دیر بجنبیم از پاکستان عقب میافتیم
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی با ابراز نگرانی از عقبماندگی اقتصاد ایران در مقابل رقبای منطقهای، درباره تغییر مدل تولید صنعتی تصریح میکند: «مهمترین تغییر این است که امروز تولیدکنندگان اصلی نفت جهان که بهشدت هم به درآمدهای حاصل از فروش نفت وابسته هستند، بهدنبال افزایش قیمت انرژی هستند. روسیه و عربستان سعودی این روزها همه تلاش خود را برای گرانتر شدن نفت میکنند، زیرا بهخوبی میدانند منابع فراوانی از طلای سیاه دارند که با تحول قریبالوقوع در حوزه انرژی، قیمتشان به حداقل خواهد رسید و اگر آنها امروز گران نفروشند، دیگر فرصتی برای گرانفروشی نخواهند داشت.»
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی با ابراز نگرانی از عقبماندگی اقتصاد ایران در مقابل رقبای منطقهای، درباره تغییر مدل تولید صنعتی تصریح میکند: «مهمترین تغییر این است که امروز تولیدکنندگان اصلی نفت جهان که بهشدت هم به درآمدهای حاصل از فروش نفت وابسته هستند، بهدنبال افزایش قیمت انرژی هستند. روسیه و عربستان سعودی این روزها همه تلاش خود را برای گرانتر شدن نفت میکنند، زیرا بهخوبی میدانند منابع فراوانی از طلای سیاه دارند که با تحول قریبالوقوع در حوزه انرژی، قیمتشان به حداقل خواهد رسید و اگر آنها امروز گران نفروشند، دیگر فرصتی برای گرانفروشی نخواهند داشت.»
وحید شقاقی خاطرنشان میکند: «موج سوم صنعتی یک نظام ثروت و ارزشافزایی متفاوت از موج دوم دارد و بیشتر برمبنای اقتصاد هوشمند، کوانتوم، مجازی و انرژیهای مبتنی بر هیدروژن بنا شده است. همچنین در این موج تلاش شده تکنولوژی و الکترونیک ترکیب شوند و در زمینه بایوتکنولوژی هم توسعه چشمگیری نیاز است تا بتواند عناصر دگرگونکننده را فراهم آورد.»آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی صمت با این کارشناس اقتصاد است.
این روزها در حالی که کشور در آستانه رسیدن به پایان سند چشمانداز ۲۰ساله قرار گرفته، بهنظر میرسد توفیقی از این سند بلندمدت حاصل نشده است. ایران تا رسیدن به جایگاه کشور اول منطقه، چقدر فاصله دارد؟
متاسفانه باید بهصراحت گفت ما در رسیدن به اهداف سند چشمانداز ۲۰ساله ناکام ماندهایم. این امر بیش از هر چیز ناشی از شرایطی است که کشور ما پس از سال ۹۰ و در ۱۲ سال گذشته تجربه کرده و بهطور مشخص موجب شده ایران در مقایسه با رقبای منطقهای خود دچار عقبماندگی شود. براساس آخرین ارقامی که من مطالعه کردم، از زاویه قدرت خرید، ارزش تولید ناخالص داخلی سالانه در ایران به حدود ۱۳۰۰ میلیارد دلار در سال رسیده، این در حالی است که نرخ فوق برای همسایه غربی ما ترکیه به ۲۸۰۰ میلیارد دلار و برای عربستان به ۱۸۰۰ میلیارد دلار بالغ میشود.
درباره تولید ناخالص داخلی، محاسبه این شاخص براساس حساب جاری از شکاف بزرگتری میان ایران و رقبا خبر میدهد. چرا شما روش برابری قدرت خرید را بهینهتر میدانید؟
درست میگویید و حتی رئیس اتاق بازرگانی هم با اتکا به روشهای محاسبه تولید ناخالص داخلی برمبنای حساب جاری ارقامی را مطرح کرد که شکاف بزرگتری را نشان میداد. به هر روی در محاسبه تولید ناخالص داخلی برمبنای قدرت خرید، تولید سالانه را با میزان برابری خرید یک سبد کالایی محاسبه میکنند. بر این مبنا هم همانطور که گفتم حجم تولید ایران نسبت به ترکیه نصف و نسبت به عربستان سعودی ۶۰ درصد است.
تولید ناخالص داخلی ایران برمبنای حساب جاری، نیمی از رقم تولید برمبنای قدرت خرید است؟
بله؛ اگر حساب جاری را ملاک محاسبه قرار دهیم، مجموع تولید در اقتصاد ایران حدود ۶۰۰ میلیارد دلار است.
