-
در گفت‌وگو با معاون خرید شرکت ذوب آهن اصفهان مطرح شد

خودتحریمی، بزرگ‌ترین چالش پیش‌روی فولادسازی

شرکت ذوب آهن اصفهان، نخستین واحد فولادی کشور است که در سال ۱۳۵۷ و با ظرفیت تولید ۵۰۰ هزار تن فولاد در سال احداث شد. این مجموعه عظیم فولادی نخستین و بزرگ‌ترین تولیدکننده فولاد ساختمانی و ریل در ایران است.

محصولات تولیدشده در این شرکت از تنوع بالایی برخوردار هستند. تولید در این مجموعه فولادی در مقایسه با سایر ظرفیت‌های فولادی کشور، تفاوت‌های اساسی دارد؛ ازجمله آنکه این واحد بر پایه کوره‌بلند فعالیت می‌کند و از زغال و کک به‌عنوان ماده‌اولیه و انرژی در مسیر تولید خود بهره می‌گیرد. همین موضوع نیز زمینه افزایش هزینه‌های تولید در این مجموعه را در مقایسه با سایر فولادسازان کشور که اغلب بر پایه بهره‌گیری از گاز احداث ‌شده‌اند، فراهم می‌کند.

علاوه بر این باید تاکید کرد که زغال تولیدشده در کشور از کیفیت چندان بالایی برخوردار نیست و همین موضوع نیز از کیفیت کک تولیدی می‌کاهد. البته این پایان ماجرا نیست، چراکه روند اشتباه توسعه حاکم بر زنجیره فولاد کشور، به چالش جدی دیگری در مسیر فعالیت این واحد بزرگ فولادی بدل شده است. منظور از توسعه اشتباه، حضور شرکت‌های فولادی در بخش معدن و سرمایه‌گذاری معدنی‌ها با هدف تولید فولاد است.

برای بررسی دقیق‌تر موارد یادشده با محمدجعفر صالحی، معاون خرید شرکت ذوب آهن اصفهان گفت‌وگو کرده‌ایم. صالحی در گفت‌وگو با خودتحریمی و سیاست‌گذاری اشتباه را بزرگ‌ترین چالش صنایع فولادی کشور دانست. متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

بزرگ‌ترین چالش‌های موجود در مسیر فعالیت و تولید فولادسازان و به‌ویژه شرکت ذوب آهن اصفهان را چه مواردی می‌دانید؟

تحریم‌ها و محدودیت در روابط بین‌المللی و خودتحریمی بزرگ‌ترین مشکلات پیش‌روی صنایع هستند که روند تولید و توسعه را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند. از میان دو چالش یادشده، خودتحریمی به‌مراتب اثرگذارتر از تحریم همچون سدی در مقابل تولید ایجاد شده است.

در واقع صنایع فولادی توانسته‌اند با راهکارهای گوناگون بر مشکلات ناشی از تحریم‌ها و محدودیت‌های خارجی کنار بیایند. در همین حال، ضمن حفظ مراودات تجاری خود با جهان، از یک‌سو نیاز خود به بخشی از مواد اولیه که تولید مشابه خارجی ندارند را از بازارهای جهانی تامین می‌کنند و از سوی دیگر، بخشی از محصولات نهایی تولیدی خود که فراتر از نیاز داخلی است را به بازار بین‌المللی صادر می‌کنند.

خودتحریمی روند تولید و فعالیت شما را با چه مشکلاتی روبه‌رو کرده است؟

خودتحریمی از روند اشتباه سیاست‌گذاری‌های داخلی حاکم بر عملکرد صنایع نشأت می‌گیرد. این‌گونه استراتژی‌های اشتباه در تصمیمات اخذشده از سوی مدیران میانی وجود داشته و تا سطوح بالای مدیریتی و سیاست‌گذاری کشور نیز ادامه دارد.

گویی افرادی بدون شناخت دقیق شرایط حاکم بر صنعت و تولید، برای صنایع تصمیم‌گیری می‌کنند و روند فعالیت آنها را با چالش‌های جدی روبه‌رو خواهند کرد. با این استراتژی‌های اشتباه در موارد متعددی حتی امکان تصمیم‌گیری به‌موقع را از صنایع سلب خواهد شد.

درواقع می‌توان این‌طور ادعا کرد که چالش‌های ساختاری عمیقی بر روند تولید و فعالیت صنایع حاکم است که رفع آنها ضروری به‌نظر می‌رسد.

