کیفیـت و خلـق مـزیـت رقـابتی پـایـدار
رضا پدیدار-عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران
بهخوبی میدانیم که مدیریت استراتژیک یا بهتر بگوییم استراتژی کسبوکار شرایطی را حاصل آورده است که برای کسب موفقیت، باید ماهیت انواع مزیتهای رقابتی را در هر مجموعه فعالیتی موردتوجه قرار داد و بهطوراصولی و نیز بهرهگیری از تجارب ملی و بینالمللی، به آن عمل کرد. مزیت رقابتی ( Competitive Advantage ) مجموعهای از عوامل یا تواناییها است که به شرکتها اجازه میدهد تا پیوسته عملکردی بهتر از رقبا داشته باشند. هدف مزیت رقابتی، عملکرد برتر از رقباست، نه فقط برابری با عملکرد دیگر کسبوکارها، چراکه شرکتهای برخوردار از مزیت رقابتی باید از عملکرد بالایی برخوردار باشند و در عین حال، این گونه شرکتها نباید لزوما دارای بالاترین عملکرد در صنعت خود باشند. باید بهطورمستمر در میان شرکتهایی با عملکرد بالا باقی بمانند و بسیار بهتر از میانگین صنعت عمل کنند. این مهم مبین آن است که مدیران از طریق تصمیمات خود، مسئول 4 نوع تصمیم استراتژیک هستند که منجر به در اختیار گرفتن و توسعه منابع و تواناییهایی مشخص به شرکت میشوند که میتوانند مزیت های رقابتی باشند. بهبیاندیگر، مزیت رقابتی شامل مجموعه عوامل یا توانمندیهایی است که همواره شرکت را به نشان دادن عملکردی بهتر از رقبا قادر میسازد،زیرا مزیت رقابتی عامل یا ترکیبی از عواملی است که در یک محیط رقابتی سازمان را بسیار موفقتر از سایر سازمانها میکند و رقبا میتوانند بهراحتی از آن تقلید کنند. بنابراین، برای دستیابی به مزیت رقابتی یک مجموعه یا سازمان هم باید به موقعیت خارجی توجه کرد و هم توانمندیهای داخلی را موردنظر قرار داد. باتوجه به فرآیندها و مکانیسمهای ایجاد و حفظ مزیت رقابتی پایدار برای دستیابی به کیفیت مطلوب میتوان گفت در چشمانداز قرن ۲۱، بنگاهها در یک وضعیت رقابتی و پیچیده متاثر از عوامل متعدد نظیر جهانی شدن، توسعه تکنولوژیکی و سرعت فزآینده انتشار تکنولوژیهای جدید قرار گرفتهاند. در چارچوب این چشمانداز جدید، بنگاهها برای بقا و پیشرفت خود باید متفاوت از قبل عمل کنند. با این وجود، ارائه یک تعریف دقیق از مزیت رقابتی مشکل است. از یکطرف، مزیت رقابتی بهمعنای بازده بیش از حد معمول تلقی و از طرف دیگر، مزیت رقابتی به عملکرد بازار سرمایه و انتظارات مرتبط شده است،اما رایجترین تعریف مزیت رقابتی در ادبیات استراتژی رقابت در چارچوب خلق ارزش این است؛ هر آنچه موجب شود تا درآمد بیش از هزینه افزایش یابد، تجلی پیدا میکند. از طرفی، مطالعات میدانی در گروه شرکتهای تولیدی نشانگر آن است که رویکرد استراتژیک به کیفیت و ظرفیت جذب، هردو بر نوآوری و رشد پایدار کسبوکار در شرکتها بهویژه شرکتهای تولیدی تاثیر معناداری دارند و نوآوری در تاثیر رویکرد استراتژیک به کیفیت و ظرفیت جذب بر رشد پایدار کسبوکار، نقش میانجی را دارد. براساس یافتههای پژوهشی در قرن ۲۱، شرکتها میتوانند روی شیوههای کیفیت استراتژیک، تعهد رهبری، مدیریت کارکنان، بهبود مستمر، فرهنگ کیفیت شرکت و تمرکز بر نیازهای مشتری متمرکز شوند، زیرا این امر آنها را قادر میسازد تا به سطح بالایی از نوآوری بهرهبرداری و اکتشافی و رشد پایدار کسبوکار دست یابند، چراکه باوجود اینکه رشد تجاری و انجام نوآوری اکتشافی آسان نیست و منابع زیادی برای یادگیری سازمانی نیاز دارد، اما بهرهبرداری از تواناییهای موجود ممکن است که منجر به مزیت رقابتی پایدار نشود. در چنین شرایطی، داشتن رویکرد استراتژیک در سازمان یکی از مهمترین عوامل موفقیت سازمانی در پیشبرد اهداف و دستیابی به مزیت رقابتی محسوب میشود. سازمانها برای حفظ رقابت و دستیابی به عملکرد بالا جهتگیریهای استراتژیک خاصی را دنبال میکنند. این جهتگیریها شامل مکانیسمهای یادگیری با هدف حفظ تعادل بین اهداف استراتژیک سازمانی برای موفقیت شرکت در بازار ضروری است. در حقیقت، ورود کیفیت در استراتژیهای کسبوکار برای کسب موقعیت رقابتی بسیار مهم است. رویکرد استراتژیک به کیفیت بر رضایت مشتری و بهبود مستمر متمرکز است و به دیدگاه سازمانی، ماموریتها، اهداف استراتژیک و اهداف بهبود کیفیت در زمینه تضمین کسبوکار پایدار و دستیابی به رضایت مشتری مربوط است. این اصول و قواعد میتواند بهطورفعالانه و موثر برای هدایت فعالیتهای سازمان بهکار گرفته شوند. از سوی دیگر، در رقابت جهانی امروز، نوآوری به یکی از منابع اصلی مزیت رقابتی پایدار با ارزیابی سطوح عملکرد بالا تبدیل شده است. بهمنظور دستیابی به عملکرد پایدار و در امان بودن در محیط رقابتی، سازمانهای توانمند در زمینه نوآوری قادر هستند که به پیچیدگی و تغییرات فزاینده مقابله کنند و به چالشها سریعتر پاسخ دهند و علاوه بر ارائه محصولات جدید، فرصتهای بازار بهتری نسبت به سایر شرکتها داشته باشند. نوآوری بهعنوان مهمترین گزینه استراتژیک شناخته شده است که میتواند توانایی سازمان را بهطورقابلتوجهی در راستای پاسخگویی به نیازهای در حال تغییر مشتریان و تغییرات رفتاری فناوری و حفظ عملکرد رقابتی افزایش دهد. دستیابی به مزیت رقابتی پایدار و ایجاد نوآوری هم به خلق دانش و فناوری در درون مرزهای بنگاه و هم به استفاده و بهرهبرداری موثر و کارآ از دانش خارجی بستگی دارد که این نشاندهنده اهمیت تقویت ظرفیت جذب است. براساس پژوهشهای پیشین، ظرفیت جذب بهعنوان اصول قابلیتهای پویا برای بهبود نوآوری سازمانها در نظر گرفته میشود. ظرفیت جذب این امکان را به شرکتها میدهد تا در معرض دانش ذی نفعان قرار گیرند و روابط مشترک خود را در یک محیط در حال تغییر افزایش دهند و به رشد پایدار کسبوکار دست یابند. کلام پایانی اینکه، رویکرد استراتژیک از دیدگاه کلاسیک مربوط به برنامهریزی، تعیین اهداف و تشخیص منابع است. رویکرد استراتژیک برای تعیین موفقیت سازمان ضروری است. بدینترتیب این مفهوم وقتی توسط یک چشمانداز و ماموریت قوی تعیین میشود، میتواند کیفیت و انتظارات مشتری از یک سازمان را تضمین کند. کیفیت نیز یک مفهوم چندبعدی است و به ادراک افراد از آنچه بتواند نیازهای آنها را تامین کند، بستگی دارد، چراکه کیفیت را بهعنوان پاسخگویی به انتظارات مشتری و مطابق با نیازهای آنها تعریف کردهاند. بنابراین، برای هدایت تلاشهای کارکنان بهسمت جلب رضایت مشتری، دید مشترکی درباره کیفیت لازم است. بر این اساس، کیفیت میتواند بهعنوان یک مسئله استراتژیک در هر سازمان یا موسسه موردتوجه قرار گیرد. مفهوم رویکرد استراتژیک به کیفیت از اصول مدیریت کیفیت جامع نشأت گرفته است. بهطورکلی میتوان گفت مدیریت کیفیت جامع را بهعنوان یک عنصر استراتژیک برای خلق مزیتهای رقابتی پایدار در نظر گرفته شده است و بر همین اساس تاکید میشود که مدیریت کیفیت جامع میتواند پایداری کسبوکار را تضمین کند. بهطورکلی رویکرد استراتژیک به کیفیت، جهتدهنده و هدایتکننده رفتارهای سازمان بهسمت فرهنگ کیفیت و خلق مزیتهای رقابتی پایدار است.