-
بررسی مزایای عضویت ایران در جمع اقتصادهای نوظهور

دستاورد «سیاسی» بریکس بزرگ‌تر از «اقتصادی» است

یک کارشناس اقتصاد با مثبت شمردن عضویت ایران در بریکس، درباره دستاوردهای اقتصادی این مسئله گفت: شاید دستاوردهای اقتصادی عضویت ایران در پیمان‌ها و اتحادیه‌های بین‌المللی در سایه تحریم‌ها، کمتر از انتظار باشد و در شرایط عادی بتوان دستاوردهای بالاتری را کسب کرد، اما عضویت در این پیمان‌ها از منظر سیاسی دارای اهمیت بالایی است.

هادی حق‌شناس، از مدیران دولتی و استاندار پیشین گلستان، در ادامه اظهار می‌کند: اتحادیه بریکس دربرگیرنده ۵ اقتصاد بزرگ نوظهور، یعنی برزیل، روسیه، هند، چین و افریقای‌جنوبی است. اعضای بریکس همواره در پی رفع عدم‌تعادل و نارسایی در نظم مالی جهانی موجود بوده‌اند و در این مسیر، پیوسته از سیستمی فراگیرتر و عادلانه‌تر حمایت کرده‌اند؛ سیستمی که به اقتصادهای نوظهور، قدرت تصمیم‌گیری بیشتری در موسسات مالی بین‌المللی اعطا کند. افزون بر این، تقویت تجارت و سرمایه‌گذاری درون‌گروهی از طریق کاهش موانع تجاری، ترویج مبادلات ارزی و افزایش همکاری در زمینه‌هایی مانند فناوری و نوآوری در میان اولویت‌های این گروه قرار دارد. همچنین، بریکس بر همکاری در بخش‌های مختلف از جمله کشاورزی، انرژی و علم و فناوری به‌منظور تقویت رشد و توسعه متقابل تاکید دارد؛ بنابراین ایران هنگامی که موفق می‌شود به عضویت این اتحادیه در آید، یعنی به جمع کشورهایی که در مقابل بلوک حاکم بر جهان، یعنی بلوک غرب به رهبری ایالات متحده قد علم کرده‌اند، پیوسته است. تعدادی از اعضای بریکس مانند ایران دچار تحریم‌های ظالمانه شده‌اند و دیگر کشورها هم به روند فعلی اداره جهان انتقاد دارند. این کشورها با غرب از نظر سیاسی چالش‌های گوناگونی دارند که عضویت ایران در میان آنها پیام مشخص خود را هم منعکس می‌کند؛ بنابراین عضویت ایران در بریکس دارای بار و معنی سیاسی قابل‌توجهی است؛ البته مزایای اقتصادی این عضویت نیز قابل‌کتمان نیست. آنچه در ادامه می‌خوانید متن کامل گفت‌وگوی صمت با هادی حق‌شناس، کارشناس اقتصاد است.

این روزها پیوستن ایران به کشورهای عضو پیمان بریکس، بحث‌های فراوانی ایجاد کرده است. به‌نظر شما عضویت ایران در این دست از پیمان‌های بین‌المللی چه دستاوردی خواهد داشت؟

واقعیت این است که در ۲ سال گذشته ما با دو اقدام مهم و مشخص در دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم مواجه بوده‌ایم؛ یکی پذیرش عضویت جمهوری اسلامی ایران در پیمان شانگهای و دیگری عضویت در بریکس. هرچند انتقاداتی به عملکرد دستگاه وزارت خارجه وارد است، اما ورود ایران به جمع اعضای پیمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در نهایت به سود اقتصاد خواهد بود.ایجاد پیمان‌های دو یا چندجانبه از این جهت حائزاهمیت است که طرفین فرصت استفاده از امتیازهای اقتصادی یکدیگر را فراهم می‌کنند و تجارت میان طرفین آسان‌تر از تجارت با دیگر کشورها می‌شود. به این ترتیب پیمان‌هایی چون بریکس یا شانگهای فرصت تجاری را برای اعضای خود به‌وجود می‌آورند که مشمول بازرگانان کشورهای غیرعضو این پیمان‌ها نمی‌شود. جهان امروز، شرایطی به‌وجود آورده که ماندن در انزوای تحمیلی اقتصادی، به زیان اقتصاد تمام می‌شود و ورود به این پیمان‌ها، به‌معنای یافتن راه‌ها و منافذی برای خروج از این وضعیت است، به همین دلیل در اینکه اقدامات موردبحث، مطلوب هستند، نباید لحظه‌ای تردید کرد. اگر بعدها نیز کسی بخواهد کارنامه دیپلماتیک دولت سیزدهم را بررسی کند، به‌طور حتم عضویت در شانگهای و بریکس را دو گام مثبت ارزیابی خواهد کرد.