علاوه بر این، فعالان صنعتی انتظار دارند سیاست‌گذاران در مسیر تسهیل شرایط اقتصادی گام بردارند و با اصلاح سیاست‌های کلان حاکم بر این بخش، تولید را به صنعتگران واگذار کنند.

سیاست‌گذاری‌های حاکم بر زنجیره فولاد را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

متاسفانه در طول سال‌های گذشته برنامه دقیقی بر روند توسعه زنجیره فولاد حاکم نبوده و همین موضوع نیز زمینه بی‌برنامگی و نبود توازن در این زنجیره را فراهم کرده است.

در همین حال، شرکت ذوب آهن اصفهان به‌عنوان پایه‌گذار صنعت در کشور با چالش‌های اساسی در مسیر تولید و تامین مواد اولیه خود روبه‌رو است که جای بسی تاسف دارد.

در طول سال‌های اخیر شرکت‌های فعال در بخش معادن سنگ آهن به سمت‌وسوی تولید فولاد پیش رفته‌اند. در همین حال فولادسازان نیز به سرمایه‌گذاری در ابتدای این زنجیره و مشارکت در فعالیت‌های معدنی روی آورده‌اند.

این درحالی است که انتقادات بسیاری به این روند توسعه وارد شده و عملکرد این زنجیره را با چالش‌های جدی روبه‌رو کرده است. در همین حال شاهد بر هم خوردن توازن این زنجیره بوده‌ایم.

به‌علاوه آنکه باید تاکید کرد این اقدامات به منزله از بین بردن نظم حاکم بر زنجیره فولاد و بی‌توجهی به طرح‌های آمایش سرزمین نیز بوده است. به‌عنوان مثال در سال‌های اخیر شاهد احداث واحدهای فولادی متعددی در مناطق خشک کشور بوده‌ایم که توجیه کافی برای احداث آنها وجود ندارد. تنها باید این نکته را پذیرفت که صنایع در مسیر اشتباهی توسعه یافته‌اند.

البته این‌گونه سیاست‌های اشتباه معایب دیگری هم دارد. بی‌توجهی به روند احداث واحدهای صنعتی و ظرفیت‌های موجود موجب شده بخشی از ظرفیت‌های احداث‌شده در کشور بلااستفاده بماند.

به‌عنوان مثال، شرکت ذوب آهن اصفهان ظرفیت تولید ۳.۶ میلیون تن چدن زیرسقف دارد اما در سال‌های اخیر شرکت‌های معدنی به تولید فولاد روی آورده‌اند و اکنون این ظرفیت خالی و بدون استفاده مانده است.

این در حالی است که برای احداث چنین واحدی سرمایه‌گذاری شده و بی‌توجهی به آن و ساخت واحدهایی با ظرفیت مشابه به‌منزله بی‌توجهی به سرمایه‌های کشور است.

به‌نظر شما، تقسیم ناعادلانه سود در زنجیره فولاد، چه میزان بر روند توسعه نامتوازن زنجیره فولاد و خروج صنایع از فعالیت‌های تخصصی خود اثرگذار بوده است؟

اغلب واحدهای معدنی و فولادی بزرگ کشور بورسی هستند و هرساله آمار و ارقام مربوط به تولید، فروش، سودآوری و سایر شاخصه‌های اقتصادی آنها در سامانه کدال ثبت می‌شود و در اختیار عموم مردم قرار می‌گیرد. بررسی این آمار و ارقام حکایت از آن دارد که فعالیت در بخش معادن سنگ آهن کشور، استخراج و فرآوری این محصول، کاملا سودده است. همین سوددهی نیز موجب شده این صنایع به سمت‌وسوی توسعه گام بردارند. اما این توسعه را در مسیر اشتباهی جهت داده‌اند.

در واقع از فعالان بخش معدن انتظار می‌رفت روی اکتشاف و استخراج ذخایر جدید معدنی سرمایه‌گذاری کنند اما بی‌توجه به این موضوع حیاتی در تداوم تولید زنجیره فولاد، اقدام به احداث واحدهای فولادسازی کرده‌اند.

البته ریسک فعالیت‌های اکتشافی بالاتر از فولادسازی است و در فاصله زمانی طولانی‌تری نیز به بازدهی می‌رسد، با این وجود از صنایع یادشده انتظار می‌رفت در مسیر اهداف از پیش تعیین‌شده برای خود گام بردارند.

