تعارض برنامههای وزیر جدید اقتصاد با وضعیت منطقه
با استناد به برنامههای پیشروی وزیر جدید اقتصاد و سخنان مسعود پزشکیان درباره اصلاحات اقتصادی رئیس دولت چهاردهم، گفتوگویی داشته با بهمن آرمان، اقتصاددان، استاد دانشگاه تهران و معاون اسبق سازمان بورس و اوراق بهادار در زمانی که عبدالناصر همتی، رئیس بیمه مرکزی ایران بوده است.
جزئیات برنامههای وزیر جدید اقتصاد دولت چهاردهم عبدالناصر همتی اعلام شده است. برنامههایی که بهنظر میرسد در تعارض با منطق کنونی خاورمیانه و آشوب در منطقه است. در رئوس برنامهها، اصلاح سیاستهای پولی و مالی بانک مرکزی، رفع عوامل ساختاری ایجادکننده تورم و کنترل آن، ثباتبخشی به اقتصاد که بهطورمستقیم با معیشت مردم در ارتباط است، ایجاد امید در مردم و رسیدگی به معیشت آنها، ایجاد بسترهای اعتماد برای سرمایهگذاری خارجی، عدالتگستری، کاهش فقر، بررسی شکاف درآمدی و تعامل سازنده با اقتصاد جهانی قرار گرفته است. با استناد به برنامههای پیشروی وزیر جدید اقتصاد و سخنان مسعود پزشکیان درباره اصلاحات اقتصادی رئیس دولت چهاردهم، گفتوگویی داشته با بهمن آرمان، اقتصاددان، استاد دانشگاه تهران و معاون اسبق سازمان بورس و اوراق بهادار در زمانی که عبدالناصر همتی، رئیس بیمه مرکزی ایران بوده است.
برخی برنامههای پیشروی آقای همتی، نیازمند متعادلسازی روابط بینالملل است، بهنظر میرسد این برنامهها در مرحله اجرا با پوسته سخت قدرت مواجه شود و نتواند دوام بیاورد و راه کج کند. چقدر امکان اجرایی شدن بسیاری از برنامههای آقای همتی در حوزه جذب سرمایهگذاری خارجی قابلاجرا و موفق خواهد بود؟
سابقه آشنایی با آقای همتی و من به زمانی برمیگردد که بنده رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار بودم و ایشان رئیس بیمه مرکزی ایران بودند.
نتیجه گفتوگوی من با ایشان در آن زمان تاسیس شرکت سرمایهگذاری بیمه ایران بود که در بورس پذیرفته شد،اما به اهدافی که درباره آنها گفتوگو کردیم و در نهایت این شرکت تشکیل شد، دست پیدا نکرد. فکر میکنم مسئولان کشور به این نکته توجه نمیکنند که ایران در منطقه خاورمیانه و در عمل بزرگترین ظرفیت رشد اقتصادی را در منطقه خاورمیانه دارد. ویژگیهای ایران با 2 رقیب اصلیاش یعنی عربستان و ترکیه قابلمقایسه نیست. ایران روی کمربند مس جهان قرار دارد، کشوری است که موقعیت ترانزیتی استثنایی دارد که قابلمقایسه با هیچ کشور دیگری نیست.
به این واقعیت باید توجه داشت که در این منطقه آشوبزده خاورمیانه، آنقدر مسائل منطقه پیچیده شده و منافع قدرتهای بزرگ خارجی در آن دخیل است که دولتهای محلی نقش چندانی در این ساختار ندارند. بهعنوان یکی از اولویتهای دولت آقای پزشکیان اینچنین مطرح شده که بتوانیم روابط خودمان را با سایر کشورهای جهان به حالت عادی برگردانیم.
باید توجه داشت اگرچه ایران در منطقه نقش تعیینکنندهای دارد،اما این امر بهتنهایی در اختیار ایران نیست. آقای همتی هم بدون شک در این میان میدانند که قدرت دولت چقدر است و ایشان بهعنوان وزیر جدید پیشنهادی اقتصاد چه نقشی در چه حدودی میتواند ایفا کند.
ایران در حال حاضر در یک تحریم گسترده قرار دارد و در عین حال توسعه اقتصادی از اولویتهای حاکمیت ایران نیست. مسائل دیگری از اهمیت بالاتری برخوردارند. جذب سرمایهگذاری خارجی در عمل در شرایط فعلی در دستورکار حاکمیت نیست و از اینرو غیرقابلتصور است.
تجربه به ما نشان داد که چطور در زمینه بنزین و گازوئیل از صادرکننده تبدیل به واردکننده شدیم. در شرایط فعلی اهدافی که آقای همتی عنوان کردهاند، قابلدستیابی نیست، چراکه این قدرتهای جهانی هستند که تعیینکننده نقش ایران در خاورمیانه و اقتصاد جهانی هستند.
تامین مالی هزینههای دولت بیشتر از طریق نظام بانکی است، اتکای دولت به درآمدهای بانکی، عملکرد شبکه بانکی را مختل و با ناترازی مواجه کرده است. یکی از برنامههای آقای همتی، رفع عوامل ساختاری ایجادکننده تورم و کاهش ناترازی بانکها است. آیا در شرایط کنونی نظام بانکداری، رفع یا کاهش ناترازی بانکها امکانپذیر خواهد بود؟
از نظر من تا زمانی که اقتصاد کشور از حالت پایه بانکی به پایه اوراق بهادار تبدیل نشود، امکان رشد اقتصادی وجود نخواهد داشت. در حال حاضر سهم بازار سرمایه و بورس در تامین مالی منابع موردنیاز سرمایهگذاریهای جدید تنها چیزی حدود ۵ درصد است، در حالی که در سایر کشورهای تازه صنعتیشده مانند ترکیه، مالزی یا کرهجنوبی به ۶۰ درصد میرسد.
یعنی ۶۰ درصد منابع موردنیاز سرمایهگذاریهای جدید نه از طریق سیستم بانکی، بلکه از طریق انتشار اوراق بهادار انجام میگیرد، بنابراین در ایران حتی در شرایط فعلی که در تحریم قرار داریم، میتوان کارهایی انجام داد که از طریق آنها به رشد اقتصادی دست یافت تا در نتیجه آن، قدرت خرید مردم افزایش و نرخ بیکاری کاهش یابد و در نهایت کشور هم بتواند زیرساختهای موردنیاز کشور را فراهم کند. بهطورمثال ساخت آزادراهها نه متاثر از تحریم است و نه نیاز ارزی دارد. ساخت مسکن برای قشر آسیبپذیر جامعه ـ که الان مشکل عمده مردمی است که حتی پرداخت اجاره مسکن ندارند ـ از طریق انبوهسازی مسکن و از طریق استفاده از تکنولوژیهای پیشرفتهای که در جهان وجود دارد، امکانپذیر است. این پروژهها میتوانند از طریق بازار سرمایه تامین مالی شوند.
بهعنوان مثال، دولت برای اصلاح نرخ بهره، به بانکها ابلاغ کرد که انتشار اوراق گواهی سپرده مدتدار ویژه با نرخ ۳۰ درصد داشته باشند. باوجود اینکه مدت زمان تعیینشده برای خرید این اوراق یک هفته مشخص شده بود، اما این اوراق در مدت 2روز بهفروش رسیدند.
یعنی مردم باوجود اینکه میدانستند نرخ تورم بالای ۴۰ درصد است، حتی به این ۳۰ درصد راضی بودند؛ بنابراین اگر دولت اعلام کند برای ساخت پروژههای زیربنایی مانند آزادراهها، راهآهن و مسکن که نیاز ارزی ندارد و متاثر از تحریمها هم نیست، قصد انتشار اوراق داشته باشد، بهطورقطع مردم این اوراق را خریداری میکنند و کشور هم میتواند از آن بهره ببرد.
متاسفانه آنچه در دولتهای گذشته دیدیم و آقای همتی هم قول آن را در دولت جدید داده، این است که هیچگاه این ابزار بسیار کارآمد انتشار اوراق بهکار گرفته نشد و بههمیندلیل هم شاهد افزایش هرروزه اجارهبها هستیم، طرف عرضه کالا و خدمات منفی میشود و تشکیل سرمایه ناخالص داخلی در ۱۵،۱۰ سال اخیر بهجای آنکه صعودی باشد ـ جز در دوره سازندگی ـ تشکیل سرمایه ناخالص داخلیمان مثبت نبوده، در حالی که با بهکار گرفتن این ابزار میتوانیم چنین اهدافی را عملی کنیم، اما متاسفانه وزارت اقتصاد که سازمان بورس و بازار سرمایه هم زیر نظر آن است و هم رئیس شورایعالی بورس است، نتوانست این امکان را فراهم کند تا از طریق بازار سرمایه، منابع مالی موردنیاز بخشهای مختلف کشور فراهم شود، بنابراین فکر میکنم نخستین راهکار این است که وزارت اقتصاد که بورس را زیر نظر دارد و دبیرکل بورس و سیاستهای آن در همین وزارتخانه تعیین شود و باید به درجهای از اهمیت برسد که در تامین منابع مالی موردنیاز جدید، بخشهای زیربنایی کشور نقش داشته باشند.
