-
صمت از دلایل عقب ماندن یک صنعت استراتژیک گزارش می‌دهد

صنعت خودرو در تله سیاست‌گذاری‌ ناکارآمد

صنعت خودرو، با زنجیره تامین پیچیده، سرمایه‌گذاری سنگین و فناوری پیشرفته، یکی از ستون‌های اقتصادی قدرت‌های صنعتی معاصر است. این صنعت، نمونه‌ای زنده از چالش‌های گسترده‌ای است که بسیاری از صنایع ایران با آن روبه‌رو هستند؛ از فشارهای بیرونی گرفته تا ضعف‌های درونی. در فضای رقابتی فناوری جهانی و در میان فشارهای اقتصادی و ژئوپلتیک، تعیین «نقطه آغاز تحول»، اهمیتی راهبردی پیدا می‌کند؛ در غیر این صورت، وضعیتی رخ می‌دهد که اکنون شاهد آن هستیم: قوانین متناقض تصویب می‌شوند، عمر مقررات کوتاه است، بازار پرنوسان و آشفته، مشتری ناراضی، و تولیدکننده متحمل زیان‌های سنگین. کسی هم به‌درستی نمی‌داند که ریشه اصلی این تضادها کجاست؟ مشکل چیست و درمان چیست؟ پاسخ را باید در همان خطای ذهنی جست‌وجو کرد که صنعت خودرو را از بستر طبیعی و کلان اقتصاد ملی جدا می‌بیند. به اعتقاد کارشناسان چنین تصوری، یا ناشی از غفلت سیاست‌گذار از این پیوند عمیق است، یا ناشی از ترس او از پیامدهای دگرگونی‌های بنیادین. از همین رو، بحث اصلاح خودروسازی باید در چارچوب سه‌گانه «صنعت ـ اقتصاد ـ ژئوپلتیک» پیش برود، زیرا هر تحول پایدار، تنها با در نظر گرفتن هم‌زمان این سه ضلع ممکن است؛ نادیده گرفتن آن، راه را برای تخصیص اشتباه منابع، شکست اصلاحات و سردرگمی بازار باز می‌کند. صمت در این گزارش نگاهی دارد به دلایل عقب ماندن صنعت خودرو و راه نجات آن که در ادامه می‌خوانید.

صنعت خودرو در تله سیاست‌گذاری‌ ناکارآمد

صنعت خودرو در کما

صنعت خودرو ایران با چالش‌های متعددی دست‌وپنجه نرم می‌کند که ریشه‌ای و فراتر از مسائل سطحی و مقطعی است. این صنعت نه‌فقط با مشکلات درونزای زنجیره تامین و فناوری‌های نوین مواجه است، بلکه بیشترین تاثیر را از بی‌ثباتی‌های کلان اقتصادی و کمبود هماهنگی سیاست‌گذاران می‌پذیرد. یکی از ضعف‌های اساسی، نگاه جزیره‌ای و کوتاه‌مدت به اصلاحات است که اغلب به تغییرات نمادین و تغییر مدیران محدود می‌شود، بدون آنکه ساختارها و بنیان‌های نهادی و اقتصادی اصلاح شود. در چنین وضعیتی، تغییر به‌ندرت می‌تواند تحول واقعی و پایدار ایجاد کند و تنها نقشی نمادین بازی می‌کند. به گفته یک پژوهشگر حوزه خودرو استفاده از رویکردهای نوین در قالب «طب سوزنی سیستمی» به‌عنوان یک راهبرد جدید، می‌تواند نقطه عطفی در اصلاح صنعت خودرو کشورمان باشد. این روش با شناسایی نقاط اهرمی کلیدی و مداخله هدفمند در آنها، توانایی ایجاد تغییرات گسترده و پایدار را با حداقل هزینه و پیچیدگی دارد. اما تحقق این رویکرد مستلزم درک عمیق تعامل میان صنعت، اقتصاد کلان و شرایط ژئوپلتیک است. بدون ثبات اقتصاد کلان و شفافیت در سیاست‌ها، هیچ اصلاح پایدار و مؤثری امکان‌پذیر نخواهد بود. 

واقعیت این است که صنعت خودرو در محاصره بحران‌های متعدد به کما رفته و باید به سرعت آن را احیا کرد و به مسیر درست بازگرداند، پیش از آنکه به‌طور کامل از دست برود. باید این صنعت را متحول کنیم و تحول در این صنعت نیازمند همسویی کامل سیاست‌ها، پایدارسازی اقتصاد کلان، و اهتمام به تغییرات ساختاری است. اصلاحات سطحی و پراکنده تنها منجر به سردرگمی بیشتر و از دست رفتن فرصت‌ها خواهد شد، درحالی‌که رویکرد سیستمی و استراتژیک می‌تواند صنعت خودرو ایران را به مسیری پایدار و رقابتی هدایت کند. 

طب سوزنی برای خودروسازی؛ هنر تشخیص و درمان

علی میرزایی‌سیسان، پژوهشگر صنعت خودرو در بیان وضعیت کلی این صنعت، سیاست‌گذاری مقطعی را نسخه‌ای ناکارآمد برای نجات صنعت خودرو دانست و در این‌باره به صمت اظهار کرد: الگوی سیاست‌گذاری صنعتی رایج در ایران، بر اقداماتی جزیره‌ای و کوتاه‌مدت متکی است؛ از فشار سیاسی بر قیمت‌های بازار و افزایش تعرفه‌ها، تا حمایت پراکنده از تولید. این تدابیر شاید در کوتاه‌مدت نفس صنعت و بازار را موقتی تازه کنند، اما در سطح کلان اقتصادی اثری پایدار برجای نمی‌گذارند. نتیجه هم می‌شود نهادینه شدن این تصور که صنعت خودرو را می‌توان جدا از بستر کلانش بازسازی کرد. این تصور، ترس سیاست‌گذاران از پذیرش تغییرات اساسی و هنجارهای نو را تشدید و مسیر اصلاحات بنیادین را مسدود می‌کند. 

سیاست‌گذاری مقطعی؛ نسخه‌ای ناکارآمد

میرزایی‌سیسان ادامه داد: در جهانی آکنده از پیچیدگی‌های سیستمی، تحولات سریع فناوری و دگرگونی‌های ژئوپلتیکی، رویکردهای تک‌بعدی کارآمدی خود را ازدست‌داده‌اند. یکی از چارچوب‌های الهام‌بخش برای مواجهه با این وضعیت، مفهوم «طب سوزنی سیستمی» است؛ ایده‌ای برگرفته از طب سنتی چینی و نظریه "نقاط اهرمی دونلا میدوز".

وی افزود: در طب سوزنی، مداخله‌ای کوچک اما دقیق در نقطه‌ای کلیدی می‌تواند انسداد جریان انرژی را برای کل سیستم برطرف کرده و تعادل را به کل بدن بازگرداند. در عرصه صنعت و اقتصاد نیز با شناسایی گره‌ها و گلوگاه‌های حیاتی و مداخله به‌موقع، می‌توان پیامدهایی گسترده و پایدار رقم زد، بی‌آنکه نیازی به بازسازی پرهزینه کل سیستم باشد. هدف این رویکرد، یافتن نقاطی است که با "کمترین تغییر، بیشترین اثر" را به همراه دارند. همان‌گونه که پزشک طب سوزنی قصد ندارد تمامی مشکلات بدن را هم‌زمان علت‌یابی کند، سیاست‌گذار نیز نباید تصور کند که در دوره مسئولیت خود می‌تواند کل یک صنعت را مشکل‌یابی یا متحول سازد. اما سیاستمداری آگاه می‌تواند با شناسایی و آزادسازی فشار در چند نقطه محدود، فرآیند تحول را آغاز کند. حال اگر این استعاره را به صنعت خودروتعمیم دهیم، روشن می‌شود که اصلاح آن الزاما از بازطراحی خطوط تولید یا واردات پراکنده و برقی سازی بی‌هدف آغاز نمی‌شود. گاه نقطه اثرگذار نه در خود کارخانه‌ها، بلکه در لایه‌ای کلانتر، مانند اقتصاد ملی یا حتی در عرصه روابط بین‌الملل پنهان است. 