مزایایی که از این عضویت‌ها به اقتصاد ایران خواهد رسید، چه هستند؟

بهره‌مندی کامل از مزایای یک قرارداد یا پیمان، نیاز به وجود یک شرایط متعارف و به‌اصطلاح نرمال در کشور و در منطقه دارد. امروز چه عضویت در شانگهای و بریکس و چه هر اقدامی که منجر به تسهیل و توسعه بازرگانی شود، اقدامی مثبت است، اما برای بهره از ظرفیت‌های این الحاقات بین‌المللی باید محدودیت‌های ناشی از تحریم‌ها نیز برطرف شوند. البته عضویت در پیمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی یکی از شروط و پیش‌نیازهای توسعه تجارت با جهان است و در عین حال باید به نکاتی که در بیانیه‌ها و تعهدنامه‌های مشترک می‌آید نیز توجه کرد. به‌عنوان نمونه بریکس ضمن ابراز خوشحالی از پذیرفتن رسمی ایران در جمع اعضای این سازمان، در بیانیه پایانی اجلاس، ‌توصیه کرد برای استفاده بیشتر ایران از ظرفیت‌های کشورهای عضو این پیمان، دوباره برجام احیا شود؛ بنابراین می‌توان گفت پذیرفته شدن و عضویت در پیمان‌ها، یک شرط لازم برای برقراری رابطه و افزایش تجارت میان اقتصادهای مختلف است، اما شرط کافی نیست و برای فراهم کردن زمینه‌های مراوده مالی میان کشورهای مختلف راهی جز رفع محدودیت‌ّهای ناشی از تحریم و حل موضوع FATF نیست.

به‌عنوان نمونه درحال‌حاضر هیچ کشوری به اندازه عراق، با دولت ایران روابط خوب و حسنه ندارد؛ با این حال نمی‌تواند منابع ما را به خودمان بدهد. حتی در ماجرای آزادسازی منابع کشور از بانک‌های سئول هم مشاهده کردیم که غرب دست ما را کاملا باز نگذاشت و این پول‌ها در کشور ثالثی مانده و صرف خرید و واردات کالاهای موردنیاز و دارو خواهد شد.

به این ترتیب باید بپذیریم موانع زیادی در برقراری رابطه طبیعی اقتصادی با دیگر اقتصادهای جهان داریم. ما نمی‌توانیم مانند کشورهای دیگر وارد مراودات اقتصادی بین‌المللی شویم و از ظرفیت‌هایی که اقتصاد جهانی برای‌مان ترتیب داده، بهره بگیریم. بر همین اساس می‌توان گفت عضویت در این پیمان‌های بین‌المللی در شرایطی فعلی، نمی‌تواند به اندازه‌ای که در یک شرایط نرمال و غیرتحریمی به عضویت آنها در می‌آییم، به ما منفعت برساند. اقتصاد ایران برای داشتن یک وضعیت عادی و حرکت به سمت توسعه و پیشرفت، نیاز به برقراری رابطه با کشورهای دیگر و اقتصادهای مختلف دارد. همچنین برای استفاده حداکثری از ظرفیت‌های موجود اقتصاد جهانی باید بتوان موانع موجود در تجارت خارجی را مرتفع کرد.

