-
در بررسی چگونگی افزایش بهره وری بخش معدن تاکید شد:

معدن نیازمند استراتژی هوشمندانه

معدن از بخش‌های زیربنایی و استراتژیک کشور است که در صورت دستیابی به جایگاه ویژه و منحصربه‌فرد خود، می‌تواند ظرفیت‌های بالایی که در زمینه تامین موادخام، اشتغال‌آفرینی و درآمدزایی دارد، بالفعل کند و چرخ تولید را به‌حرکت‌درآورد و رشد و توسعه کشور را سرعت بخشد، اما «مقصد بس بعید» می‌نماید.

دست‌اندرکاران و فعالان این حوزه باور دارند که چالش‌های پیش‌رو آنقدر گسترش یافته و در هم تنیده است که حذف آنها به‌راحتی میسر نخواهد شد. پس باید در گام نخست، آسیب‌ها را شناخت و بعد در مسیر افزایش بهره‌وری قدم گذاشت. آنچه دست‌اندرکاران این حوزه در گفت‌وگو با «روزگار معدن» به آن اشاره کردند، دغدغه‌های پرشماری است که افزایش بهره‌وری دور از دسترس نشان می‌دهد.

بهره‌وری در بخش معدن چیست؟

سهراب حسینی ـ صاحب‌نظر معدن و عضو خانه مدیران:‌وقتی از افزایش بهره‌وری در بخش معدن صحبت به‌میان می‌آید، باید اول بدانیم به‌طوردقیق منظور از این عبارت چیست. از نظر بنده، بهره‌وری در بخش معدن به معنی کاهش هزینه‌های تولید و افزایش سود است که با افزایش راندمان محقق می‌شود.

تولید، به زنجیره‌ای از تامین اطلاق شود که از بخش اکتشاف آغاز شده و به استخراج، فرآوری و تولید نهایی منتهی می‌شود.

اما چگونه می‌توان به کاهش هزینه و افزایش راندمان دست یافت، تا سود بیشتری حاصل شود؟ برای پاسخ به این سوال باید از موضوع مدیریت و استراتژی شروع کرد.

مدیریت هوشمند

هرچند نقش عوامل موثر بر میزان بهره‌وری، مثل بهبود کیفی منابع انسانی، بکارگیری روش‌های نوین و فناوری‌های پیشرفته و حتی دخالت عنصر خلاقیت در فرآیند تولید، بسیار پراهمیت است، اما نقطه آغاز کار، مدیریت هوشمند مجموعه است. این مدیریت باید از وزارت صنعت، معدن و تجارت و معاونت معدنی آغاز شود، استراتژی‌های کلی به‌صورت ستادی مشخص و به کل زیرمجموعه ابلاغ شود. ما تاکنون در کشور چشم‌اندازهای مختلفی برای حوزه معدن داشته‌ایم، اما برای دستیابی یه این چشم‌اندازها استراتژی خاصی تعریف نشده است.

استراتژی چه نقشی دارد؟

استراتژی، مجموعه‌ای از انتخاب‌های یکپارچه درباره یک موضوع و اتخاذ شیوه‌ای ثابت برای رسیدن به آن است. سیاست‌گذاری در این زمینه باید از ابتدا تا انتهای یک فرآیند را به تفکیک روشن کند. اگر به قدم اول برگردیم باید بگویم تاکنون هیچ جایی، سندی برای استراتژی اکتشاف پیدا نکرده‌ام. روشن نیست که ما برای چه داریم اکتشاف می‌کنیم. سازمان زمین‌شناسی، ایمیدرو، بخش خصوصی هرکدام چه کاری انجام می‌دهند و جز اینکه ماده معدنی را پیدا کنیم و از زمین بیرون بیاوریم، چه اهداف کوتاه‌مدت، میان‌مدت یا بلندمدتی داریم؟ آیا هدف ما توسعه‌ای است یا رقابتی و نگاه ملی و یکپارچه‌ای وجود دارد یا خیر؟ پس در درجه اول، ما نیازمند آن هستیم که چشم‌انداز خاصی را برگزینیم و استراتژی‌های‌مان را براساس آن مشخص کنیم.

نمونه عملی

برای اینکه این مفاهیم تئوریک را در قالب عملیات معدنی بیاوریم، به‌عنوان مثال از بخش معدن شروع می‌کنیم. باید از ابتدا روشن شود که کار اکتشافی در اعماق انجام می‌شود یا در سطح؟ بهینه‌ترین حالت استخراج ماده معدنی در چه محدوده‌ای باید قرار گیرد تا تولید به‌صرفه شود؟ مقدار حفاری چقدر باید باشد و به‌ازای هر متراژ حفاری، چقدر ماده معدنی باید به‌دست آورد و فعالیت در چه عمقی و با چه عیاری صرفه اقتصادی دارد؟

اگر بدانیم

اگر استراتژی‌مان در زمینه اکتشاف مشخص باشد، می‌دانیم تا چه عمقی می‌خواهیم اکتشاف انجام بدهیم، قرار است با چه دستگاهی کار کنیم و چه تجهیزات و دستگاه‌هایی فراهم کنیم. تمام مهره‌ها را باید درست بچینیم و بدانیم چند نفر نیروی کار نیاز داریم، چه تعداد متخصص برای چشم‌انداز پیش‌رو باید تربیت شود، دانشگاه در کدام استان‌ها باید رشته معدن داشته باشد. مثلا در طبس که ماده معدنی زغال‌سنگ است، ما باید به‌صورت تخصصی استخراج « زیرزمینی » را آموزش دهیم و اساتیدی در این زمینه پرورش دهیم، در کرمان که مواد معدنی بیشتر از جنس مس و آهن است، دانشگاه‌ها در این منطقه به‌صورت تخصصی باید روی این مواد کار آموزشی انجام دهند، دانشجوها در معادن رفت‌وآمد داشته باشند و از نزدیک با کم و کیف کار آشنا شوند یا درباره ماده معدنی مس و طلا باید در استان‌هایی مانند آذربایجان‌شرقی و کردستان سرمایه‌گذاری کنند و نیروهای بومی، متخصص و ماهر در منطقه آموزش داده شوند.

آثار و‌ نتایج

وقتی تفکر سیستماتیک و استراتژیک داشته باشیم، باید مدیران معدنی کارآمد پرورش دهیم. این موضوع درباره منابع و سرمایه‌های انسانی، چه نیروی متخصص کارگری باشد یا دانشگاهی و تکنسین فنی هم صدق می‌کند. در نهایت برای اینکه انتخابی بهینه داشته باشیم و براساس آن تصمیم‌گیری کنیم، باید ببینیم شیوه کلی و خط‌مشی ما در اکتشاف، استخراج و تولید چیست که این مجموعه به‌معنای تعیین استراتژی است.

اکنون کجاییم؟

در حال ‌حاضر هر ارگان، سازمان و شرکت خصوصی به‌صورت پراکنده، بدون اینکه هدف مشخص ملی وجود داشته باشد، اقدام به اکتشاف و بهره‌برداری می‌کند. سازمان زمین‌شناسی، ایمیدرو و بخش خصوصی هرکدام برای خود در حال اکتشاف هستند. حوزه معدن به موجودی شبیه است که دل زمین را می‌شکافد و هرچه یافت، می‌خورد!

معدنکاری ما در این خلاصه شده است که ماده معدنی کجاست تا استخراجش کنیم، کارخانه بزنیم، تولید کنیم و پول در بیاوریم.

الان دغدغه فعالان معدنی ما این است که تعرفه صادراتی چقدر باید باشد یا حقوق دولتی چرا این مقدار است و آن مقدار نیست، در حالی‌ که هنوز هیچ تعریف کلی از میزان اکتشاف، استخراج و تولید نداریم که به‌تبع آن بخواهیم میزان بهره‌وری را بسنجیم و بدانیم در چه حوزه‌هایی باید تلاش خود را بیشتر کنیم تا موفق‌تر باشیم.

مثال دیگر اینکه در کشور ما بین ۶۰ تا ۷۰ نوع ماده‌ معدنی وجود دارد، اما هنوز نمی‌دانیم کدام ماده معدنی در اولویت استخراج است، چه ماشین‌آلاتی برای استخراج آن نیاز داریم، آنالیز کدام ماده برای ما اهمیت بیشتری دارد و باید برای آن آزمایشگاه مجهز و متخصصان مجرب داشته باشیم.

