درک سیستمی در نقطه صفر
سالهاست صنعت خودرو ایران مغلوب نبود نگاه سیستمی شده و با چالشهای متعدد دستوپنجه نرم میکند. به اعتقاد کارشناسان، فقدان تفکر سیستمی در صنعت خودرو ایران ریشه در نگاههای کوتاهمدت و بخشینگری سیاستگذاران دارد که سیاستهای سینوسی ناشی از تحریمها، عدمثبات مدیریتی و ترجیح منافع شخصی بر کلنگری را تشدید کرده است؛ این رویکردها مسائل پیچیده و پویا را با تصمیمات ایستا، کمریسک و منفعلانه پاسخ میدهد و چرخه ناکارآمدی، وابستگی ارزی، فساد نهادینه و صنعتزدایی زودرس را تداوم میبخشد. بهراستی چرا مدیران صنعت خودرو به جای ریسکپذیری و رویکردهای پویا براساس سناریوهای مشخص، به برنامههای بیراهبرد پناه میبرند؟ عدمهماهنگی متولیان صنعت خودرو از وزارت صمت و شورای رقابت گرفته تا مجلس از کجا ریشه گرفته و چه کسانی مسئول رفع آن هستند؟ چگونه خودباوری کاذب درباره صنعت خودرو، برنامههای روی کاغذ را توجیه میکند، در حالیکه منابع ارزی محدود صرف تقاضای موقتی میشود و در عمل نوآوری تضعیف میگردد؟ صمت برای پاسخ به این پرسشها، با کارشناسان حوزه خودرو گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
فقدان تفکر سیستمی چالش بزرگ صنعت خودرو
ابراهیم شجاعت، کارشناس و پژوهشگر حوزه صنعت در پاسخ به این پرسش صمت که چرا در صنعت خودرو ایران تفکر سیستمی وجود ندارد و نبود این مسئله چطور بر این صنعت تاثیر گذاشته، با تأکید بر فقدان نگاه کلنگر و سیستمی در اقتصاد، سیاست و حکمرانی کشور، اظهار کرد: صنعت خودرو از این قاعده کلی مستثنا نیست. واقعیت این است که در اقتصاد، در سیاست و حکمرانی ما، نگاه سیستمی و کلنگر جاری و ساری نیست که این مسئله هم در سطح کلان و هم در سطح خرد، بر صنعت خودرو سایه افکنده است.
شجاعت افزود: شرایط مختلفی بر کشور حاکم شده که سبب شده نگاههای کوتاهمدت، بخشی و ساده به مسائل غالب شود؛ از سوی دیگر، عدمثبات در سیاستها، سیاستگذاران و شرایط کشور -مانند تحریمها- و دیدگاههای متناقض نسبت به تحریمها یکی پیشبرد کشور در شرایط تحریمی را مدنظر دارد و دیگری رفع تحریمها برای حل مسائل را، سیاستهای سینوسی ایجاد کرده که به بخشهای صنعتی و بنگاهها تسری یافته است.
وی خاطرنشان کرد: این وضعیت باعث شده نگاهها کوتاهمدت شود و به جای حداکثرسازی سود در بلندمدت، بهدنبال سود کوتاهمدت در برخی بازار محدود باشند و به بازارهای جدید توجی نداشته باشند.
ضرورت بگارگیری مدیران خبره
شجاعت در ادامه تأکید کرد: آنچه باید دنبال شود، قرارگیری افراد خبره و کارشناس در جایگاه واقعی خود است تا با درک پیچیدگی مسائل، به راهحلهای جامع دست یابند؛ وقتی مسائل را بسیط و ساده ببینیم، راهحلها هم ساده میشود، اما با فهم پیچیدگی، نیاز به پاسخهای پیچیده به جای یکخطی احساس خواهد شد.
کارشناس حوزه خودرو، با اشاره به سادگی بیش از حد نگاهها به مسائل کلیدی مانند قیمتگذاری، تأکید کرد که این رویکرد مانع درک روابط پیچیده علیمعلولی میان متغیرها و ذینفعان میشود. وی گفت: در موضوع قیمتگذاری، نگاهها بسیار بسیط است، در حالی که متغیرهای بسیار زیادی و ذینفعان گوناگونی وجود دارند؛ روابط علیمعلولی میان آنها توسط مسئولان و برخی بنگاهها بررسی و مورد توجه قرار نمیگیرد.
پیامدهای یک اشتباه سیستماتیک
شجاعت افزود: تصمیمات معمولا ایستا هستند؛ یعنی یک تصمیم گرفته و کنار گذاشته میشود، در صورتی که مسائل پیچیده و پویا بوده و نیاز به رویکرد پویا براساس سناریوهای مختلف دارند، اما پاسخها ایستا و رویکرد نسبت به مسائل کاملا منفعلانه است.
او خاطرنشان کرد: تصمیمگیران اغلب فاقد نگاه پویا، پیشرو و فعال هستند؛ با تغییرات سیاسی در بخش عمومی و خصوصی، رویکردهای کوتاهمدت برای حفظ منافع شخصی غالب است؛ حتی نمایندگان مجلس بر حفظ جایگاه خود تمرکز دارند و این امر کلنگری و نگاه سیستمی را از بین میبرد. شجاعت در ادامه تأکید کرد: حتی افرادی که مسئله را درک میکنند، آن را به گونهای حل میکنند که منافع شخصیشان در کوتاهمدت حداکثر شود؛ واقعیت این است که نگاههای سیستمی و جامع در کشور بسیار کمرنگ بوده است.
کارشناس حوزه خودرو، با اشاره به نقش تحریمها به عنوان یک متغیر کلان و مسلط، اعلام کرد که این عامل پیچیدگیهای سیستم را افزایش داده و نیاز به تصمیمگیریهای پیچیدهتر را دوچندان کرده است. حتی بدون تحریمها هم چالشهایی داشتیم، اما اکنون با وجود آنها، مشکلات چند برابر شده و حلشان نیازمند فرایندها و تصمیمات پیچیدهتری است که متأسفانه پیگیری نمیشود.
تصمیمگیری وارونه
شجاعت افزود: مدیران تمایل دارند تصمیماتی با ریسک کمتر بگیرند، در حالی که در شرایط پیچیده، ریسکپذیری ضروری است؛ عدم ریسک، مسائل را حلنشده رها کرده و پیچیدهتر میکند و بار آن را بر دوش آیندگان میگذارد. او خاطرنشان کرد: تغییر نگاههای مدیریتی و نسل مدیران الزامی است تا به حل مسائل نزدیک شویم؛ با روند و افراد فعلی، مشکلات نه تنها حل نمیشود، بلکه هر روز پیچیدهتر، سختتر و پرچالشتر میگردد.
شجاعت در ادامه تأکید کرد: بحث این مسائل نیازمند پژوهشهای دقیق و مدلهای اثبات شده است؛ کارهای فعلی بیشتر جنبه رفع تکلیف دارد. فقدان هماهنگی بین نهادها عارضهای ریشهدار و همیشگی است که از عدمتفکر سیستمی ناشی شده و ادامهدار مانده، زیرا نهادهای مربوطه (مانند شورای رقابت، وزارت صمت و مجلس) پیگیری جدی برای رفع آن ندارند.
صنعت خودرو در تله تصمیمات جزیرهای
علی میرزاییسیسان، پژوهشگر حوزه صنعت درباره دلایل ضعف عمیق صنعت خودرو کشور با اشاره به اینکه ما فاقد نگاه سیستمی و راهبردی هستیم در ادامه به صمت گفت: صنعت خودرو ما به جای آنکه به عنوان یک سیستم یکپارچه با حلقههای متصل به صنایع دیگر و بازارهای جهانی دیده شود، به مجموعهای از تصمیمات جزیرهای، کوتاهمدت و غالبا به شوآف سیاسی تنزل یافته است. چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه شعار حماسی خودکفایی بدهیم تا زمانی که یک تفکر جامعنگر جایگزین رویکردهای روزمره و نمایشی نشود، چرخه وابستگی، ناکارآمدی و فاصله گرفتن از استانداردهای جهانی ادامه خواهد یافت.
میرزاییسیسان ادامه داد: برنامههای نوسازی در ایران روی کاغذ وجود دارد، اما اجرای نظاممند آنها پیوسته به تعویق میافتد، در حالیکه سیاستگذاران با ایمانی نمادین، حل مسائل را به موضوع دیگری مانند واردات فناوری و خودرو میسپارند. که شکستی مضاعف میآفریند. در نهایت تناقضات در ایران به یک نتیجه ختم میشوند: قانونگذاران و بازیگران صنعت تظاهر میکنند که میدانند چه میکنند، در حالیکه در واقعیت اصلا اینگونه نیست و در نهایت متاسفانه باید مصرف کننده هزینه این مشکل ساختاری و سیستمی را بدهد.
صنعت در غیاب اندیشه
پژوهشگر حوزه صنعت با اشاره به اینکه یادگیری اصیل در قالب راهبردهایی تجلی مییابد که بر انتخابهای سیستمی اثر میگذارد، نه صرفا در واردات فناوری، در ادامه افزود: با این وجود، در ایران بحثها یا متمرکز بر نوسانات قیمتی است یا همچنان فناوریمحور باقی مانده و کاربردی نشده، مدیریت تقاضا نادیده گرفته میشود. در این میان آنچه ما نیاز داریم یعنی اندیشیدن نظاممند، هماهنگی نهادی، توالیگذاری راهبردی و مبادلات بینالمللی برد-برد سالهاست که غایب است.
وی ادامه داد: صنعت خودرو ما در خوشبینانهترین حالت، در «نقطه صفر درک سیستمی» قرار دارد؛ خوشبینانه از این جهت که فرض میکنیم این وضعیت حاصل جهل بوده، نه نیت سوء قبلی. در این محیط مصنوعی صنعتی مثلا رو به رشد، که ساخته خودمان هم، اسناد سیاستی بالادستی فراموش میشوند، نمایشگاههای خودرویی، واردات متنوع خودرو لوکس، افزایش مییابند و همایشهای مبارزه با الودگی برپا میشوند، اما تناقضهای بنیادی بیپاسخ میمانند.
صنعت قربانی راهحلهای کوتاهمدت و فریبنده
میرزاییسیسان با اشاره به وضعیت سخت اقتصاد و صنعت کشور اظهار کرد: برای کشوری که با تحریمهای گسترده روبهروست، اتخاذ برخی سیاستها در صنعت خودرو ماننند واردات خودروهای لوکس (حتی برقی) با هدف تعادلبخشی به بازار، توجیهی ندارد، و تناقضی است راهبردی و نشانهای از ناتوانی در تدوین یک استراتژی صنعتی ملی. واقعیت ان است که تا زمانی که مسیر دشوار، اما بنیادین تحول صنعتی قربانی راهحلهای کوتاهمدت و فریبندهای چون واردات پراکنده شود، و این رویکرد با ابزارهایی مانند قرعهکشی یا بورس کالا تطهیر شود، نمیتوان از بلوغ و درک عمیق در حوزه توسعه صنعتی سخن گفت. البته فقط واردات نیست، در کنار این، مادامی که با فساد نهادینهشده در زنجیره تولید داخلی تا فروش به بهانه مصلحت، برخوردی جدی صورت نگیرد، زمینه شفافیت و رقابت سالم از میان خواهد رفت و انگیزهای برای نسل جدید در مشارکت صنعتی پدید نخواهد آمد.
پیامدهای غلبه نگاه کوتاهمدت بر صنعت
پژوهشگر حوزه صنعت با بیان اینکه غلبه نگاه کوتاهمدت چرخهای مخرب را بر اقتصاد و صنعت تحمیل میکند، ادامه داد: در شرایط کنونی منابع ارزی محدود، باید بهمثابه سرمایهای راهبردی برای تقویت زیرساختهای تولید و انتقال فناوری بهکار گرفته شود، اما در نهایت شاهدیم که این منابع صرف پاسخگویی به تقاضایی موقتی و غیرضروری میشود. این روند نهتنها با تضعیف انگیزه سرمایهگذاری بلندمدت و نوآوری به پایههای تولید داخلی آسیب میزند، بلکه وابستگی کشور را عمیقتر ساخته و در برابر تنشهای ژئوپلیتیک، آن را آسیبپذیرتر میکند. نباید به جای ساختن اقتصادی تابآور که توان عبور از فشارهای بیرونی را داشته باشد، آینده صنعتی کشور فدای ثباتی زودگذر و ظاهری شود. چنین رویکردی رشد پایدار و حاکمیت فناورانه را قربانی راهحلهای مقطعی میکند که سرانجام به بحران در خودروسازی و گسترش ناترازیهای دیگر منجر شده و شکنندگی اقتصاد را تشدید خواهد کرد. میرزاییسیسان در پایان با تاکید بر این واقعیت که ما به اندازه پیشروان صنعت جهانی زحمت نمی کشیم، گفت: در اقتصاد جهانی امروز، موفقیت مستلزم پیشرفت پیوسته و بیوقفه است. نگرانی فزاینده غرب از چین بازتابی از ورود چین به مرحلهای تازه از رقابت است که با تمرکز مجدد بر نوآوری، قدرت صنعتی و استقلال فناورانه همراه شده است. خلاصه اینکه چین برای چین شدن زحمت کشید و برای چین ماندن، زحمت چند برابر میکشد.
سخن پایانی
بنابر این گزارش و به اعتقاد کارشناسان ما در مسیر تصمیمگیری و تصمیمسازی برای اقتصاد و صنعت در خواب غفلتیم و اگرچه در شوی دانش لبه علمی در صنعت مهارت یافتهایم، اما از آفرینش تحول سیستمی متناسب با واقعیتهای زیستبوم صنعتی، اقتصادی و اجتماعی خود بازماندهایم. در واقع، گسستی ساختاری میان انباشت دانش نظری در سطح دانشگاهها و بنگاهها از یک سو، و ناتوانی راهبردی در تبدیل آن به تحولی عملی و بهرهور در مقیاس ملی از سوی دیگر مشهود است. این ناهماهنگی میان قابلیتهای فناورانه و الزامات زیستبوم صنعتی و اقتصادی، ریشه در ضعفهای نهادی و کاستیهای حکمرانی، بهویژه در شاخصهای شفافیت و پاسخگویی دارد. تداوم این وضعیت، بخشهای راهبردی اقتصاد از جمله صنعت خودرو را در برابر سیاستگذاریهای کوتاهمدت و پدیده مخرب، صنعتزدایی پیش از موعد، آسیبپذیر میسازد. ناگفته نماند که یکی از چالشهای جدی در سطح مدیریتی و حکمراتی صنعت خودرو کشور، به فرهنگ سازمانی حاکم بازمیگردد. با وجود آنکه این صنعت به موفقیتهای چشمگیری در مقیاس جهانی دست نیافته، در میان مدیران ارشد و تصمیمگیران، سطحی از خودباوری غیرقابل باور مشاهده میشود که با عملکرد واقعی در شرکتهای بینالمللی پیشرو تناسب ندارد که جای بسی تامل دارد.