رفع انحصار در تولید، حرف اول را میزند
اقتصاد مقاومتی در تعریف عام، رویکردی اقتصادی است که در شرایط بروز ناملایمات، حوادث و بحرانها یا در مسیر اهداف، پویا و پایدار امکان تخصیص بهینه منابع را بدهد. عموما کشورهایی که تحت تحریم، جنگ و بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یا خواهان توسعه سریع هستند، اقتصاد خود را بر مبنای مقاومت برنامهریزی میکنند. در تعاریفی گفته میشود اقتصاد مقاومتی با ریاضت اقتصادی فاصله دارد، با این حال اینکه بار مقاومت بر دوش چه طبقه و گروهی قرار دارد، مسئله اساسی در فهم اقتصاد مقاومتی است.
برخی از کارشناسان معتقدند اقتصاد مقاومتی را باید سند توجه به تولید قلمداد کرد. از این منظر که تولیدکننده و بنگاه اقتصادی کالایی تولید کند که اولا در جغرافیای ایران توزیع شود و ثانیا بتواند با مشابه خارجی خود رقابت کند. اگر چنین کالایی تولید شد، منجر به دوام اقتصاد ایران میشود و میزان آسیبها را به اقتصاد، کم و حتی صفر میکند.
اقتصاد مقاومتی، رهیافت حمایت از تولید ملی
بعد از اعمال تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی نظام سلطه، رهبر معظم انقلاب به ضرورت تدوین یک مدل اقتصادی مستقل برای توسعه کشور تاکید و اقتصاد مقاومتی را تنها تبدیلکننده تحریم به فرصت بهعنوان یک مکانیسم در تغییر مسیر اقتصادی کشور مطرح کردند. در واقع حمایت از تولید، کار و سرمایه ملی، رویکرد و فرآیندی است که دارای ارکان و ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. از جمله رهیافتهای اساسی در راستای حمایت از تولید ملی، «اقتصاد مقاومتی» بهشمار میرود که میتواند در تحول و توسعه فعالیتهای اقتصادی کارساز و اثرگذار باشد. اقتصاد مقاومتی را میتوان به صورت یکی از ارکان حمایت از تولید ملی مورد بررسی قرار داد که با خنثیسازی تحریمها، به عامل تولید داخلی تکیه دارد و با عملیسازی اصول خود، موجب تحولی عمیق در رشد تولید ملی میشود.
مانعزدایی و تسهیل کسبوکارها
علی سعدوندی، کارشناس اقتصاد کلان در گفتوگو با صمت اظهارکرد: اقتصاد مقاومتی، ایده خوبی است چراکه هدف تقویت و تکمیل زنجیره تولید را در نظر دارد. اما آنچه بهعنوان اقتصاد مقاومتی در ایران مطرح شد در عمل هیچ کاری به جز برگزاری سمینار و کنفرانس در پی نداشت. این مسئله تبدیل به سکوی پرش برای برخی افراد شده و متاسفانه هیچ کار جدی درباره آن انجام نشده است. بعد از طرح ایده اقتصاد مقاومتی در کشور، مسئله مانعزدایی و تسهیل کسبوکار مطرح شده است.
این مسئله هم ایده بسیار خوب و جزو نیازهای اساسی و در اولویت اقتصاد کشور است اما در این مورد هم هنوز به جایی نرسیدهایم.
این اقتصاددان بیان کرد: در برخی زمینهها در اقتصاد ایران سرمایهگذاریهای زیادی شده اما زنجیره تکمیل نشده است. بهعنوان مثال در کشور سنگ آهن استخراج میشود و فرآیند فولادی تا حدود۹۰ درصد تکمیل است اما آن ۱۰ درصد باقیمانده هیچوقت تکمیل نشده است. یک مثال دیگر این است که ما یکسری فلزات مانند منیزیم باید به فولاد اضافه کنیم، معدن منیزیم هم در کشور وجود دارد با این حال استحصال منیزیم جدی گرفته نشده است.
وی اضافه کرد: نمونه دیگر آن در صنعت خودرو قابل مشاهده است. در ایران به اندازه کافی خودرو عرضه نمیشود و انبار شرکت خودروساز مملو از خودروهایی است که یکی، دو قطعه کم دارند. امکان تامین این کمبود را داریم، چراکه تعداد قطعاتی که مشکل دارند بسیار محدود است اما باز هم به این مسئله توجه نکردیم و در عمل به جایی نرسیدیم.
به گفته این کارشناس اقتصاد، اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی دقیقا به این معناست که در اقتصاد کشور هماهنگی ایجاد و حلقههای گمشده تولید کشف شود. در این صورت است که اقتصاد تقویت خواهد شد.
مشکلات ساختاری
سعدوندی گفت: دلیل مهم اجرایی نشدن اقتصاد مقاومتی در ایران به مشکلات ساختاری برمیگردد که مانعگذاری در صنعت و عدمهماهنگی است. از سوی دیگر، مشکلاتی مانند جدی نگرفتن تسهیل کسبوکارها وجود دارد. زمانی که میگوییم زنجیره تولید نقص دارد؛ یعنی درباره خلأ آن تاکنون اقدام درست و کارآیی انجامنشده و درواقع باید یک سرمایهگذاری در یک وادی ناشناخته صورت بگیرد.
وی افزود: مشخص است ریسک این کار برای سرمایهگذار بسیار بالاست. اگر اقتصاد مقاومتی سرلوحه قرار دارد، پس برای اینکه سرمایهگذار را ترغیب کنیم مثلا در تولید منیزیم در کشور سرمایهگذاری کند، چه کردیم؟ نه تنها این خلأ پر نشده، بلکه موانع جدیتر و جدیدتری بر سر راه تولید گذاشته شده است.
قیمتگذاری دستوری
سعدوندی با اشاره به اینکه مهمترین مانع بر سر راه تولید، قیمتگذاری دستوری است، گفت: وقتی قیمتگذاری دستوری میشود، سرمایهگذار هیچ دلیلی نمیبیند سرمایهگذاری جدید انجام دهد و به همین دلیل است که شاهد فرار سرمایه از کشور هستیم.
این کارشناس اقتصاد کلان اظهارکرد: پیشنهاد من این است که دولت نقش هماهنگکننده داشته باشد و اجرا را به مردم بسپارد. بنابراین دولت باید سعی کند در زمینه تولید و اولویتهای آن به صورت جدی مانعزدایی کند و مسئله قیمتگذاری واقعا حل شود.
وی افزود: در ایران شرایطی فراهم نشده که بخش خصوصی بتواند رشد و فعالیت آزاد داشته باشد. واگذاریهایی هم که به بخش خصوصی بوده، اماواگرهای خود را دارد.
بخش خصوصی هم مشکلاتی دارد اما باور من این است که بزرگترین مشکلات در اقتصاد و عدماجرایی شدن اقتصاد مقاومتی را دولت بهوجود آورده است.
اقتصاد درونزا و برونگرا
هادی حقشناس، کارشناس اقتصاد در گفتوگو با صمت بیان کرد: اصلیترین ویژگی در تعریف اقتصاد مقاومتی، درونزا و برونگرا بودن آن است. مفهوم اقتصاد درونزا و برونگرا این است که اقتصاد مبتنی بر تولید است اما تولیدی که نه تنها در انحصار کامل نباشد، بلکه رقابتی و آزاد باشد.
وی افزود: وقتی اقتصاد مقاومتی را درونزا و برونگرا تعریف میکنیم، به این معناست که کالا و خدماتی تولید کنیم که نه فقط برای مصرف داخل، بلکه قابل عرضه در بیرون از مرزهای کشور هم باشد. صنعت خودرو مصداق بارز پرداختن به مشکلات و موانع پیشروی اقتصاد مقاومتی در ایران است.
وی تصریح کرد: خودروساز در ایران، خودرو ناقصی تولید میکند که این تولید نمیتواند رقابت کند، چراکه صنعت خودرو برونگرا نبوده است. اما در مقابل میتوانیم به پالایشگاهها در ایران اشاره کنیم. در دور اول تحریمها در ابتدای دهه ۹۰ بهدلیل اینکه نیازمند بنزین بودیم، دچار آسیب شدیم.
اما امروز به دلیل اینکه در تولید بنزین به خودکفایی رسیدهایم و بنزین خوبی هم در ایران تولید میشود، حتی برای بنزین در لیست تحریمها قرار نگرفتیم. وقتی بنزین ایران مشتری خارجی دارد نشان میدهد در حد استانداردهای جهانی تولید میشود.
همچنین صنعت پتروشیمی و کاشی ما توانسته به استانداردی برسد که مشتری خارجی را به سمت خود جذب کند.
سند توجه به تولید
این اقتصاددان گفت: اقتصاد مقاومتی را باید سند توجه به تولید کشور قلمداد کرد. از این منظر که تولیدکننده و بنگاه اقتصادی کالایی تولید کند که هم در جغرافیای ایران توزیع شود و هم اینکه بتواند با مشابه خارجی خود رقابت کند.
اگر چنین کالایی تولید شد، منجر به دوام اقتصاد میشود و میزان آسیبها را به اقتصاد کم و حتی صفر میکند.
حقشناس با اشاره به اینکه هدف از اقتصاد مقاومتی این است که در فراز و نشیبها و بحرانها، اقتصاد کشور کمترین آسیب را ببیند، گفت: گرچه این بدان معنا نیست که همه کالای مصرفی کشور در داخل تولید شود.
در دنیا هیچ کشوری اینگونه نیست. اتفاقا کشورهایی مانند امریکا، ژاپن، آلمان و چین که بیشترین صادرات را در دنیا دارند، بیشترین واردات را هم به خود اختصاص دادهاند، چراکه صادرات و واردات لازم و ملزوم یکدیگر هستند.
سطح رفاه و درآمد سرانه
حقشناس در ادامه اظهارکرد: اقتصاد ایران برای مقاوم شدن باید نگاهی به وضعیت کشورهای جهان بیندازد؛ یعنی ببینیم سطح رفاه و درآمد سرانه کدام کشورها در حد مطلوب است.
طبیعی است که بسیاری از کشورهای اروپایی سطح درآمد مطلوبی دارند. بهعنوان مثال، کشور آلمان در دهههای گذشته هم تورم و نرخ بیکاری پایین داشته و هم سهم اساسی به لحاظ صادرات و واردات در اقتصاد جهان دارد. چگونه به این نقطه رسیده است؟
به گفته این کارشناس اقتصاد، نخستین دلیل این است که به تولید به معنای واقعی توجه کرده است. توجه به تولید به این معنا نیست که از دستاوردهای بشر استفاده نکردند.
بسیاری از کالاهای کشورهای اروپایی در آلمان تولید میشود و حتی کالای آلمانی در چین تولید و به دیگر کشورها صادر میشود. امروز دیگر اقتصاد دنیا در هم تنیده است.
وی اضافه کرد: اقتصاد مقاومتی بستگی به این دارد که سطح رفاه و درآمد سرانه کشورها چقدر است. اما در بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی همه کشورها میتوانند آسیبپذیر باشند.
به عنوان مثال، کرونا منجر به این شد که اقتصاد جهان در سال ۲۰۲۰ منفی و بعد از چند دهه، نرخ بیکاری در امریکا دو رقمی شود.
به عبارت دیگر در بحرانی مانند کرونا یا تحریم، اقتصاد تحتتاثیر قرار میگیرد اما اقتصاد مقاومتی شرایطی ایجاد میکند که میزان این آسیبها کاهش یابد.
میزان موفقیت در سالهای گذشته
وی در پاسخ به این سوال که اقتصاد مقاومتی در سالهای اخیر تا چه میزان اجرایی شده، گفت: در بخشهایی موفق بودهایم و در بخشهایی نه. عدم موفقیت ما صرفا به این دلیل نیست که مثلا به سند اقتصاد مقاومتی توجه نشده، بلکه دلایل گوناگونی دارد.
از جمله دلایل این است که در اقتصاد ایران کمتر به مقوله بهرهوری و اقتصاد مولد توجه میشود. عمدتا سیاستهایی در بخش پولی، مالی، ارزی و مالیاتی تصویب میشود که مشوق بخش تولید نبوده و همینطور بخش غیرتولیدی و سوداگری را تشویق کرده است.
بنابراین بخشی از اشکالات ساختاری اقتصاد ایران ربطی به اقتصاد مقاومتی ندارد، بلکه اشکالات ساختاری در جایی دیگر است که باید مشخص شوند.
استقلال بانک مرکزی
این اقتصاددان ضمن بیان دلایل یادشده، افزود: بانکهای مرکزی در دنیا به معنای واقعی مستقل هستند. هرقدر بانک مرکزی استقلال بیشتری داشته باشد، شاخصهای پولی هم مستقلتر، کارآمدتر و مطلوبتر خواهند شد. یکی از مهمترین شاخصهای پولی، تورم است.
تورم ریشه در افزایش نقدینگی دارد و افزایش نقدینگی نیز در دست بانک مرکزی است. اگر بانک مرکزی تابع فرامین دولتها باشد، نتیجه آن تورمهای دو رقمی بلندمدت خواهد بود. این را بهعنوان یک نمونه، مثال زدم که بگویم فقط یک بخش از اقتصاد ایران است که توجهی به تولید دارد اما در بخش دیگر آن سیاستهای مالی، پولی، ارزی، مالیاتی است که نیازمند نسخه دیگری برای آن هستیم. نسخه آن هم برگشت به چارچوب علم اقتصاد است.
اقتصاد ریاضتی
وی درباره تمایز اقتصاد مقاومتی و ریاضتی گفت: قطعا اقتصاد مقاومتی به معنای ریاضت اقتصادی نیست، بلکه برعکس زمانی که صحبت از اقتصاد مقاومتی میکنیم به ویژگی برونگرا بودن آن اشاره داریم که اقتصاد ملی را در توجه به دستاوردهای اقتصاد جهانی تعریف میکند.
وقتی اقتصاد ملی میخواهد دستاوردهای اقتصادی جهان را مورد توجه قرار دهد، دیگر معنای ریاضت درباره آن وجود ندارد. بنابراین قیاس اقتصاد مقاومتی با اقتصاد ریاضتی، یک قیاس معالفارق است.
سخن پایانی
در مجموع کارشناسان، پایه اقتصاد مقاومتی را تقویت و تکمیل زنجیره تولید میدانند و در این راه به مانعزدایی و تسهیل کسبوکارها باور دارند.
اقتصاد مقاومتی تولید را نه در روندی انحصارگرایانه، بلکه رقابتی پیش میبرد و برونگرا بودن آن باعث ایجاد تقاضا خارجی و رونق صادرات میشود.