ذوب آهن اصفهان چه بخشی از مواد اولیه و موردنیاز خود برای تولید را از بازار داخلی و چه سهمی را از بازار خارجی تامین می‌کند؟ آیا با چالشی در این مسیر روبه‌رو است؟

بخش مهم و قابل‌توجهی از مواد اولیه موردنیاز شرکت ذوب آهن اصفهان شامل زغال‌سنگ و کک از واردات تامین می‌شود، چراکه از یک‌سو کک و زغال‌سنگ داخلی، کیفیت مطلوب و ایده‌آلی ندارند و از سوی دیگر، میزان مواد اولیه یادشده در داخل کشور، کفاف نیاز داخلی را نمی‌دهد.

زغال‌سنگ تولیدشده در کشور از کیفیت چندان بالایی برخوردار نیست و به همین دلیل کک تولیدشده از این زغال نیز کیفیت موردنظر ما را ندارد.

توجه به این نکته ضروری به‌نظر می‌رسد که حدود نیمی از هزینه تمام‌شده تولید محصول نهایی در ذوب آهن اصفهان هزینه تولید کک، زغال و سایر حامل‌های انرژی است.

کک مورداستفاده در این واحد علاوه بر آنکه عامل احیاکننده سنگ آهن است، گرمایش و سوخت نیز ایجاد می‌کند؛ بنابراین هزینه انرژی در ذوب آهن اصفهان به‌مراتب بالاتر از سایر شرکت‌های فولادی که از گاز به‌عنوان سوخت اصلی استفاده می‌کنند، برآورد می‌شود.

همان‌طور که پیش‌تر هم اشاره شد، زغال سنگ تولیدشده در کشور، نیاز ما را به این محصول معدنی برآورد نمی‌کند. ظرفیت تولید کک‌سازی در کشور ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار تن برآورد می‌شود.

تولید این حجم کک به ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تن کنسانتره زغال‌سنگ نیاز دارد. این درحالی است که بالاترین رکوردی که تاکنون در روند تولید کنسانتره زغال‌سنگ در کشور ثبت‌شده، یک میلیون و ۹۰۰ هزار تن بوده است. در همین حال پیش‌بینی می‌شود در سال ۱۴۰۰، میزان تولید کنسانتره زغال کشور ۱.۵ میلیون تن باشد؛ یعنی درنهایت ناچاریم بخشی از نیاز خود به این محصول را از طریق واردات تامین کنیم.

در ادامه باید تاکید کرد زغال داخلی غنای لازم را ندارد. البته این محصول درصد قابل‌توجهی خاکستر، مواد قلیایی و گوگرد دارد و آن را با زغال مرغوب ترکیب می‌کنیم تا درنهایت محصول نهایی با کیفیت بالا حاصل شود. ‌

گفتنی است شرکت ذوب آهن اصفهان ۳ واحد کک‌سازی دارد. واحد یک و ۳ کک‌سازی مجموعه ذوب آهن درحال‌حاضر فعالیت می‌کنند اما واحد ۲ در حال بازسازی است.

پیش‌بینی می‌شود با اتمام روند بازسازی این واحد و ورود آن به روند تولید، از واردات کک بی‌نیاز شویم.

در مواردی شاهدیم که فعالان صنعت زغال‌سنگ از خرید زغال با نرخ پایین توسط شرکت ذوب آهن گلایه دارند و آن را عامل توسعه‌نیافتگی این صنعت می‌دانند. آیا این موضوع را قبول دارید؟

خیر. همان‌طور که قبلا هم تاکید شد، زغال تولیدشده در کشور فاقد کیفیت موردنظر است و در بازار جهانی خریدار ندارد. هیچ خریداری در سطح بین‌المللی حاضر نیست زغال با عدد قلیایی ۴ را خریداری کند.

میزان گوگرد در زغال ارائه‌شده در بازار جهانی کمتر از ۰.۵ برآورد می‌شود اما این رقم در محصول مشابه داخلی بالای ۱.۲ گزارش شده؛ بنابراین باید اعتراف کرد که این محصول در بازار جهانی امکان رقابت ندارد.

در ادامه باید تاکید کرد توسعه استخراج زغال‌سنگ به هزینه قابل‌توجهی نیاز دارد. ذخایر این ماده معدنی در اعماق زمین واقع شده‌اند و برداشت آنها به سرمایه‌گذاری قابل‌توجهی نیاز دارد و نمی‌توان با احتساب سودآوری فروش زغال‌سنگ، روی آن حساب کرد.

بدین‌ترتیب انتظار می‌رود سرمایه موردنیاز برای استخراج این محصول از فرآیند‌ی خارج از چرخه فروش آن تامین شود.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*