سهم ناچیز فولادیها از برق
قطع برق میتواند آسیبهای جدی به تولیدکنندگان فولاد وارد کند.
نخستین و مهمترین آسیب، توقف تولید است. کارخانههای فولاد برای تولید محصولات خود نیاز به انرژی مداوم دارند و هرگونه قطع برق میتواند باعث توقف خطوط تولید شود. این توقفها میتواند هزینههای بالایی برای تولیدکنندگان داشته باشد. توقف تولید نهتنها به کاهش درآمد منجر میشود، بلکه میتواند قراردادهای موجود را نیز تحتتاثیر قرار دهد و موجب از دست رفتن مشتریان شود.
پیامدهای محدودیت تامین برق اگرچه در سالهای اخیر تمام صنایع را درگیر کرده است، اما شاید بتوان گفت صنایع انرژیبری چون فولاد بیش از سایر صنایع در تنگنای این مسئله گرفتار آمدهاند، تا جایی که بهگفته سیدوحید یعقوبی، مدیر اجرایی انجمن تولیدکنندگان فولاد، حتی احداث یا دارا بودن نیروگاههای خودتامین هم در سال ۱۴۰۳ نتوانست مانع از اعمال خاموشی بر کارخانجات فولاد شود و در نهایت صنعتی را که بهخوبی میتوانست حتی در بازارهای بینالمللی با مزیت رقابتی ویژهاش جایگاهی رو به رشد داشته باشد، بهگونهای محدود کرد که برای حفظ وضع و جایگاه کنونی خود هم با چالش مواجه باشد.
صمت در گفتوگو با سید وحید یعقوبی، مدیر اجرایی انجمن تولیدکنندگان فولاد ضمن ارائه آمارهایی تکاندهنده از عدمالنفع فولادسازان در سالهای اخیر، به واکاوی سایر ابعاد خسارتهای ناشی از کاستیها در تامین برق این صنعت پرداخت.
ناترازی برق بهویژه طی ۲ سال گذشته دامنگیر صنایع نیز شده است. آیا برای اعمال محدودیت تامین برق صنایع در دوران پیک مصرف قبلا هماهنگی و توافقاتی با صنعت انجام میشود و این محدودیتها براساس یک برنامه تنظیمی است؟ آیا زمان و میزان آن از قبل تعیینشده است؟
در واقع بعد از سال ۱۴۰۰ محدودیتهای برق برای صنایع تشدید شد. در سال ۱۴۰۱ طی هماهنگی وزارت صمت و وزارت نیرو با تشکلهای بخش خصوصی حوزه صنایع، برنامهریزیهایی انجام گرفت که وزارت نیرو به آن پایبندی قابلقبولی در حد ۶۰ الی ۷۰ درصد نشان داد و جز شرایط اضطرار، این برنامه عملیاتی شد.
میتوان گفت سال ۱۴۰۱ باوجود آنکه به هر حال محدودیتهایی اعمال شد، اما به مدد برنامهریزیهای اجراشده، بهترین سال طی ۴ سال اخیر بهلحاظ تامین برق بود، اما در سال ۱۴۰۰ تنها با مداخله و دستور مستقیم شورای امنیت ملی برای تامین دیماندهای صنایع قدری از آن محقق شد و در سال ۱۴۰۲ نیز اجرای برنامه توافقشده بین وزارت صمت و نیرو به شکل مناسبی پیش نرفت و در عمل وزارت نیرو بدون هماهنگیهای لازم، اقدام به اعمال خاموشی صنایع کرد؛ البته در تنظیم این برنامه هم متاسفانه نظر تشکلها از جمله انجمن تولیدکنندگان فولاد اخذ نشده بود. امسال هم باوجود آنکه وزارت صمت و نیرو با هم بر سر یک برنامه کلی توافق کردند، اما این توافق عملیاتی نشد؛ حتی به مرحله امضای موافقتنامه هم نرسید و وزارت نیرو باز هم محدودیتها را بنا به تشخیص و اطلاعات خود از میزان مصارف و... اعمال کرد.
بنابراین، تنها در سال ۱۴۰۱ بود که شرایط قابلقبولی را درباره مدیریت مصرف برق صنایع تجربه کردیم؛ بهطوریکه میزان کاهش تولید کارخانجات تولیدکننده فولاد در آن سال، نسبت به سال قبل و حتی سال بعد از آن، به نیمه رسید. این تجربه بهخوبی اهمیت بهرهگیری از نظر تخصصی تشکلها در تصمیمگیریها و آثار مثبت آن را نشان میدهد.
این اعمال محدودیت در امسال چه میزان به برنامه و توافقات قبلی پایبند بوده است؟ در سال ۱۴۰۳ نسبت به سالهای گذشته میزان گستردگی زمانی، جغرافیایی و نحوه خاموشیها از نظر میزان انطباق آن با برنامه و توافقات قبلی و خسارتهای متعاقب چه روندی را نشان میدهد؟
حقیقت آن است که امسال اصلا برنامههایی برای این منظور تنظیم نشد که براساس آن بتوانیم ارزیابی لازم را در این زمینه داشته باشیم و در واقع این عدمتنظیم برنامهای مشترک، خود بیانگر آن است که شرایط تامین برق صنایع حتی نسبت به سالهای اخیر، بسیار وخیمتر بوده است؛ تا جایی که در صنعت فولاد محدودیتها را از اوایل خرداد هم شاهد بودیم.
نکته مهم آنکه تقریبا ۷ درصد برق مصرفی کشور متعلق به صنعت فولاد است، اما بیش از ۵۰ درصد محدودیتها روی این صنعت اعمال میشود! پیداست اصلا اینها با هم متناسب نیست و این اجحافی است که در حق صنعت فولاد روا داشته میشود. امسال از اوایل خرداد محدودیتها را داشتیم و از حدود ۱۵ تیر محدودیتها به پیک خود رسید؛ بهطوریکه کل فولادسازان کشور کورههای فولاد کارخانجات خود را به حالت آمادهباش درآوردند و در نهایت مجبور شدند کل کورهها را خاموش کنند، بهطوریکه برای مثال فقط یک کوره و در برخی اوقات هم ۲ کوره در فولاد مبارکه در حال فعالیت بود. تنها از اوایل شهریور اجازه تولید شبانه به بعضی از واحدها داده شد.
بنابراین امسال شاهد اعمال محدودیتهای مضاعف بر صنعت فولاد هستیم و برآوردمان این است که این محدودیت برق باعث شده، امسال ۲۰ میلیون تن از تولید فولادمان را از دست بدهیم؛ یعنی تا پایان سال تنها تولید حدود ۳۰ میلیون تن فولاد را شاهد هستیم، در حالی که ظرفیت تولید فولاد کشور حدود ۵۰میلیون تن است!
خاموشیهای برهه پیک مصرف برق در هر یک از سالهای اخیر، چه میزان خسارتهای مالی (عدمالنفع) و نحوه اعمال آن چه میزان خسارتهای فنی بر تجهیزات کارخانجات صنعت فولاد وارد کرده است؟ همچنین آثار و تبعات آن بر سایر بخشهای تولیدی که بهنوعی وابستگی به کالای تولیدی شما دارند، چیست؟
هرچند درباره خسارتهایی که بر اثر نحوه و میزان خاموشیها به بخش فنی وارد شده، برآورد خاصی صورت نگرفته است، اما میتوان بهوضوح مشاهده کرد که بعضی از کارخانهها در این میان دچار مشکل شدند و برخی نسوزها و تجهیزات مشکل پیدا کردند، اما ارزیابی دقیقی از میزان آن نداریم.
بهلحاظ خسارتهای مالی هم باید اشاره کنم طی ۳ سال اخیر، معادل ریالی میزان تولید از دست رفته، بالغ بر ۲۴۰ همت بوده است و فقط در سال گذشته، نزدیک به ۱۰۰ همت ارزش تولید از دست رفته داشتیم، چراکه صنعت فولاد، صنعتی مادر و پیشران محسوب میشود و اثراتش روی سایر صنایع، بسیار مشهود و ملموس است. البته به دلایلی نرخ فولاد در شرایط اوج محدودیتهای امسال هم، تغییر چندانی نکرد؛زیرا مقررات تنظیم بازار همه فولادیها را ملزم میکند که محصولات خود را در بورس عرضه کنند و تنها اگر خریدار کافی را در این بازار نداشته باشند، میتوانند صادرات کنند.
از سوی دیگر، امسال بازارهای صادراتی هم برای فولاد از بازارهای قوی نبود. در واقع باتوجه به فراوانی فولاد در کشور، حتی این محدودیتها هم نتوانست نرخ را چندان افزایش دهد؛ این افزایش در حد ۱۰ درصد بود که آن هم در مقایسه با تورم کشور و نرخ فزاینده سایر کالاها قابلاغماض است. با این حال، کمبود برق تاثیرگذار است و آثارش را در ماههای بعد نشان خواهد داد و تامین محصولات فولادی صنایع بالادستی با مشکل مواجه میشود. همین حالا هم صنایعی که وابسته به ورق، اسلب و شمش هستند، قدری با مشکل روبهرو شدند.
اعمال خاموشی در کارخانجات صنعت موردفعالیت شما چه تاثیراتی بر جایگاه تولیدکنندگان فولاد در بازارهای داخلی و خارجی داشته است و از نظر شما این مسئله چه پیامدهای بعدی را در پی خواهد داشت؟
تولید فولاد ایران جایگاه دهم در دنیا را داشته است و در برخی ماهها توانستیم به جایگاه نهم هم دست پیدا کنیم. نکته این است که بهلحاظ ظرفیت، اگر بتوانیم ضریب بهرهبرداری مناسبی از ظرفیت تولید داشته باشیم، امکان بالاتر آمدن تا جایگاه هفتم دنیا را هم داریم؛ اما بهدلیل محدودیتهایی که بر سر راه تولید فولاد وجود دارد، از جمله محدودیت انرژی برق و گاز، لجستیک، حملونقل و موارد متعدد دیگر، نتوانستیم از این ظرفیت بهرهبرداری کنیم و این باعث شده است که در عمل امکان تولید ۵۰ میلیون تن فولاد بیشتر را از دست بدهیم و نتوانیم به جایگاه هفتم دست پیدا کنیم.
اگر با همین منوال جلو برویم، باتوجه به رشد تولیدی که در کشورهای دیگر رخ میدهد، بهنظر میرسد در سالهای آینده جایگاه فعلی را نیز از دست خواهیم داد و در میان ۱۰ تولیدکننده برتر دنیا قرار نخواهیم گرفت.
آیا احداث نیروگاههای خودتامین را راهکار مناسبی برای رفع مشکل قطع برق کارخانجات صنعت فولاد میدانید؟ ورود به این حوزه، اعضای انجمن تولیدکنندگان فولاد را با چه چالشهایی روبهرو میسازد و چه فرصتهایی را ایجاد میکند؟
احداث نیروگاههای خودتامین، راهکاری است که فولادیها طی سالهای اخیر مجبور شدند بهسراغش بروند. باید توجه داشت که رسالت فولادسازان، تولید فولاد است و نه تولید برق و این مهم وظیفه دولت بوده که زیرساختها را برای تولید مهیا سازد.
به هر صورت، باتوجه به میزان زیاد ارزش تولید از دست رفته، زیان عدمتامین برق برای فولادیها بسیار بیشتر از مشکلات ورود به حوزه سرمایهگذاری تولید برق بوده است و فولادسازان با این جبر بهسمت نیروگاهسازی رفتند و نیروگاههای خودتامین را برای تامین مصارف برق خود احداث کردند.
در این زمینه چند موضوع است که قرار بود از طرف دولت محقق شود، اما نشد و هنوز در آنها ابهام وجود دارد؛ یکی بحث تامین گاز این نیروگاهها به نرخ گاز نیروگاهی است و این هنوز مشخص نیست که به چه صورت است و این توجیه اقتصادی سرمایهگذاران، نیروگاهها را با ابهام مواجه کرده است.
نکته بعدی، بحث تضمین دولت برای عدمایجاد محدودیت در برق نیروگاههای خودتامین است؛ یعنی اگر فولادسازی نیروگاه خودتامین احداث و برق تولید کرد، بهطبع باید برق حاصل از آن متعلق و مختص به خودش باشد و باز گرفتار اعمال محدودیتها از سوی شبکه ملی برق نباشد. حال آنکه اکنون فولادسازانی که نیروگاه خودتامین احداث میکنند، گاهی به همان میزان که برق تولید میکنند، با محدودیت تامین برق از شبکه مواجهند. اما این درست نیست و صاحبان نیروگاههای خودتامین باید بتوانند از تولید برق نیروگاههای خود استفاده حداکثری کنند.
اینها مواردی از مشکلات صاحبان نیروگاههای خودتامین است که باید به آنها توجه کرد. دولت میتواند با مشوقهایی که وضع میکند، نهضت نیروگاهسازی در کشور راه بیندازد، بهگونهایکه همه صنایع و واحدها بهسراغ این کار بروند. برای بخش خانگی هم راهکارهایی وجود دارد که در تامین برق سهیم شود و تحقق این مهم قدری نیازمند برنامهریزیهای منسجم و مدون و استفاده از نظرات نخبگان و تشکلهای تخصصی است.
سخن پایانی
قطع برق میتواند باعث آسیب به تجهیزات کارخانه شود. بسیاری از ماشینآلات و تجهیزات صنعتی بهگونهای طراحی شدهاند که نیاز به برق پایدار دارند و قطع ناگهانی برق میتواند باعث خرابی یا کاهش عمر مفید آنها شود.
تعمیر یا تعویض این تجهیزات هزینههای بالایی را به تولیدکنندگان تحمیل میکند. بهعلاوه، هزینههای نگهداری و تعمیرات غیرمنتظره میتواند بودجههای تخصیصیافته برای توسعه و بهبود تولید را تحتتاثیر قرار دهد.