در شرایط فعلی چه عاملی مانع استفاده حداکثری اقتصاد ایران از ظرفیت چنین پیمان‌های بین‌المللی می‌شود؟

ایران در این سال‌ها عضو اتحادیه‌ها و پیمان‌های مختلفی شده که حتی عضویت صرف و حضور نمادین در آنها هم به سود کشور است. به‌هر روی امروز غرب و به‌طور مشخص ایالات متحده امریکا، ایران را زیر فشار حداکثری قرار داده و مانع برقراری روابط بین‌المللی کشورها با ایران می‌شوند؛ بنابراین صرف حضور در این پیمان‌ها یا پذیرش عضویت ایران، در توسعه روابط بین‌الملل بی‌اثر نیست و مانع از تحقق کامل اهداف امریکا در اعمال محدودیت برای اقتصاد ایران می‌شود. به‌دنبال پیگیری‌ها در دولت گذشته ایران به عضویت پیمان اوراسیا در آمد. پیش از انقلاب نیز عضویت در پیمان اکو، از مهم‌ترین عضویت‌های ایران در پیمان‌های بین‌المللی بود. پس همان‌طور که مشاهده می‌کنیم در دوره‌های مختلف حاکمان و دولت‌ها تمایل به عضویت در برخی از این پیمان‌ها داشته‌اند. همان‌طور که در پاسخ سوالات پیش هم گفتم، اقتصاد ایران با ابزاری چون تحریم‌های ظالمانه، به سمت انزوای حداکثری سوق داده می‌شود که شکست این سیاست بدون توسعه روابط متناسب با کشورهای جهان، ممکن نیست.

هرچند توسعه روابط اقتصادی ایران با همسایگان پرتعدادمان ممنوع نیست و مشکلی میان ما و همسایگان نیز وجود ندارد، اما انعقاد پیمان‌های دوجانبه یا منطقه‌ای تسهیلگر روابط اقتصادی و تجاری میان طرفین است و به‌نوعی مشوقی برای افزایش همکاری‌ها به حساب می‌آید. مشکلاتی که تحریم‌ها برای اقتصاد ما به‌وجود آورده بیشتر در زمینه جذب سرمایه‌گذاری، افزایش هزینه مبادله پول و مسائلی از این دست هستند. به این ترتیب با رفع مشکل تحریم، اقتصاد ایران می‌تواند از فرصت‌های پیمان‌های موردبحث استفاده حداکثری داشته باشد و تحت تحریم، این پیمان‌ها اثرات شگرفی در میان‌مدت بر روند تجاری کشور نخواهند گذاشت.

با استناد به گفته شما، بدون لغو تحریم‌ها، عضویت در بریکس، شانگهای و حتی کشورهای اوراسیا از اهمیت قابل‌انتظار برخوردار نیست؟

شاید دستاوردهای اقتصادی عضویت ایران در این پیمان‌ها و اتحادیه‌های بین‌المللی در سایه تحریم‌ها، کمتر از انتظار باشد و در شرایط عادی بتوان دستاوردهای بالاتری را کسب کرد، اما عضویت در این پیمان‌ها از منظر سیاسی دارای اهمیت بالایی است.

درباره بریکس، این اتحادیه شامل ۵ اقتصاد بزرگ نوظهور، یعنی برزیل، روسیه، هند، چین و افریقای‌جنوبی است. اعضای بریکس همواره در پی رفع عدم‌تعادل و نارسایی موجود در نظم مالی جهانی بوده‌اند و در این مسیر، پیوسته از سیستمی فراگیرتر و عادلانه‌تر حمایت کرده‌اند؛ سیستمی که به اقتصادهای نوظهور، قدرت تصمیم‌گیری بیشتری در موسسات مالی بین‌المللی اعطا کند. افزون بر این، تقویت تجارت و سرمایه‌گذاری درون‌گروهی از طریق کاهش موانع تجاری، ترویج مبادلات ارزی و افزایش همکاری در زمینه‌هایی مانند فناوری و نوآوری در میان اولویت‌های این گروه قرار دارد. همچنین بریکس بر همکاری در بخش‌های مختلف از جمله کشاورزی، انرژی و علم و فناوری به‌منظور تقویت رشد و توسعه متقابل تاکید دارد.

ایران وقتی موفق می‌شود به عضویت این اتحادیه در آید، یعنی به جمع کشورهایی که در مقابل بلوک حاکم بر جهان، یعنی بلوک غرب به رهبری ایالات متحده قد علم کرده‌اند، پیوسته است. تعدادی از اعضای بریکس مانند ایران دچار تحریم‌های ظالمانه شده‌اند و دیگر کشورها هم به روند فعلی اداره جهان انتقاد دارند. این کشورها با غرب از نظر سیاسی چالش‌های گوناگونی دارند که عضویت ایران در میان آنها پیام مشخص خود را هم منعکس می‌کند؛ بنابراین عضویت ایران در بریکس دارای بار و معنی سیاسی قابل‌توجهی اس؛ البته مزایای اقتصادی این عضویت نیز قابل‌کتمان نیست.

آیا در فرآیند اختلاف چین با ایالات متحده یا برزیل، اختلافی آنتاگونیستی (قهرآمیز) مشاهده می‌کنید؟

به هیچ وجه چنین نیست و گاهی مسئله میان آنها اختلاف برادرانه و حتی اختلاف بر سر منافع یک شراکت است. ضمن اینکه به‌خوبی می‌دانیم میان کشورهای عضو بریکس، درک مشترکی در زمینه غرب وجود ندارد و این جبهه‌ای ایدئولوژیک و منسجم نیست. اعضای این نهاد بیشتر از هر چیزی می‌خواهند بگویند کشورهای قدرتمند نباید تا جایی که می‌توانند در کار کشورهای دیگر مداخله کنند.

این چالش‌ها به هیچ وجه چالش‌هایی رادیکال که منجر به نابودی یکی از طرفین شود، نبوده و نیست. چالش‌های موردبحث شراکتی و رفاقتی هستند؛ همچنان که باوجود همه بحث‌ها میان پکن و واشنگتن، جمهوری خلق چین بیشترین ذخایر خود را به‌شکل دلار در امریکا نگه می‌دارد و این کشورها بزرگ‌ترین شرکای تجاری یکدیگر هستند. حتی اگر این‌ دو قدرت، از سهمی که هر کدام از کیک اقتصاد جهانی می‌برند، ناخرسند باشند هم موافق زدن زیر میز نیستند.

در این میان ایران کشوری است که نتوانسته از ظرفیت‌های اقتصاد جهانی برای توسعه بهره ببرد و گاهی از ظرفیت‌های بالقوه و موجود نیز به‌نحو شایسته‌ای استفاده نکرده، به همین دلیل مشکلاتی برای پیشرفت و توسعه داریم. به‌طور مثال از سال ۹۷ دولت‌ها نتوانستند متناسب با ظرفیت‌های سرزمینی، نفت و گاز صادر کنند و منابع ارزی حاصل از آن را به کشور برگردانند. ما نتوانستیم در حد نیاز و به اندازه همسایگان در مخازن مشترک گاز و نفت سرمایه‌گذاری کنیم و به‌مراتب کمتر از همسایگان نیز از مخازن مشترک بهره‌برداری کرده‌ایم.در این سال‌ها نه‌تنها موفق نشدیم سرمایه موردنیاز برای توسعه را جذب کنیم، بلکه زیرساخت‌های کشور دچار مشکل شده و امروز صنایع به‌مراتب بیشتر از ۱۵ سال پیش از نظر فناوری روز، عقب‌مانده محسوب می‌شوند. حتی از زیرساخت‌های بخش حمل‌ونقل، باتوجه به اهمیت ژئواستراتژیک ایران، بهره‌برداری لازم نشده و صنعت حمل‌ونقل هوایی و دریایی ایران به‌مراتب عقب‌تر از چیزی است که انتظار آن می‌رفت. در کل تحریم‌ها به‌طور جدی زیرساخت‌های ما را هدف گرفتند و کشور در این بخش‌ها با مشکلات جدی مواجه است. این موارد نشان می‌دهند تحریم‌ها اثر واقعی بر اقتصاد داشته و پیش‌نیاز رفع مشکلات فعلی، رفع تحریم‌ها است؛ بنابراین پذیرفتن پیمان‌های دو و چندجانبه و عضویت در اتحادیه‌های بین‌المللی حتما خوب و مطلوب است، اما برای بهره حداکثری از ظرفیت‌ها باید زمینه‌ها و بسترهای لازم در داخل نیز فراهم شود.

بریکس هرچند به روند غرب در اداره جهان امروز انتقاد دارد، اما از تعامل اعضای خود با غرب نیز ممانعت نمی‌کند، به همین دلیل چین که قدرتمندترین عضو بریکس است مهم‌ترین شریک تجاری ایالات متحده اروپا هم به حساب می‌آید. بریکس برای همکاری میان اعضای خود و ایجاد جبهه‌ای علیه غرب شکل گرفته و برای اعضایش تسهیلاتی قائل شده، اما مانع روابط کشورها با یکدیگر هم نیست؛ بنابراین اگر امریکا برای مقابله با توسعه روابط بین‌المللی کشورهای عضو بریکس با ایران از ابزار تحریم‌ها استفاده کند، اعضای بریکس هم نمی‌توانند نسبت به این رویه بی‌تفاوت بمانند.

برخی تاکید دارند نزدیکی به کشورهای آسیا، افریقا و امریکای لاتین اقدامی مناسب است. عده‌ای نیز با تاکید بر تولیدات اقتصاد ایران، بازارهای افریقایی و کشورهای درحال توسعه را برای فروش کالاهای ایرانی مناسب‌تر از بازار کشورهای پیشرفته و ثروتمند می‌دانند. مزیت اقتصاد ایران در همکاری با کدام کشورها است؟

اینکه یک اقتصاد در چارچوب همکاری با چه اقتصادهایی می‌تواند دستاوردهای بیشتری داشته باشد، موضوع تحقیقات فراوانی است. به‌طور اجمالی مزیت اقتصاد ایران در صنایع نفت، گاز، پتروشیمی و معدن است. در عین حال حوزه ترانزیت و گردشگری نیز از مزیت‌های سرزمینی ایران به‌شمار می‌روند و می‌توانند آورده اقتصادی را بیشتر کنند. در طرف مقابل بهتر است ما با کشورهایی وارد شراکت اقتصادی شویم که به یک مبادله مطلوب دست پیدا کنیم؛ یعنی در بخش‌های دارای مزیت در اقتصاد ایران، سرمایه‌گذاری کنیم و با شناسایی بازارهای هدف و نیاز و سلیقه مشتریان، ‌به تولید کالاهای صادرات‌محور بپردازیم. درحال‌حاضر کشورهای مختلف، از جمله کشورهای فقیرتر و در حال توسعه می‌توانند بخشی از اقتصاد ایران را با تقاضای مضاعف مواجه کنند.

در مقابل ایران در سایه محدودیت‌های ناشی از تحریم‌، دچار عقب‌ماندگی در فناوری تولید شده و برای بروزرسانی تجهیزات و ماشین‌آلات نیاز به برقراری روابط حسنه دارد. در این بین کشورهای غربی بهتر از اقتصادهای دیگر نقاط جهان می‌توانند نیاز ما به فناوری را مرتفع کنند. برخی کشورهای صاحب فن و فناوری نیز ممکن است در این فهرست قرار بگیرند که می‌توان با شناسایی نیاز بازارهای کشورهای هدف و برقراری مبادلات تجاری، ‌به ورود فناوری هم کمک کرد. این وضعیت مطلوب‌ترین حالت مبادله است، زیرا رفع نیازهای اقتصادی طرفین می‌تواند به حل مشکلات سیاسی هم بینجامد.

در روابط بین کشورها می‌گویند بهترین شاخص و عیار برای میزان موفقیت یک رابطه، منافع ملی و در واقع سود اقتصادی آنها است و کشورها روابط خود را در جهان امروز بر این مبنا تنظیم می‌کنند. این مسئله اگر در کشور ما هم به‌طور جمعی فهم شود، می‌تواند گام مهمی در جهت توسعه به شمار آید. در جهان امروز، ایران نیاز به بهبود وضعیت نسبت به گذشته است که تحقق این مهم با میدان‌داری رقبا و از دست دادن فرصت‌ها بسیار دشوارتر خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*