تصادف شدید در محور بیرجند–خوسف چهار کشته برجای گذاشت
برخورد مستقیم یک دستگاه پراید با کمپرسی که بهصورت خلاف جهت وارد دوربرگردان شده بود، چهار جوان کارگر را در محور بیرجند–خوسف به کام مرگ کشاند؛ حادثهای تلخ که بار دیگر ضعف ایمنی جادهها و نقش خطای انسانی در سوانح رانندگی را یادآور شد.
حادثه دلخراشی که چهار روز پیش در محور بیرجند–خوسف و در محدوده دوربرگردان کویر تایر رخ داد، بار دیگر زنگ خطر ایمنی جادههای استان را به صدا درآورد. در این سانحه، یک دستگاه کمپرسی که بهصورت خلاف جهت وارد دوربرگردان شده بود، با یک خودروی پراید بهشدت برخورد کرد و چهار سرنشین آن جان خود را از دست دادند؛ چهار جوان کارگری که تنها برای آغاز یک روز کاری دیگر از خانه خارج شده بودند.
صبح ۲۰ آذر ۱۴۰۴، مانند هر روز، این چهار کارگر مسیر آشنای محل کارشان را در پیش گرفتند؛ مسیری که بارها طی کرده بودند و هرگز تصور نمیکردند چند دقیقه بعد، به صحنه یک تراژدی تبدیل شود. اما تصمیم اشتباه و تخلف آشکار راننده کمپرسی، سرنوشت آنها را در چند ثانیه تغییر داد. شدت برخورد به حدی بود که پراید به تودهای از آهن درهمفشرده تبدیل شد و امدادگران با صحنهای مواجه شدند که نفس را در سینه حبس میکرد.
این چهار جان ازدسترفته، تنها عددی در آمار تلفات جادهای نیستند؛ آنها امید خانوادههایی بودند که حالا با غمی سنگین و جای خالی جبرانناپذیر عزیزانشان روبهرو هستند. پشت هر عدد در آمار، پدری چشمانتظار، مادری نگران یا فرزندانی هستند که دیگر صدای بازگشت عزیزشان را نخواهند شنید؛ واقعیتی که گاه در میان خبرهای روزمره گم میشود.
بر اساس آمارهای استانی و کشوری، حدود ۶۷ درصد از جانباختگان سوانح رانندگی، بومی همان منطقه هستند؛ آماری که نشان میدهد سهم خطای انسانی در بروز تصادفات بسیار بالاست و رعایت نکردن مقررات، شتابزدگی و تصمیمهای پرخطر، هزینهای به بزرگی جان انسانها دارد؛ هزینهای که هیچ جریمه مالی قادر به جبران آن نیست.
در کنار نقش رانندگان، ایمنی جادهها نیز موضوعی حیاتی است. طراحی اصولی دوربرگردانها، نصب علائم هشداردهنده، روشنایی کافی و نظارت مستمر میتواند از بسیاری از حوادث جلوگیری کند. جادهای که استاندارد نباشد، حتی راننده قانونمدار را نیز در معرض خطر قرار میدهد. ایمنی جادهها زنجیرهای است از راننده مسئول، خودروی ایمن و راه استاندارد؛ هر گسست در این زنجیره، میتواند به بهای جان انسانهایی تمام شود که اغلب از قشر کارگر و زحمتکش جامعه هستند.
این حادثه باید بیش از یک خبر کوتاه تلقی شود؛ هشداری جدی برای بازنگری در رفتار رانندگی، ارتقای زیرساختهای جادهای و تقویت فرهنگ ایمنی. همچنین توجه صنایع و واحدهای تولیدی به موضوع سرویس ایابوذهاب کارگران، با توجه به جمعیت بالای کارگری و هزینههای سنگین رفتوآمد، ضرورتی انکارناپذیر است. تنها با چنین رویکردی میتوان امیدوار بود که جادهها بهجای صحنه سوگ و اندوه، مسیر امن زندگی و بازگشت به خانه باشند.