این عقبماندگی به نظر شما جای نگرانی دارد؟
بسیار زیاد؛ بهویژه اینکه بدانیم در آستانه عصر تغییر مدلهای اقتصادی قرار داریم و میرود که وارد مدلهای دانشبنیان و اقتصاد نو شویم. این را حتی حاکمان عربستان سعودی هم متوجه شدند و با سروصدای فراوان اعلام کردند در حال حرکت به سمت مدل اقتصاد غیرنفتی هستند؛ بنابراین هدفگذاری از آیندهای بسیار جاهطلبانه هم سخن میگویند. در این شرایط اگر نتوانیم سرعت رشد اقتصادی کشور را بهنحو محسوسی افزایش دهیم، که بهنظر میرسد فعلا برای تحقق آن دچار مشکلات بزرگی هستیم، در سالهای آینده شکاف میان ما و کشورهای همسایه بیشتر هم میشود.بنابراین چالش شخصی من هم این موضوع است و من نیز بابت این عقبماندگی ایجادشده ناراحت و نگرانم. از آنجایی که افزایش درآمد بدون افزایش رشد اقتصادی محقق نمیشود، من فکر میکنم اگر نتوانیم رشد باکیفیتی در کشور ایجاد کنیم، فاصله موجود میتواند چند برابر شود.
در قیاس با کشورهای دیگر همسایه شرایط تولید در ایران چگونه است؟
همانگونه که گفتم عربستان سعودی بهوضوح اعلام کرده مسیر آینده خود را اقتصاد علم قرار داده و بهنظر میرسد در این زمینه و حوزه دانشبنیان فعالیتهایی را آغاز کرده است. ترکیه با اینکه در سالهای گذشته با مشکل تورم مواجه بوده، موفق شده تولید خود را همچنان در سطح مناسبی حفظ کند. با این همه این کشور نیز با وسواس عمل میکند و تلاش دارد گام به گام پیش برود. درباره کشورهای دیگر همسایه هم باید بدانیم اگر دیر بجنبیم بهزودی از پاکستان هم عقب خواهیم افتاد. سال گذشته تولید ایران تنها ۷۰ میلیارد دلار بیش از این کشور بود، این در حالی است که پاکستان نفت ندارد و بهنوعی خودش واردکننده انرژی است.
برای دستیابی به یک رشد باکیفیت چه پیشزمینههایی نیاز است؟
همانطور که گفتم برای اینکه بیش از این از رقبای خود عقب نمانیم باید نرخ رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی را به ارقامی بهمراتب بیشتر از چیزی که امروز هست، افزایش بدهیم. دست یافتن به رشدی مستمر و پایدار نیازمند انجام اصلاحات اساسی در ساختار اقتصاد ایران است. متاسفانه باوجود وعدههای مختلف، هنوز این حرکت در اقتصاد ما شروع نشده است. عربستان سعودی در تلاش است مدل اقتصاد غیرنفتی را تمرین کند و آماده ورود به این عصر شود و بهطور عملی وارد حوزه دانشبنیان شده و ترکیهایها نیز در حوزه اقتصاد صادراتمحور بهترین عملکرد را در میان کشورهای منطقه از خود نشان دادهاند. ترکیه سالانه ۳۸۰ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی انجام میدهد، اما مجموع صادرات غیرنفتی ایران حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیارد دلار است. توجه به این نکته ضروری است که گرچه گفته میشود صادرات غیرنفتی، اما وقتی در این بخش هم مشاهده میکنیم بیشتر حجم صادرات را مشتقات نفتی و پتروشیمیها تشکیل میدهند.
گاهی افرادی از تداوم وضع موجود ابراز نگرانی میکنند. تغییر جهت در سیاستگذاریها، به چه معناست؟
پیش از هر چیز اینطور معنی میدهد که باید مدل اقتصادی فعلی را کنار بگذاریم و به این بیندیشیم که با تغییراتی که در سطح جهانی شکل گرفته، اقتصاد نفتی در انتهای کار خود قرار گرفته و کشورهایی که نتوانند وارد عصر دانشبنیان شوند، بهطور حتم دچار مشکلاتی خواهند شد که عقبماندگی اساسیترین آن خواهد بود. به همین دلیل من نیز خودم را با کسانی که نگران هستند شریک میبینم و فکر میکنم این نگرانی واقعی است. در جهانی که امروز تمرکز خود را بر توسعه انرژیهای تجدیدپذیر گذاشته و بهنظر میرسد بهسرعت و تا چند دهه دیگر، انرژیهای فسیلی دیگر نقش امروز خود را نخواهند داشت، ما در شرایطی قرار داریم که از رقبای خودمان هم عقب افتادیم. حتی در کشوری چون چین که فعلا سهم زغالسنگ در تولیدشان زیاد است هم حرکت به سمت انرژیهای سبز و تجدیدپذیر آغاز شده است.
این تغییر رویکرد در عالم واقعی چه تغییراتی را بهوجود آورده است؟
مهمترین تغییر این است که امروز تولیدکنندگان اصلی نفت جهان که بهشدت هم به درآمدهای حاصل از فروش نفت وابسته هستند، بهدنبال افزایش قیمت انرژی هستند. روسیه و عربستان سعودی این روزها همه تلاش خود را برای گرانتر شدن نفت میکنند، زیرا بهخوبی میدانند منابع فراوانی از طلای سیاه دارند که با تحول قریبالوقوع در حوزه انرژی، قیمتشان به حداقل خواهد رسید و اگر آنها امروز گران نفروشند، دیگر فرصتی برای گرانفروشی نخواهند داشت.بهزودی انرژی هیدروژنمحور و تجدیدپذیر توسعه چشمگیری خواهد یافت و در کنار خودروهای برقی، به یک جایگزین جدی برای انرژیها و خودروهای رایج تبدیل میشوند. اینکه حاکمان سعودی با جدیت میخواهند به سمت یک اقتصاد غیرنفتی گام بردارند، از همین مسئله نشأت میگیرد. این در حالی است که اقتصاد ما همچنان درگیر موج دوم صنعتی شدن یا همان تولید انبوه است؛ هرچند در زمینه تولید انبوه هم دچار مشکلات زیادی هستیم و دیگر کشورها بهدنبال گذر از موج سوم و ورود به عصر دانشبنیان هستند. این امر بهشدت جای نگرانی و تامل دارد. امروز اگر عقب بیفتیم، جبران عقبماندگی در آینده دشوار خواهد بود. ما و تایوان همزمان وارد تولید فولاد شدیم و الان یک شرکت تایوانی بازار ۶۰۰ میلیارد دلاری دارد و صنعت فولاد ایران تنها ۱۰ میلیارد دلار بازار دارد؛ این در حالی است که یک شرکت کوچک هوش مصنوعی با تنها ۱۲۰ کارمند ارزش بازار ۳۰ میلیارد دلاری دارد و تنها ۶ سال زمان صرف کرده تا به اینجا برسد.
ویژگی موج سوم صنعتی را چه میدانید؟
این موج یک نظام ثروت و ارزشافزایی متفاوت از موج دوم دارد و بیشتر برمبنای اقتصاد هوشمند، کوانتوم، مجازی و انرژیهای مبتنی بر هیدروژن بنا شده است. همچنین در این موج تلاش شده تکنولوژی و الکترونیک ترکیب شوند و در زمینه بایوتکنولوژی هم توسعه چشمگیری نیاز است تا بتواند عناصر دگرگونکننده را فراهم آورد.
کشورهای منطقه جز عربستان سعودی در این حوزه گام مهمی برداشتهاند؟
بله؛ بهطور مشخص اکنون ۳ سال است که امارات متحده عربی سازمانی بزرگ برای توسعه هوش مصنوعی ایجاد و برای آن وزیری انتخاب کرده که وظیفه دارد با شرکتهای فراملیتی یا چندملیتی مذاکره و آنها را برای ورود به این کشور توجیه کند. ضمن اینکه در حوزه اقتصاد کوانتوم هم اقدامات زیادی در این سالها انجام دادهاند. با این همه عربستان جاهطلبانهترین برنامه را در پیش گرفته و همانطور که شنیدید مبنای موج سوم را اقتصاد زیستی گذاشته است. حتما شنیدهاید که آنها قصد دارند در میانه کویر بزرگ کشورشان شهری نئونی با سرمایهگذاری ۵۰۰ میلیارد دلاری بسازند؛ شهری که یکسره هوشمند و تکنولوژیمحور است و همزمان با اینکه شهری سهبعدی بهوجود میآید، بایوتکنولوژی در آن محوریت دارد. این در حالی است که در کشور ما هنوز هم بهشدت بر ادامه موج دوم و تولید انبوه تاکید میشود و حتی بهنظر میرسد برخی از سیاستگذاران ایرانی درکی از موج سوم صنعت ندارند.
چرا ادعا میکنید که مسئولان ایرانی درکی صحیح از موج سوم صنعتی ندارند؟
به این دلیل واضح که وقتی به لایحه برنامه هفتم توسعه مراجعه میکنیم، مشاهده میکنیم ادبیات حاکم بر این سند میانمدت، همان ادبیات موج دوم صنعتی است و بهطور کلی پارادایم حاکم همان پارادایم سابق است، این در حالی است که بنا بود تاکنون اقتصاد کشور ما وارد عصر دیجیتال شده باشد که نشده و این نیز به سالهای قبل برمیگردد.
متاسفانه درک جلوتر از زمان خود ازسوی سیاستگذاران جدی گرفته نشده و حالا مشاهده میکنیم که تبدیل به مانعی بزرگ شده است. کشوری که میخواهد یک مدل جدید اقتصادی را پیادهسازی کند، باید قبل از آن، ضروریات و پیشنیازهای آن را درک و فهم کند و با شناخت درست وارد پیادهسازی آن شود. از آنجایی که هنوز این مسائل در کشور ما آنطور که باید و شاید فهم نشده، نباید امید چندانی داشته باشیم که خیلی زود حرکت به سمت اقتصاد نو و موج جدید صنعتی آغاز شود. گفتنی است در کشور ما بحثهای فراوانی در این باره شده که باید به سمت اقتصاد دانشبنیان حرکت کنیم، اما اقدامات صورت گرفته چنان نبوده که نشاندهنده یک حرکت درست و اصولی به این سمت باشد. جالب اینکه در بحثهای مربوط به اقتصاد دانشمحور تاکید شده نظام ثروت در این مدل صنعتی چنان دگرگون میشود که میتواند بهسرعت کشوری در حال توسعه را به توسعهیافته تبدیل کند، اما در مقام عمل هیچگاه به این رویکرد جامه عمل نپوشاندهاند.