-

جغرافیای صادراتی در سایه سیاست همسایگی

محمدرضا مودودی- مدیرخانه ترویج تجارت جهانی

در طول ۲ دهه گذشته گرچه قدر مطلق ارزش صادرات ایران رشد چشمگیری داشته، اما به‌تدریج از تنوع و تکثر بازارهای صادراتی ما کاسته شده؛ به‌طوری که در دهه ۸۰ حدود۸۰ درصد صادرات غیرنفتی کشور به بیش از ۱۴ بازار هدف انجام می‌شد، اما امروزه تقریبا ۶ کشور هدف، این سهم از بازار صادراتی ایران را در اختیار دارند؛ به‌عبارت دیگر اگر امروز بیش از ۷۵ درصد صادرات غیرنفتی ایران به ۵ کشور انجام می‌شود، حدود ۱۵ سال پیش این عدد کمتر از ۵۰ درصد بود و این بدان معناست که جغرافیای صادراتی ما هر سال محدودتر و کوچک‌تر شده و وابستگی تجاری ما به این تعداد کشور محدود، افزایش یافته و به همان نسبت آسیب‌پذیری تجارت غیرنفتی کشور بیشتر از گذشته شده است!

در کنار این رخداد مدتی است که باتوجه به جمعیت ۴۵۰ میلیون نفری و میزان واردات ۱۰۰۰ میلیارد دلاری ۱۵ کشور همسایه ایران از دنیا و سهم کمتر از ۲.۵ درصدی ایران از این بازار بزرگ منطقه‌ای، شعار توسعه تجارت با همسایگان در صدر برنامه‌های تبلیغاتی و اجرایی رهبران اقتصادی کشور قرار گرفته و تاکید بر این افزایش سهم از بازار پیرامونی مدام از رسانه‌های جمعی دیده و شنیده می‌شود.
در حقیقت حجم واردات همسایگان از دنیا گویای ظرفیت بالای منطقه برای همکاری‌های تجاری است؛ با این حال صادرات غیرنفتی ایران به همسایگان سال‌هاست که در محدوده ۲۵ میلیارد دلار متوقف شده و سهم اندکی از نیاز بزرگ این بازار را پوشش می‌دهد و تا امروز نتوانسته این سد محکم را شکسته و از مرز ۲۵ میلیارد دلار عبور کند.
در واقع اصلی‌ترین کشورهای هدف صادراتی ایران به‌استثنای چین و هند، کشورهای همسایه هستند و از میان ۵ کشور هدف نخست ایران که مقصد بیش از ۷۷ درصد کل صادرات غیرنفتی کشور هستند، ۴ کشور همسایه هستند و در مجموع همسایگان حدود ۵۵ درصد بازار صادراتی ایران را به لحاظ ارزشی تشکیل می‌دهند.
اما آیا برنامه دولت و سیاست همسایگی آن قادر خواهد بود این سهم را افزایش دهد؟ و اساسا آیا تجارت خارجی ایران ظرفیتی برای توسعه مراودات بین‌المللی دارد؟
واقعیت این است که گرچه ظرفیت وارداتی ۱۰۰۰ میلیارد دلاری همسایگان بسیار جذاب و وسوسه‌انگیز است و همه کشورهای دنیا را برای تصاحب سهم بیشتر از این بازار تحریک می‌کند، اما ورای مباحث شعاری و احساسی واقعیت این است که در شرایط فعلی نمی‌توان به سهم بیشتر از این بازار بزرگ منطقه‌ای دل خوش کرد، چراکه براساس آمار و اطلاعات رسمی فقط ۵ کشور از مجموع ۱۵ کشور همسایه تقریبا ۹۲ درصد کل واردات را انجام می‌دهند که به ترتیب عبارتند از امارات متحده عربی (۲۷ درصد)، ترکیه (۲۳ درصد)، روسیه (۲۳ درصد)، عربستان (۱۳ درصد) و پاکستان (۶ درصد) و مابقی ۱۰ کشور سهمی کمتر از ۸ درصد را دارند و اگر عراق را هم به فهرست ۵ کشور اول بیفزاییم، سهم این ۶ کشور از کل واردات جهانی‌شان بیش از ۹۷ درصد خواهد شد.
در مقابل سهم صادرات غیرنفتی ایران به این کشورها نیز قابل‌تامل است. سهم ایران از واردات ۲۷۰میلیارد دلاری امارات کمتر از ۷ میلیارد دلار، از بازار ۲۳۴ میلیارد دلاری ترکیه حدود ۴ میلیارد دلار و از واردات ۲۲۸ میلیارد دلاری روسیه کمتر از ۳۰۰ میلیون دلار و از بازار ۶۰ میلیارد دلاری پاکستان کمتر از یک میلیارد دلار است و صادراتش به عربستان نیز در حدود صفر است؛ به‌عبارت دیگر سهم ایران از بازار این ۵ کشور نخست همسایه ۱۲ میلیارد دلار از مجموع بیش از ۹۱۵ میلیارد دلار (کمی بیش از یک درصد) خواهد شد و البته اگر عراق را به این فهرست اضافه کنیم، عدد صادراتی ما تا ۲۰ میلیارد دلار بهبود پیدا می‌کند و سهم ما نیز تا ۲ درصد افزایش می‌یابد.
اینجاست که سوال مهمی به ذهن متبادر می‌شود که آیا سیاست ۲ برابر کردن صادرات به همسایگان امکان‌پذیر است؟ و آیا می‌توان به‌واقع از ظرفیت همسایگی در توسعه صادرات غیرنفتی سود برد؟
برای پاسخ به این پرسش باید دید همسایگان طالب چه نوع کالا یا تفاهم تجاری هستند؛ به‌عنوان مثال چند سالی است که ایران توانسته به عضویت اتحادیه اوراسیا در‌اید که از آن به‌عنوان فرصت طلایی برای توسعه تجارت با کشورهای عضو این اتحادیه یاد می‌شود؛ ضمن اینکه چنین اقدامی قابل ستایش و در راستای تقویت بنیان‌های تجاری کشور است، فراموش نباید کرد که بازیگر اصلی این اتحادیه روسیه است و روسیه به لحاظ سبد تجاری بسیار شبیه ایران است؛ به این معنا که محصولات صادراتی این کشور بسیار شبیه محصولات صادراتی ایران و محصولات وارداتی آن نیز تا حدودی شبیه نیازهای وارداتی ماست. بنابراین روسیه یک کشور مکمل تجاری برای ایران محسوب نمی‌شود که بتوان روی تبادلات تجاری با آن حساب ویژه باز کرد و علاوه بر آن سال‌هاست که تراز تجاری دو کشور به‌شدت به نفع روسیه سنگین بوده و هست و پیمان اوراسیا حتی بیش از ایران به نفع تجارت روسیه تمام خواهد شد.
علاوه بر روسیه، در تجارت با ترکیه نیز باوجود انعقاد قرارداد تجارت ترجیحی، جهش چشمگیری را در تجارت دوجانبه شاهد نبوده‌ایم و باوجود ظرفیت‌های بالای همکاری که تا ۳۰ میلیارد دلار تخمین زده شده، عدد محقق شده کمتر از ۱۰ میلیارد دلار است و باتوجه به واکنش‌های منفی و چالش‌های رخ داده در فاز اول قرارداد تجارت ترجیحی که برخی از اعضای اتاق بازرگانی ایران حتی از آن به‌عنوان «قرارداد ترکمنچای تجاری» یاد کرده‌اند، بعید به‌نظر می‌رسد سقف همکاری و تجارت دوجانبه در کوتاه‌مدت ارتقا پیدا کند.
پاکستان نیز باوجود داشتن زمینه‌های مستعد همکاری، از نبود یک دیپلماسی تجاری فعال در طرف ایرانی رنج می‌برد و سهم ایران از بازار وارداتی پاکستان سال‌هاست که حتی به نیم درصد هم نرسیده است.
اگر عراق و افغانستان که امروزه ۵۰ درصد بازار صادراتی همسایگان ایران را تشکیل می‌دهند، نبودند، بی‌شک سهم ایران از بازار همسایگان بسیار کمتر از حال و نقش ایران در تامین نیازهای وارداتی آنان بسیار کم‌رنگ می‌بود.
در چنین شرایطی سیاست تجاری ایران در قبال همسایگان چه باید باشد؟!

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*