استراتژی و زیرساخت

وقتی استراتژی افزایش بهره‌وری تدوین می‌شود، باید در زمینه استخراج، روش کار، نوع و میزان مواد ناریه موردنیاز و چگونگی تهیه و تولید آن برنامه‌ریزی کنیم که مثل امروز با کمبود مواد ناریه مواجه نشویم. بدون شک باید روش‌های حمل هم مشخص شود. باید دانست بهترین و در دسترس‌ترین شیوه حمل جاده‌ای است یا ریلی. مثلا اگر زغال‌سنگ با کامیون و از طریق جاده حمل شود، رطوبت جذب می‌کند، پس اگر مقصد بندرعباس باشد، وزن بار به‌واسطه شرجی بودن هوا افزایش می‌یابد، پس مهم است بدانیم که هر نوع باری را باید به چه روشی منتقل و زیرساخت موردنیاز را فراهم کرد. گسترش حمل‌ونقل ریلی یکی دیگر از نیازهای بخش معدنی است که سال‌ها است هیچ تغییری در ظرفیت آن ایجاد نشده است، همین‌طور حمل‌ونقل دریایی که در بحث صادرات بسیار مهم و حیاتی است.

صلب و ثابت نباشیم

برای افزایش بهره‌وری، تعیین استراتژی باید هوشمندانه باشد و با تغییر شرایط بازار، پیش‌بینی افزایش و کاهش قیمت‌ها و میزان عرضه و تقاضا، تغییر کند. پس نباید صلب و ثابت باشد و همواره بدون تغییر باقی بماند.

ختم کلام اینکه بزرگ‌ترین مانع برای افزایش بهره‌وری در بخش معدن فقدان استراتژی و سیاست‌گذاری است. این نقیصه باعث می‌شود که مبنایی برای مقایسه عملکرد نداشته باشیم و ندانیم نقاط قوت و ضعف‌مان چیست، نرخ تمام‌شده محصولات معدنی و صنعتی‌مان چقدر است؟ مزیت‌های رقابتی‌مان کجاست و از کجا آسیب می‌بینیم، نمی‌دانیم برای حفظ و افزایش کارآیی سرمایه‌های انسانی چه باید بکنیم و در زمینه کنترل و بهبود فرآیندها و محصولات چه گام‌هایی باید برداریم؟ سیاست‌گذاری کلان به‌عهده وزارت صنعت،معدن و تجارت است که تنها در صورت حضور در جریان بین‌المللی اطلاعات و تحلیل سریع داده‌ها به این مهم دست خواهد یافت.

معدن حوزه مستقلی نیست

شهناز نوایی ـ دبیر اتحادیه حفاران غیرنفتی: در بخش معدن بهره‌وری به‌معنی روشن بودن ماموریت، ارزش و چشم‌انداز فعالیت‌های مجموعه، تدوین استراتژی و توجه به نیازهای حال و آینده، انعطاف‌پذیری در مواجهه با مشکلات و چالش‌ها، تلاش برای دستیابی به اهداف تعیین‌شده با استفاده از امکانات و توانایی‌های موجود است.

صنعت و به‌ویژه بخش معدن ـ به‌عنوان یکی از زیرمجموعه‌های آن ـ حوزه مستقلی نیست و تابع تصمیمات و سیاست‌گذاری‌های بخش دولتی است. پس برای دستیابی به اهداف خود و افزایش بهره‌وری، نیازمند کمک و حمایت دولت است. به‌عنوان مثال باید به این نکته توجه شود که فعالیت معدنی به جاده و زیرساخت نیاز دارد تا دسترسی بهره‌بردار به بازار فروش تسهیل شود و برای تامین آن، دولت باید پیشقدم شود.

قوانین خلق‌الساعه، بلای جان بهره‌وری

تصمیمات بخش خصوصی در گرو سیاست‌های دولتی است و آنچه تلاش‌های فعالان این صنعت در افزایش بهره‌وری را بی‌اثر می‌کند، تصمیمات خلق‌الساعه و قوانین دست‌وپاگیر دولتی است که راه را برای سرمایه‌گذاری می‌بندد.

افزایش بهره‌وری بخش معدن نیاز به حمایت، کمک و همفکری دولت دارد، باید در سیاست‌گذاری‌ها از بخش خصوصی کمک بگیرند که گاهی این طور نیست. در غیر این‌ صورت افزایش ۱۰ برابری حقوق و عوارض معدنی چه توجیهی دارد؟ آیا چنین تصمیماتی موجب فرار سرمایه از بخش معدن نمی‌شود و فعالیت در این صنعت را زمینگیر نمی‌کند؟ بدیهی است که شکوفایی بخش معدن، بدون همفکری و درک متقابل دولت و فعالان معدن میسر نیست، اما تاکنون حمایت لازم آنطور که باید نشده است. هر مدیری که می‌آید، به‌دلخواه تصمیمات جدیدی اتخاذ و بایدها و نبایدهایی دیکته می‌کند. مرتب قوانین دست و پاگیر وضع می‌شود و به‌صورت دستورالعمل، بخشنامه و مانند آن ابلاغ می‌شود که آخرین نمونه، افزایش چندین برابری حقوق دولتی است که معلوم نیست بر چه اساس و پایه‌ای انجام گرفته است.

مغز متفکر بهره‌وری

برای افزایش بهره‌وری، مدیریت؛ مغز متفکر مجموعه است؛ این بخش است که باید با برنامه‌ریزی دقیق، اهداف مجموعه را مشخص کند و با تعیین استراتژی و خط‌مشی، راه را به‌سوی دستیابی به اهداف هموار کند. نقش مدیر کارآمد و باتجربه در فراهم‌ کردن بستر رشد و افزایش بهره‌وری بسیار کلیدی است و می‌تواند راهگشای فعالیت مجموعه باشد.

بازوی اجرایی

سرمایه‌های انسانی، بازوی مجموعه برای دستیابی به بهره‌وری بیشتر هستند. یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های هر مجموعه‌ای باید حفظ سرمایه انسانی و افزایش توان، کارآیی و ایجاد تعهد و دلبستگی آنها به مجموعه باشد، زیرا برای تربیت هر فرد در این صنعت، زمان و انرژی زیادی مصرف می‌شود که باید با افزایش بهره‌وری به‌بار بنشیند و اگر به‎هر دلیلی این سرمایه هدر برود، صنعت با چالش روبه‌رو خواهد شد.

مجموعه‌ای که برای رسیدن به بهره‌وری تلاش می‌کند، باید استراتژی‌های خود را به‌خوبی بشناسد و بهترین روش‌ها را با استفاده از ابزار و امکانات موجود طراحی کند، با کنترل دائمی فرآیندها، نقاط ضعف را شناسایی و در راستای حذف آنها گام بردارد.

مقصد نهایی

در نهایت توجه به خواسته‌ها و نیازها و تعامل سازنده با مشتریان، کلید ارتقای بهره‌وری مجموعه‌ها است. اگر بتوان حاصل فرآیند تولید را به نتیجه مطلوب که برآوردن نیاز و خواسته ذی‌نفعاناست، پیوند زد، بهره‌وری به هدف نهایی خود رسیده است و به‌نظر من تمام بخش‌هایی که به آن اشاره شد، در امتداد هم قرار دارند و عامل موفقیت و شکست دیگری و فرآیند دستیابی به بهره‌وری در یک مجموعه خواهند شد.

آسیب‌ها و چالش‌ها

همان‌طور که گفته شد، بزرگ‌ترین مشکل برای ارتقای بهره‌وری در بخش معدن، مشکلاتی است که از یک‌سو در ارتباط با نهادهای سیاست‌گذار وجود دارد و از سوی دیگر در مسیر تامین ابزار و ماشین‌آلات موردنیاز قرار گرفته است. نکته دیگری که نمی‌توان از آن غافل شد، تاثیر تحریم‌هایی است که بر کشور ما تحمیل شده و به این ترتیب ارتباط ما را با بازار جهانی دچار مشکل کرده است. به‌گمان من، پیش‌نیاز بهبود و ارتقای بهره‌وری در بخش معدن، ارتباط بیشتر دولت با این بخش و تعامل سازنده‌تر با فعالان است، تا در قدم اول موانع بزرگ پیش‌ پای این صنعت برداشته شود و دست تولیدکنندگان برای فعالیت باز شود و در مرحله بعد اهداف و استراتژی‌ها تعریف، روش جذب و تربیت سرمایه‌های انسانی معین و نقشه راه رسیدن به اهداف ترسیم و در نهایت رضایت ذی‌نفعان جلب شود.

سخن پایانی

گفته می‌شود افزایش سرمایه‌گذاری در بخش معدن، اقتصاد کشور را رونق می‌دهد.

علاوه بر این اگر همراه با افزایش سرمایه‌گذاری، بهره‌وری نیز ارتقا یابد، اثرات مثبت آن به‌سرعت به‌چشم می‌آید و منابع و عوامل تولید ـ اعم از نیروی کار و سرمایه ـ از سایر بخش‌ها به‌سوی بخش معدن جذب خواهد شد، پس شایسته است که باتوجه ویژه به این بخش، راه افزایش بهره‌وری هموار شود تا کشور از برکات و ثمرات آن بهره‌مند شود.

منبع: روزگار معدن

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین