نقشه بانک مرکزی و مدیران لیلیپوتی حوزه اقتصاد هر روز ادامه دارد و جنابعالی هم که براساس فرمایشات خودتان فقط درگیر رفتن از این جلسه به آن جلسه برای سخنرانی وفاق هستید و ظاهرا اصلیترین کار که توجه به وضعیت عامه مردم است فراموش شده و تورم در این شب عیدی بر شانه مالیات میتازد.
آقای رئیسجمهور
مالیات که میتواند با اصلاح قوانین و دستور اجرایی شخص جنابعالی وضعیت مطلوبتری یابد و این حق و حسابهای سرگردنهای از دوش کسبه جزء و تولیدکنندگان برداشته شود، به کمک قوانین بررهای و سازمانهایی مثل تامین اجتماعی یا دهها عوارض کسب و پیشه و قبضهای بیحسابوکتاب آب، برق، گاز، تلفن، موبایل و امثالهم بهبود یابد، همچنان میتازد و نه از خداوند بزرگ و نه نهجالبلاغه و نه همین مردمی که هر روز فقیرتر میشوند، شرم میکند.
آقای رئیسجمهور
جنابعالی که از گرانی و تورم اظهار نارضایتی میکنید، باید بفرمایید دولت و وزیر کشاورزی در این ۶ ماه کدام راهحل اجرایی را برای همین اقلامی که هر روز در فروشگاههای دولتی و میدان میوه و ترهبار، نه سوپرمارکتهای محله شما و رئیسجمهوران قبلی، گران و گرانتر میشود، انجام دادهاند؟
یکی از معتمدین یا کسانی که در همین شوراهای اساتید اقتصاد هم دعوت میشود، آقای دکتر هاشم پسران، دکترای اقتصاد از دانشگاه کمبریج و استاد اقتصاد دانشگاه نوشته است: طبقه متوسط که نابود شود، همه چیز فرو خواهد ریخت و طبقه متوسطی دیگر باقی نمیماند تا کتاب بهدست بگیرد، سفر کند، یاد بگیرد، یاد بدهد یا اینکه حامل ارزشهای دموکراتیک و فرهنگ باشد.
اکنون جامعه ایران میرود که بین دو طبقه، فرادستان و فرودستان، دو جبهه مشخص و مطلقأ متخاصم قرار گیرد. منازعه قطعی است و این بسیار خطرناک است. اولی را غرور، کور کرده و دومی را کینه و عقده، لبریز کرده است.
طبقه فرادستان میترسند و روز به روز محافظهکارتر میشوند و پشت سنت و دین پناه میگیرند و طبقه فرودستان هم خشمگین و شعله انتقام در دلشان زبانه میکشد و مترصد حمله هستند.
سونامی که بیاید، دیگر کشتی هرقدر هم غولپیکر باشد، عاقبتی جز واژگونی نخواهد داشت.
تورم نام دیگرش «مالیات پنهان» است. طبق آمارهای رسمی خودتان، تورم بالای 40 درصد است؛ یعنی به ازای هر ۱۰۰ تومان درآمد مردم، ۴۰تومانش مستقیم روانه جیب همان کسی که برای جبران ناکارآمدیاش پول چاپ میکند، میشود.
این را بیفزایید به «مالیات رسمی» که با شروع دولت جدید چندین برابر شده و اثر تورمی آن نیز بهزودی بر تورم فعلی افزوده خواهد شد.
در واقع مردم ایران، هرچه جان بِکَنند، باید بهصورت مالیات پنهان (تورم) و مالیات مستقیم، دودستی تقدیم دولت کنند.
شما از حقوق کارکنان دولت که بیشترین و راحتترین مالیات را یک بار دریافت کردهاید، باز هم تحت عنوان ارزش افزوده در بقالی و میوهفروشی و رستوران و آش و حلیم مالیات میگیرید.
فورا نگویید دنیا همین کار را میکند؛ دنیا این کارها را نمیکند، تورم و سود بانکی و خرید خانه و اتومبیل و همه چیز، حساب و کتاب دارد. به همان مبلغ ماهانه به کارکنان خود بن خرج کردن میدهند و مردم با حداقل حقوق زندگی میکنند.
میلتون فریدمن معتقد بود تورم یا همان «مالیات پنهان»، غیرمشروع و غیرقانونی است که اخذ میشود و دقیقا باجگیری به حساب میآید که خرج بیکفایتیهای مدیران میشود. برداشت از درآمد مردم پیش از اینکه درآمد مردم بهدستشان برسد، نوعی جیببری آشکار اما با ظاهر قانونی است. در این شرایط دولت عملا سر گردنه ایستاده و سازمانهایی مثل اداره مالیات یا تامین اجتماعی که هیچ گونه تامینی از آن در همه سالهای گذشته دیده نشده و فقط محل انباشت پول برای برداشت دولتها بودهاند، انواع قبضهایی را که به آنها اشاره شد بدون هیچگونه حساب و کتاب و بدون رعایت جیب و درآمد و حقوق ماهانه مردم صادر میکنند.
بهعبارتی همه سازمانهای دولتی در حال خالی کردن جیب مردم هستند و هیچکدام هم پاسخگوی مردم نیستند.
تازه جنابعالی و بقیه مسئولان هم هر روز بر سر مردم منت میگذارید که بنزین و انرژی و کالاهای دیگر در ایران ارزان است و چنین و چنان باید باد.
متاسفانه در چنین شرایطی بخشی از همین کارمندان عادی دولت هم هر روز به فسادهای دیگری برای جبران کاهش درآمدهای خود آلوده میشوند و هر کار کوچکی در یک سازمان دولتی نیاز به زیرمیزی و هدیه پیدا میکند و عوام نیز متوجه نمیشوند از کجا خوردهاند و به جان یکدیگر میافتند؛ این در حالی است که دولت هم نشان میدهد که درصدد است که مشکل مردم را حل کند.
آقای رئیسجمهور
شرایط سخت و پیچیده شده است؛ فشارهای تحریمی پیش روی ماست. بهنظر نمیرسد با این نوابغی که دور خود چیدهاید، از دختر و پسر و داماد و فامیلهای دیگر تا مشاوران و مدیران و وزرایی که بخش عمده آنان، درکارنامه گذشتهشان هم، کارخلاقانهای دیده نمیشود، راه به جایی ببریم. چنین وضعیتی را هر نامی میتوان گذاشت جز نام دولت مردمی وفاق ملی.
آقای رئیسجمهور
قدر این آرایی که داده شد را بدانید و در این شبهای سخت نوروزی، یکی دو فرمان اجرایی صادر کنید؛ شاید فرجی حاصل شد.