آیا در شرایط کنونی میتوان به درآمدهای نفتی و بازپس گرفتن بازارهای نفتی هم امیدوار بود؟
تا زمانی که ایران به روابط خارجی خود اهمیت چندانی ندهد و در راستای اصلاح آنها و برقراری ارتباط با سیستم مالی جهان تلاشی نداشته باشد، امکان رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی کشور امکانپذیر نیست. در حال حاضر براساس برآوردهای وزارت نفت در دولت آقای رئیسی، اگر سرمایهگذاریهای جدید و استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته روز نداشته باشیم، در 3 یا 4 سال آینده بهعلت عدمسرمایهگذاریها که بیش از ۱۸۰میلیارد دلار برآورد میشود، ناچاریم در منطقه پارسجنوبی یا در سایر بخشهای انرژی، یکی از فازهای پارسجنوبی را تعطیل کنیم، بنابراین تا زمانی که روابط خارجی ما اصلاح نشود و به یک رابطه مستقیم دست پیدا نکنیم و قدرتهای جهانی هم، نقش تعیینکنندهای برای ایران در منطقه خاورمیانه در نظر نگیرند، امکان هرگونه توسعه اقتصادی محال و دور از دسترس است و این مطالبی که آقای همتی بهعنوان وزیر جدید اقتصاد مطرح میکنند، بیشتر در حد شعار باقی میمانند و تنها مصرف رسانهای دارند. در حال حاضر تحقق برخی اهداف آقای همتی نیاز به انعطاف بیشتری دارد.
در شرایط فعلی، خاورمیانه دچار تنشهای زیادی است. در حال حاضر چین باوجود اینکه مثل ایران قرارداد ۲۵ساله همکاری اقتصادی با عربستانسعودی ندارد، اما بهشدت در حال سرمایهگذاری در همان منطقه است. در همین اوضاع نفتی غرب کارون که با ایران مشترک هستند، چینیها و شرکتهای روسی در حال فعالیت هستند، در حالی که ما نشانی از ایران در این بخشهای استراتژیک پیدا نمیکنیم.
از اینرو تنها کشورهای غربی نیستند که ریسک سرمایهگذاری در ایران را نمیپذیرند، بلکه کشورهای دیگری که مورداتکای ما بودند، مانند چین و روسیه، چندان تمایلی به سرمایهگذاری در ایران ندارند؛ بنابراین ما در یک وضعیت دراماتیک هستیم که در این شرایط، بزرگ شدن سفره مردم و رشد اقتصادی و انتظار کاهش نرخ بیکاری میسر نیست. باید به این واقعیت توجه کرد که در آینده نهچندان دور شاید مردم ایران آرزوی شرایط فعلی را بکنند.
برخی برنامههای آقای همتی متکی بر معیشت مردم است، در رأس آنها هم کنترل تورم است که میتواند در طبقه متوسط ایجاد امید کند. عدالتگستری، کاهش فقر و بررسی شکاف درآمدی گزینههایی است که وزیر جدید اقتصاد بر آن تاکید کردهاند، آیا الزامات و اقدامات محقق شدن چنین مواردی در شرایط کنونی ایران میسر است؟ نظر شما درباره حذف طبقه متوسط که میتواند هشدارهایی برای کشور داشته باشد، چیست؟
جریانهای سیاسی در ساختار قدرت ایران وجود دارند که توسعه صنعتی و اقتصادی کشور را در راستای منافع جناحی خود نمیبینند. این مسئله مربوط به دولت آقای پزشکیان و یا قبل از آن و حتی پیش از انقلاب هم میشود.
بازار که تعیینکننده جریانهای اقتصادی کشور است، با توسعه صنعتی کشور و مدرنیزاسیون اجتماعی مخالف است، بنابراین و باتوجه به اینکه در ساختار قدرت هم حضور قوی دارند، امکان بهبود شرایط فعلی و حرکت بهسمت ایجاد روابط عمیق و گسترده و جذب سرمایهگذاری در ایران بیشتر شبیه به گفتوگو درباره رویا است تا واقعیت. تمام قوانین و دستورالعملهایی که در ایران توسط دولت یا سایر نهادها تعیین میشود، در راستای حمایت از تولید و سرمایهگذاری نیست. کافی است به مسئله مالیاتها و افزایش نرخ انرژی در ایران اشاره کنیم که تولید فولاد و محصولات پتروشیمی را اقتصادی نمیکند. در این شرایط امکان توسعه اقتصادی وجود ندارد. باید درک کرد در شرایط فعلی همین وضع موجود، مطلوب قدرتهای بزرگی است که در جهان حکمرانی میکنند.