نقاط اهرمی را بشناسیم

پژوهشگر صنعت خودرو با اشاره به اینکه به‌کارگیری «طب سوزنی سیستمی» در خودروسازی مستلزم شناخت دقیق ساختارها، پویایی‌ها و ذینفعان است، گفت: تحلیل میدانی در ابعاد ملی و بین‌المللی زمینه را برای تمرکز بیشتر فراهم می‌کند، زیرا هدف، یافتن همان نقاط کلیدی است که یک اقدام هدفمند در آنها می‌تواند زنجیره‌ای از اثرات گسترده بر جا گذارد. در این مرحله، رصد تصویر کلان تنها برای شناسایی فرصت‌ها کافی نیست. باید به گلوگاه‌هایی پرداخت که مانع تحول‌اند؛ همان نقاطی که اگر درست هدف قرار گیرند، مسیر تغییر را ممکن می‌سازند. این کار مستلزم بررسی حلقه‌های بازخورد، روابط قدرت، گلوگاه‌های نهادی و شرایط توانمندسازی است. پرسش‌های اساسی در اینجا آن است که منشأ چالش چیست، کدام حلقه‌های تعادلی یا تقویتی می‌تواند تحول معنادار وضعیت موجود را تضمین می‌کنند، و در کجا می‌توان با مداخله‌ای دقیق الگوهای ذهنی، جریان منابع یا رفتارهای نهادی را تغییر داد. چنین تحلیلی علاوه بر نشان دادن عرصه‌های مداخله، مسیر تخصیص منابع و انرژی را روشن می‌سازد. تاکید بر آن است که تمرکز باید بر اقداماتی نقطه‌ای و اهرمی باشد که در گذر زمان اثرات خود را چند برابر می‌کنند و شیوه عملکرد کل سیستم را تغییر می‌دهند، نه بر دستاوردهای مقطعی و شکننده. 

میرزایی‌سیسان ادامه داد: استعاره طب سوزنی با انتخاب درست محل «سوزن» برای رفع انسدادها، تسهیل هم‌افزایی و هدایت دوباره جریان سرمایه و نفوذ به‌سوی تحولی پایدار به درستی معنا می‌یابد. اگرچه ذینفعان مطالبات منطقی پرشماری دارند، اما آغاز واقعی دگرگونی تنها در چند گلوگاه حیاتی ممکن است؛ همان نقاطی که می‌توانند موتور رشد را دوباره روشن کرده و صنعت را به مسیر رقابتی پایدار بازگردانند. 

وی ادامه داد: طب سوزنی سیستمی، برخلاف طرح‌های پرهزینه و پرریسک، با تمرکز بر یک نقطه حیاتی در بدن، نظم پویای کل سیستم را احیا می‌کنند. تجربه نشان می‌دهد تمرکز بر این نقاط اثربخش‌تر از پروژه‌های دهن پرکن و پرهزینه برای بروزرسانی کل سیستم است. برای نمونه، تنوع‌بخشی زنجیره‌های تامین می‌تواند آسیب‌پذیری ژئواقتصادی را کاهش دهد، یا بازآموزی نیروی کار می‌تواند جایگزینی واقعی برای رؤیای غیرواقع‌بینانه دگرگونی یک‌شبه صنعت با مهندسی معکوس باشد.

اولویت نخست: تثبیت اقتصاد کلان

پژوهشگر صنعت خودرو با اشاره به اینکه کاوشگری در شناخت نقاط اهرمی سیستمی خودروسازی کشورمان ما را به یک واقعیت کلیدی می‌رساند، اظهار کرد: نقطه آغاز مؤثر در تحول خودروسازی ایران، «تثبیت و توانمندسازی اقتصاد کلان» است. بدون ثبات در متغیرهای کلان، چارچوب مالی معتبر و شفافیت اطلاعات، ریسک تجاری بی‌معنا می‌شود و ظرفیت هر سیاست صنعتی از بین می‌رود. اما با شکل‌گیری این بستر، تمام اجزای زیست‌بوم صنعتی، از بهبود فرآیند تولید تا ارتقای مهارت نیروی کار، امکان رشد هم‌زمان پیدا می‌کنند. 

میرزایی‌سیسان، پژوهشگر صنعت خودرو افزود: شرایط اقتصادی هر جغرافیا در مقیاس کلان، همراه با سطح قدرت خرید و پویایی بازار، شرایط مرزی را تعریف می‌کنند که بدون شفافیت در آنها، امکان شکل‌گیری چارچوبی کارآمد برای فعالیت بازیگران اقتصادی وجود نخواهد داشت. در نبود چنین چارچوبی، ریسک تجاری معنای خود را از دست می‌دهد و فرصت‌های اقتصادی به امری مبهم و ناپایدار تبدیل می‌شوند. در مقابل، تثبیت متغیرهای کلان اقتصادی موجب شفافیت جریان اطلاعات، هماهنگی در بسیج منابع و درنهایت، تضمین پایداری بلندمدت هر سیاست صنعتی خواهد شد. بدون چنین ثبات ساختاری، ارتقای توانمندی‌های صنعتی یا تولیدی حتی در صورت تحقق درنهایت ماهیتی گذرا خواهد داشت. 

وی با اشاره به مسیر درست برای تحول در صنعت خودرو خاطرنشان کرد: راهبردی کارآمد در این مسیر، تنها پس از استحکام یک زیرساخت نهادی و دانشی است که می‌توان به‌صورت مؤثر به ارتقای زیرساخت‌های تولید، بهبود فرآیندهای ساخت و تقویت مهارت و تخصص نیروی کار پرداخت و از آن طریق به تعالی عملیاتی و پیوند پایدار در شبکه‌های جهانی تولید دست‌یافت. مهم‌تر از همه تحقق پیشرفت واقعی نیازمند سازوکارهایی است که به‌جای ایجاد گسست، هم‌افزایی و پیوستگی میان اجزای زیست‌بوم صنعتی را تقویت کنند. 

کارشناس حوزه خودرو ادامه داد: جریان اطلاعات باید به‌طور منظم و دوسویه میان سیاست‌گذاران، طراحان راهبرد صنعتی و مدیران صنایع برقرار باشد. سیاست‌ها باید نوآوری صنعتی را تشویق کنند، بدون غفلت از ارتقای بهره‌وری تولید. همچنین، حلقه‌های بازخورد مؤثر باید طراحی شوند تا ضمن ارزیابی و اصلاح سیاست‌ها، امکان بهره‌گیری از آموخته‌ها و انطباق با روندهای متغیر جهانی فراهم شود. از این منظر، با اولویت‌ترین نقطه آغاز برای مداخله در صنعت خودرو ایران، «تثبیت و توانمندسازی شرایط اقتصاد کلان» است. ایجاد بستری باثبات، چارچوب‌های مالی معتبر می‌تواند به‌عنوان مؤثرترین نقطه تمرکز باشد و پویایی صنعتی را با آهنگی سریع‌تر به حرکت درآورد و راه را برای اصلاحات بعدی هموار سازد. 

مدیریت تغییر؛ از نمادگرایی تا واقعیت سیستمی

پژوهشگر صنعت خودرو به نحوه شروع تحول در صنعت خودرو اشاره و اظهار کرد: اگر بپذیریم که نقطه آغاز تحول در خودروسازی ایران، را تثبیت و توانمندسازی شرایط اقتصادی تشخیص داده‌ایم، پرسش کلیدی این است که این تحول را چگونه باید آغاز کرد. در این مسیر، یکی از دام‌های رایج در اصلاحات اقتصادی و صنعتی، اتکای افراطی به «مدیریت تغییر» به‌عنوان راه‌حلی میان‌بر است. برکناری مدیران ارشد، از دید بسیاری از ذینفعان، نشانه‌ای آشکار از تحقق عدالت و پاسخگویی به شمار می‌رود؛ پیامی که حاکی از آن است که ضعف عملکرد بی‌پاسخ نمی‌ماند و از منظر سیاسی نیز می‌تواند آرامش‌آفرین باشد. بااین‌حال، هم تجربه و هم منطق کارکرد سیستم‌ها نشان می‌دهد مگر در موارد خاص، مانند کشف فساد یا سوءاستفاده آشکار از قدرت جایگزینی یک فرد به‌ندرت می‌تواند تحولی فوری و پایدار رقم بزند. در واقع، تحول واقعی زمانی حاصل می‌شود که دگرگونی ساختاری، هم‌زمان با بهبود فرآیندها، ارتقای ظرفیت نهادی و اصلاح مشوق‌های سیستمی صورت گیرد؛ وگرنه، تغییر صرف افراد، در بهترین حالت، اثری کوتاه‌مدت خواهد داشت. در واقع، چنین جابه‌جایی‌هایی بیش از آنکه ماهیتی علمی و عملی داشته باشد، کارکردی نمادین و سیاسی ایفا می‌کند: بازسازی مشروعیت نهادهای نظارتی، نمایش تعهد هیات مدیره به امانتداری، و بازتنظیم انتظارات بازار و نیروی کار. اثر نمادین، فوری و ملموس است؛ درحالی‌که اثر واقعی، آهسته، پرهزینه و وابسته به بستر سازمانی است.

میرزایی‌سیسان افزود: هنگامی‌که تغییر رهبری بدون وقوع سوءرفتار یا بحران اخلاقی صورت می‌گیرد، پیوند میان تعویض مدیر و بهبود عملکرد شکننده‌تر بوده و مشروط به مجموعه‌ای از اصلاحات مکمل است که غالبا از نظر دور می‌ماند. مدیر تازه منصوب، معمولاً با کمبود اطلاعات جامع، هنجارهای تثبیت‌شده و سیاست‌های درون‌سازمانی سرسخت روبه‌رو است. حتی بهترین برنامه‌ها برای موفقیت، نیازمند زمان‌بندی دقیق، حمایت نهادی و توان اجرایی در لایه‌های میانی سازمان هستند.

وی ادامه داد: در نگرش سیستمی، قدرت واقعی تغییر کمتر در کنترل موقعیت‌های ارشد سازمانی و بیشتر در معماری جریان عملیاتی، حلقه‌های بازخورد و الگوهای ذهنی مشترک نهفته است. نقاط اهرمی مهم، لزوما در نقاط ظاهری واضح قرار ندارند، بلکه در اصلاح ساختارها، و تقویت یادگیری سازمانی نهان می‌شوند. در صنعت خودرو جهانی، نمونه‌های متعددی این واقعیت را تأیید می‌کند تغییر مدیر همیشه باعث پیشرفت نمی‌شود. البته تغییر مدیرعامل پس از رسوایی‌های انطباقی مانند ماجرای تقلب در آلایندگی به بازسازی اعتماد و کاهش ریسک‌های حقوقی کمک کرده است. بااین‌حال، تغییرات بلندپروازانه، زمانی که با توان عملیاتی همگام نبوده‌اند مثلاً اعلام برنامه شگفت‌انگیز برقی سازی اروپاییان بدون تامین زیرساخت باتری یا نرم‌افزار و یا دست‌کم گرفتن رقیب چینی به تأخیر پروژه‌ها و تضعیف اعتبار آنها انجامیده‌اند. در مقابل، هنگامی‌که تغییر رهبری سازمان با اصلاحات ساختاری و انضباط سرمایه‌گذاری همراه شده، پیشرفتی ولو کندتر اما پایدارتر حاصل شده است. 

میرزایی‌سیسان در پایان با بیان اینکه تغییر فرد در رأس هرم، بدون درک تحولات لایه‌های سیستمی و زیرسیستمی، اغلب بیش از آنکه به تحول واقعی بینجامد، صرفا انتظارات کوتاه‌مدت را دستخوش تغییر می‌کند تاکید کرد: ماندگاری دستاوردها نه صرفا محصول توانایی یک فرد، بلکه نتیجه پیوند ایده‌های رهبران کارآمد با اصلاحات سیستماتیک، سازوکارهای پشتیبان و تغییر در بستر زیست‌بومی پایدار است. به‌طور خلاصه برای درمان چالش‌های خودروسازی ایران بیشتر باید به نقاط اهرمی فکر کنیم تا روزمرگی صنعت و بازار و در ترسیم نقشه راه پایدار در خودروسازی، در مقطع فعلی ایران باید از سه خطای راهبردی تغییرات شتابزده «مدیریت تغییر» بدون زیرساخت نهادی، تمرکز بر یک ضلع مثلث «صنعت ـ اقتصاد ـ ژئوپلتیک» و نادیده گرفتن دو ضلع دیگر و شیفتگی یا رد مطلق فناوری، بدون فراهم شدن بنیان‌های نهادی و اقتصادی لازم در سطح کلان ملی پرهیز کرد. 

سخن پایانی

رسیدگی واقعی به چالش‌های صنعت خودرو، همانند طب سوزنی می‌تواند تعبیر شود، که با یافتن نقاط اهرمی آغاز می‌شود. این مسیر، نه با اقدامات پراکنده و میان‌برهای نمایشی، بلکه با شناخت روابط بین بخشی، ثبات اقتصاد کلان، و بازطراحی هماهنگ اجزای سیستم به موفقیت می‌رسد. تنها با چنین رویکردی می‌توان رشد و تحول خودروسازی ایران را تثبیت کرد، و مزیت رقابتی پایدار آفرید و تاب‌آوری صنعتی کشور را در برابر شوک‌های ژئوپلتیکی و فناورانه افزایش داد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین