-
بررسی مدیریت انرژی و بحران یارانه‌ها در گفت‌وگو با کارشناسان حوزه معدن

کسی به فکر تنظیم موتور نیست

معدن یکی از بزرگ‌ترین مصرف‌کنندگان انرژی در جهان است، بنابراین مدیریت مصرف انرژی در این بخش اهمیتی غیرقابل‌انکار دارد. به‌گفته بیشتر کارشناسان یارانه‌های دولتی یکی از مهم‌ترین دلایل توسعه‌نایافتگی کشور در بخش مدیریت انرژی است.

دولت برای پایین نگه داشتن نرخ انرژی، هزینه‌های سرسام‌آوری متحمل می‌شود و به‌ناچار برای دریافت بخشی از آن به مالیات و عوارض و تعرفه‌های واردات و کنترل نرخ و تورم متوسل می‌شود؛ پس در واقع قدمی به جلو برداشته نمی‌شود و همه درجا می‌زنند، اما در این میان آنچه از بین می‌رود و جایگزینی بر آن نیست، منابع طبیعی و خدادادی این کشور است. پس چاره‌ای نیست جز اینکه موتور حرکت را تنظیم کنیم و دل به دریا بزنیم.

گفت‌وگوی با 2 تن از کارشناسان معدن گواه این ادعای ما است.

ارزان و فراوان

تورج فتحی ـ معاون دفتر حفاظت و مدیریت زیست‌محیطی آب و خاک سازمان حفاظت محیط‌زیست: در ایران انرژی همیشه ارزان و فراوان بوده است، بنابراین ما در مدیریت مصرف انرژی پیشرفت چندانی نکرده‌ایم.

فناوری مورداستفاده ما نه‌تنها به‌روز نیست، که بسیار قدیمی و از رده خارج است، به‌همین دلیل از یک طرف نیروی برق ارزان همواره و به‌اشکال مختلف مورداستفاده قرار می‌گیرد و مصرف انرژی به‌ویژه در بخش صنعت بالا است و از طرف دیگر راندمان فعالیت‌ها پایین است.

از نفس افتاده

مصرف انرژی در معادن فلزی، بیش از بقیه معادن است، اما واحدهای مختلف در زمینه بازنگری و ارتقا سیستم‌های بهره‌وری تولید مواد معدنی ـ هم با عیار مناسب‌تر و بالاتر و هم مصرف انرژی کمتر ـ حرکتی نکرده‌اند.

بسیاری از معادن - مثل معادن سرب البرز، استان مازندران و اطراف شهرستان چالوس، استان اصفهان، زنجان و مرکزی و مانند آن - با روش فلوتاسیون کار می‌کنند و روش فرآوری‌شان براساس فناوری ۷ تا ۸ دهه پیش است.

در معادن زغال‌سنگ یا واحدهایی که زغالشویی انجام می‌دهند هم، شرایط بهتر از این نیست. آنها هم واحدهایی بسیار قدیمی‌اند. بنابراین هم واحدهایی که مواد خام اولیه استخراج می‌کنند و هم آنهایی که فرآوری دارند، هیچ‌یک به فناوری‌های جدید و مهارت‌های کنترل مصرف انرژی دسترسی ندارند.

چراغ دانش‌بنیان‌ها روشن است

روشن است که باید در حوزه مدیریت مصرف تحولی اساسی داشته باشیم، باید توانمندی خود را در زمینه دانش‌های جدید افزایش دهیم و شعار امسال را ـ تولید، دانش‌بنیان، اشتغال‌آفرین ـ که در دستورکار دولت قرار دارد، به‌سرعت محقق کنیم.

علت اصلی عقب‌ماندگی ما در این مدت، شرایط اقتصادی در بخش صنعت، به‌علاوه تحریم‌ها و اتکا نداشتن به توانمندی و دانش‌های بومی داخلی بوده است.

خیلی‌وقت‌ها ظرفیت‌های داخلی را در عرصه مدیریت کلان کشور نادیده گرفته‌ایم؛ ظرفیتی که در جوان‌ها وجود دارد و در شرکت‌های دانش‌بنیان نمود پیدا کرده است، می‌تواند ابداعات خوبی انجام دهد، می‌تواند از نمونه‌های خارجی الگو گرفته و حتی آنها را بهسازی و بومی‌سازی کند ـ به‌گونه‌ای که از مدل‌های خارجی هم راندمان، کیفیت و امکانات بهتری داشته باشد ـ و در نهایت در بخش مصرف انرژی، صرفه‌جویی ایجاد کند، اما همان‌طور که گفتم همه این ظرفیت‌ها بلااستفاده مانده و صنایع مهم معدنی کشور به همان راهی می‌روند که حداقل از ۴۰، ۵۰ سال پیش شروع کرده‌اند.

چرا و به چه علت؟

می‌توان از صنایعی که نام برده شد ـ که از صنایع معدنی مهم و بزرگ کشور هستند ـ پرسید که چرا حداقل در 2 دهه اخیر هیچ برنامه‌ای برای ارتقا فناوری و مدیریت انرژی نداشته‌اند. در بازدیدهایی که از واحدهای نام‌برده داشتم، شاهد بودم که همه دارند با همان روش‌های قدیمی کار می‌کنند.

فقط در ذوب‌آهن اصفهان دیدم که واحد کک‌سازی‌اش به‌روز شده است، اما در این مورد هم، چون فناوری‌های چینی به‌کار گرفته شده، از استاندارد بالایی برخوردار نیست و به‌همین خاطر به راندمانی بالاتر از آنچه قبلا بوده، نرسیده‌ است.

حفظ وضع موجود به هر قیمتی

علت اصلی ـ جدا از شرایطی که طی یکی، دو دهه اخیر با آن دست به گریبان بودیم ـ انرژی ارزان و یارانه‌ای است. صنعت ما آنقدر به این سیستم‌های قدیمی با مصرف انرژی بالا و راندمان پایین معتاد شده و این بیماری چنان در تن آن ریشه دوانده که با کوچک‌ترین تغییری واکنش نشان می‌دهد.

اگر حرفی از کاهش یا حذف یارانه به‌میان آید، صدای اهالی صنعت بلند می‌شود که شما دارید ظلم می‌کنید، خودکفایی را زیرسوال و آن را از بین می‌برید.

سال‌هاست که بخش صنعت سعی کرده است به بهانه‌های مختلف شرایط موجود را حفظ کند و با این روش به‌حیات خود ادامه دهد.

به این ترتیب هیچ نیازی به برنامه‌ریزی برای ارتقا فناوری‌ها با هدف افزایش راندمان، کاهش مصرف انرژی و ارائه محصولی باکیفیت بالاتر، احساس نکرده‌اند.

برای مدیریت انرژی باید روش‌های فرآوری را تغییر داد؛ به‌شکلی که هم مصرف انرژی کمتر شود، هم راندمان بالاتر برود و هم ظرفیت‌های داخلی تا جای ممکن مورداستفاده قرار گیرد.

جایی برای انرژی پاک نیست

ایران امکان تولید و بهره‌برداری از انرژی پاک را دارد، اما دولت تسهیلاتی در این زمینه به واحدهای سرمایه‌گذاری، صنعتی و معدنی اختصاص نداده است و خود واحدها هم گرایشی به آن نشان نداده‌اند.

معادنی که در مقیاس کوچک و متوسط‌ هستند و دور از مناطق شهری قرار دارند، به‌طورمعمول در نقاطی قرار دارند که خط انتقال نیرو یا برق از نزدیکی آنها عبور نمی‌کند.

مثلا در استان سمنان معادنی داریم که کاملا از مناطق شهری و خطوط انتقال نیرو دور هستند و اگر بنا باشد یک خط انتقال نیرو از شبکه‌های موجود به معدن وصل کنند، صدها کیلومتر خط انتقال نیرو نیاز خواهد بود؛ پس طبیعی است که این روش برای آنها اصلا به‌صرفه نیست، آن‌هم برای معدنی که مقیاس ذخیره‌شان در حد متوسط است.

بنابراین در حال ‌حاضر همه معادن متوسط و کوچک‌مقیاس ـ که خیلی نسبت به چند دهه قبل افزایش پیدا کرده است ـ به موتورهای تولید برقی رو آورده‌اند که از سوخت‌های فسیلی استفاده می‌کنند.

کشور ما تاکنون از ایجاد زیرساخت‌هایی برای تولید و استفاده از انرژی پاک باد یا خورشید غفلت کرده است. شاید اینجا دولت هم مقصر بوده، زیرا تاکنون هیچ تسهیلات یا سیاست تنبیهی و تشویقی وجود نداشته است تا واحدها به این مسیر سوق داده شوند.

مصائب یارانه انرژی

کامران وکیل ـ نایب رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان محصولات معدنی: چیزی به‌نام مدیریت انرژی در کل فعالیت‌های کشور وجود ندارد.

کدام کشور دنیا به مصرف سوخت یارانه می‌دهد؟ همه دولت‌ها از مصرف سوخت مالیات می‌گیرند؛ چون هم خیابان‌ها را شلوغ می‌کند، هم توسعه راه و جاده لازم دارد، هم باید فکری به‌حال آلودگی هوا بکنند و هم هزاران مشکل ریز و درشت دیگر را در مسیر تامین و مصرف انرژی حل کنند.

اما در ایران هر سال میلیاردها میلیارد دلار سرمایه کشور دود می‌شود و به هوا می‌رود؛ بودجه‌ای که باید صرف گسترش زیرساخت‌ها، ایجاد کارخانه‌ها و رشد توسعه کشور شود، باک ماشین‌های فرسوده و درب و داغان ـ با فناوری ۴۰ سال پیش ـ را پر می‌کند و آلودگی هوا، شلوغی خیابان‌ها، اتلاف وقت، ترافیک، حمل‌ونقل عمومی ناکارآمد و امثال این مشکلات را شکل می‌دهد؛ اینها همه از عواقب یارانه‌ای است که دولت به سوخت می‌دهد.

حرام شدن انرژی

یکی از نتایج سوخت ارزان، جانمایی غلط کارخانه‌ها و کارگاه‌ها است. به‌عنوان مثال، صنعت سنگبری - بغل گوش تهران - در شهرک شمس‌آباد، پا گرفته است؛ هیچ جای دنیا چنین چیزی دیده نمی‌شود. همه‌جا معادن، نزدیک کارخانجات احداث می‌شوند، زیرا مثلا حمل سنگ که ۳۰، ۴۰ درصد آن در حال بریدن، زیر تیغه اره پودر می‌شود، معقول نیست، اما در کشور ما چون سوخت ارزان است، سنگ را برمی‌دارند و از کیلومترها آن‌طرف‌تر به تهران منتقل می‌کنند، می‌برند و بعد دوباره سوار ماشین می‌کنند و به جاهای دیگر می‌فرستند. اگر نرخ سوخت واقعی بود کسی این‌طور منابع را حرام می‌کرد؟

چرا؟! چون...

شهرهای بزرگ مدام شلوغ و شلوغ‌تر می‌شود، چرا؟! چون همه کارخانجات اطراف شهرها تمرکز کرده‌اند. چرا اطراف شهرها هستند؟! چون سوخت ارزان است و هیچ‌کس به مقوله حمل‌ونقل در کشور ما توجه نمی‌کند. کرایه حمل را که افزایش می‌دهند، تازه آن بیماری اقتصاد خود را نشان می‌دهد و جانمایی غلط کارخانه‌ها و شکل‌گیری نظام صنعتی، بدون در نظر گرفتن هزینه انرژی ـ که یکی از رقم‌های اصلی هزینه تولید در دنیا است ـ معضل اصلی بخش تولید می‌شود.

از خشت اول کج بنا شده

چرا دولت اینجا باید بنزین و گازوئیل مجانی به مردم بدهد؟ بنزین در ترکیه لیتری 20 لیر است که به پول ما 40 هزار تومان می‌شود، اما در ایران لیتری هزارو 500 و 3 هزار تومان است، خب طبیعی است که بخش زیادی از آن قاچاق می‌شود.

در کشور ما کسی موتور تنظیم نمی‌کند. کسی به مصرف سوخت ماشین نگاه نمی‌کند، در حالی که کم‌مصرف بودن یکی از اصلی‌ترین پارامترهای تولید خودرو در جهان است. این ساختار غلط است. از خشت اول کج نهاده شده است. حالا روی آن برجی صد طبقه ساخته شده؛ تلاش برای تغییر نمای طبقه آخر بی‌فایده است.

این چه حمایتی است؟

دولت باید برنامه‌ای بگذارد و سیستم را به‌تدریج و پلکانی اصلاح کند تا هم یک‌باره شوک به اقتصاد کشور وارد نشود و هم این بیماری را درمان کند.

مگر همه‌جای دنیا چه کار می‌کنند؟ مگر به تولیدکننده ژاپنی، چینی، آلمانی و امریکایی کارت سوخت مجانی می‌دهند؟ آنها چطور تولید می‌کنند و کالاهای‌شان از کفش، شلوار، کت و پیراهن گرفته تا ماشین‌آلات و هرچه فکر کنیم؛ آنقدر از تولیدات ما بهتر است که همه عاشق وارد کردن آنها هستیم.

ما میلیارد میلیارد پول را نابود کرده‌ایم تا از تولید حمایت کنیم؛ این چه حمایتی است که نتیجه‌اش به اینجا رسیده است؟

به اعتقاد من دولت به‌جای اینکه پول بدهد، به‌جای اینکه میلیاردها میلیارد از سرمایه کشور را مفت، حرام کند و در بازار بریزد، باید آن را مدیریت کند.

یک جایی بالاخره باید این نقیصه جبران بشود. حالا آنجا کجاست و چه مقطعی و با چه فرمولی! ...به‌شکل مسلم برنامه‌ریزی می‌خواهد تا اثر تورمی‌اش کنترل شود.

باید یک‌سری از اقشار موردحمایت قرار گیرند و با برنامه‌ای بلندمدت، مدون و مشخص پیش برود تا هم نارضایتی اجتماعی ایجاد نشود و هم به‌مرور سم مهلک یارانه از تن و بدن اقتصاد خارج شود.

سخن پایانی

از آنچه گفته شد چنین برمی‌آید که مدیریت انرژی تنها مسیر مطمئنی است که از طریق آن، صنایع - به‌ویژه صنایع معدنی - می‌توانند گامی در راستای صرفه‌جویی بردارند و موتور محرکه این اقدام، تصحیح نظام یارانه‌ها است؛اما این نه راهی است که آسان بتوان پیمودن.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین