دستمزد سالانه کارگران؛ کمتر از بهای یک متر زمین در زعفرانیه
در منطقهای مانند زعفرانیه تهران، که قیمت هر متر مربع زمین به حدود ۵۰۰ میلیون تومان میرسد، دستمزد یکسال یک کارگر حتی برای خرید یک متر زمین نیز کافی نیست. با این حال، در شرایطی که اقشار کمدرآمد با چنین شکاف اقتصادی مواجهاند، ۱۵ هکتار از اراضی مرغوب و باکیفیت منطقه شمیرانات تهران بهصورت اقساطی و با مبلغی معادل ۱۵ میلیون تومان به برخی افراد خاص و صاحبنفوذ واگذار شده است.

خبر واگذاری قسطی ۱۵ هکتار از اراضی ملی در منطقه شمیرانات تهران به قیمت ۱۵ میلیون تومان، موجی از بهت و واکنشهای گسترده در میان افکار عمومی بهدنبال داشت. مردمی که با مشکلات معیشتی، نبود مسکن مناسب و پرداخت اجارههای سنگین در آپارتمانهای کوچک دستوپنجه نرم میکنند، با شنیدن این خبر، عمق رانت و فساد بهویژه در حوزه زمین را فراتر از تصور خود یافتند.
فسادی که بهنظر میرسد آنچنان ریشهدار شده که هر از گاهی، بخشی از آن بهصورت خواسته یا ناخواسته به رسانهها راه پیدا میکند. در تاریخ ۲۳ شهریورماه، گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه یکی از مدیران دولتی در سالهای گذشته، دستور واگذاری ۱۵ هکتار از اراضی ملی واقع در منطقه لالان شهرستان شمیرانات را به شرکتی وابسته به یک فرد شناختهشده صادر کرده است.
این واگذاری از طریق صلحنامه رسمی و با اعمال تخفیف ۵۰ درصدی انجام شده و مابقی مبلغ نیز بهصورت اقساطی تعیین گردیده است. با این حال، تاکنون حتی همین مبلغ اندک نیز پرداخت نشده و این موضوع نگرانیها درباره گسترش فساد و بیعدالتی در تخصیص منابع عمومی را افزایش داده است.
این ۱۵ هکتار اراضی در محدوده مناطق حفاظتشده محیط زیست قرار داشته و اساساً قابل واگذاری نبوده اما به قیمت ۱۵ میلیون آنهم به صورت از دم قسط! به یک چهره مشهور با هدف ادعاییِ اشتغالزایی و کاهش بیکاری، واگذار شده است.
رسانههای وابسته به جریانِ منتسب به راست، این خبر را فاش کردهاند اما بدون ذکر جزئیات؛ نمیدانیم این چهره مشهور و سرشناس کیست، زمینهای باکیفیت محیط زیست شمیرانات، در کدام حلقه رانت و فساد به کدام آقازاده واگذار شده و البته مثل همیشه نمیدانیم چرا افشای ناگهانیِ فسادی در این ابعاد گسترده، منجر به هیچ واکنشی نمیشود، نه شفافسازی و اطلاعرسانی به افکار عمومی و نه برخورد قضایی و پیگرد شبکه متخلفان اتفاق نمیافتد؛ حتی نام سرحلقههای فساد و یا کارگزاران لایههای میانی را نمیدانیم.
در روزهای بعد، هیچ واکنشی در هیچ جا به چشم نمیخورد؛ اما یک کارگر پیمانکاری شهرداری شهرری در این رابطه میگوید: با ۱۵ میلیون تومان نمیشود یک ماه اجاره خانه داد؛ چطور ۱۵ هکتار زمین را به ۱۵ میلیون به برخی دادهاند و هنوز پول آن را نگرفتهاند؟ ما کارگران تمام حقوق خود را پای اجاره خانه میدهیم و دیگر رویای خانه دار شدن هم نداریم. این چه بیعدالتیست؟!
براساس آخرین برآوردها، حدود ۵۰ درصد از درآمد خانوادهها صرف اجاره خانه میشود؛ این شاخص برای خانوادههای کارگری به ۸۰ درصد و حتی بیشتر میرسد؛ به عبارتی، کارگر حداقل ۸۰ درصد دستمزدی که برای یک ماه کار کامل میگیرد، برای اجاره خانه میپردازد و دیگر توان شرکت در هیچ یک از طرحهای مسکن دولتی و غیر دولتی را ندارد؛ در واقع، هیچ زمان صاحبخانه نمیشود.
کارگران حداقلبگیر را به دلیل استطاعت مالی ناچیز کنار میگذاریم؛ فرض کنیم کارگری متخصص در ماه ۳۰ میلیون تومان حقوق میگیرد؛ این کارگر اگر کل حقوق خود را در یک سال کنار بگذارد، چیزی حدود ۴۰۰ میلیون تومان میشود که به سختی پول ده متر زمین خالی در محدوده شهری تهران (البته در مناطق متوسط رو به پایین) میشود.
قیمت زمین در تهران در شهریور ۱۴۰۴ میانگین متری ۲۰,۱۶۰,۰۰۰ تومان است. کف قیمت زمین در قطعات روستایی یا خارج از بافت از ۲۰۰,۰۰۰ تومان آغاز می شود و سقف آن برای قطعات واقع در محدوده شهری با دسترسی مناسب و کاربری تایید شده تا ۲۰۰ میلیون تومان برای هر متر مربع و حتی بیشتر نیز ثبت شده است. بنابراین یکسال حقوق کاملِ یک کارگر متخصص و متوسطبگیر به زحمت کفاف ۱۰ متر زمین در تهران را میدهد. کارگران با هر سطح دستمزدی که دریافت میکنند و حتی اگر دو عضو در خانواده کارگری شاغل باشند، هیچ زمان نمیتوانند با دستمزد دریافتی خود حتی ده متر زمین خالی در شهرها، ولو در گتوهای سکونت تهیدستان خریداری کنند.
دستمزد یکسال کارگران برای خرید ده متر زمین بیکیفیت در حاشیه و جنوب شهرها کفایت میکند به شرط اینکه کارگر ۳۰ میلیون حقوق داشته باشد، چیزی نخورد و نیاشامد و تا پایان سال، قیمت زمین دوباره گران نشود!
«پرویز زعیمی» فعال صنفی کارگران ایران پوپلین رشت، با بیان اینکه کارگران در محدوده شهرها و در مناطق باکیفیت نمی توانند خانه اجاره کنند چون استطاعت مالیشان در گذر زمان به شدت تحلیل رفته است؛ به ایلنا میگوید: در شهری مثل رشت، تقریباً تمام حقوق یک کارگر بابت اجاره خانه صرف میشود؛ کارگر باید دو یا سه شیفت کار کند یا در خانواده، حداقل دو نفر شاغل باشند که بشود یک زندگی مستاجری را با سختی بسیار مدیریت کرد.
او تاکید میکند که «کارگران خواب خانهدار شدن هم نمیبینند؛ برنامههای ریز و درشت دولت و وزارت کار هم قرار نیست چیزی را عوض کند، کارگری که در پول اجاره خانه مانده، با وام و قرض و تعاونی هم نمیتواند زمین یا آپارتمان بخرد».
روزگاری مردم و کارگران قرار بود صاحبخانه شوند؛ قرار بود دولت برای کارگران و روستانشینان خانه بسازد و کسی رنج سرپناه نداشته باشد اما در عوض آنچه نصیب کارگران شد، ماشینخوابی و خانههای اشتراکی و زندگی مستاجری در حاشیهها و گتوهاست.
زمینهای مرغوب شمال شهر را با رانت و پارتیبازی و سوءاستفاده از قدرت، به آقازادهها و یکدرصدیها میدهند و صدایش را هم در نمیآورند، اما کارگران باید حسرت یک متر سرپناه ملکی را با خود به گور ببرند.....