لکوموتیورانها بیصدا میمیرند!
شنیدن صدای سوت قطار برای ما یادآور خاطرات خوش سفر است اما اگر بدانیم در روزهای اخیر در جای جای ایران سوت قطارها برای جان باختن دلخراش یک لکوموتیوران به صدا در آمده، حس خوب جای خود را به همدردی و اندوه میدهد.
صبح روز دوشنبه ۱۲ تیرماه ساعت ۴ صبح را نشان میداد که یک قطار باری بخش خصوصی حامل گندله سنگ آهن از ایستگاه انشعاب در بندرعباس به طرف محل تخلیه بار حرکت کرد. لکوموتیوران این قطار، حسین ذاکری، در ۵ کیلومتر پایانی که قطار در سراشیبی سرعت میگیرد متوجه میشود هیولای آهنی که سکانش در دست اوست اصطلاحا فرار کرده و ترمز ندارد. تلاش او و دو همکار دیگرش برای متوقف کردن قطار افسارگسیخته به جایی نمیرسد. آن دو نفر در آخرین لحظات از قطار بیرون میپرند اما لکوموتیوران - احتمالا به این امید که در آخرین لحظه این غول مرگبار را کنترل کند - در لکوموتیو میماند. کمتر از یک دقیقه بعد، قطار فراری با سرعت حدود ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت با شدت به موانع برخورد میکند. اگر میخواهید شدت این سانحه را درک کنید کافیست به اظهارات مختار سلحشور، مدیرعامل هلال احمر هرمزگان، توجه کنید که گفته است عملیات جستوجو و رهاسازی لکوموتیوران متوفی این سانحه از بین آهن پارههای دیزل بیش از ۱۲ ساعت طول کشیده است.
یک لکوموتیوران در این باره میگوید: در چنین حوادثی کمیسیون عالی سوانح برای پیدا کردن مقصر تشکیل میشود و برداشت برخی از همکاران لکوموتیوران ما این است که در این کمیسیون اشتباه و قصور آنها به عنوان یکی ازعوامل اصلی سانحه اعلام میشود و باید تاوان مالی سنگینی بابت خسارت ایجاد شده بپردازند. ضمنا در صورتی که سانحه به کشته یا زخمی شدن افرادی منجر شود جرم سنگینتری متوجه آنها خواهد بود. به همین دلیل آنها از نظر ذهنی و روانی تحت فشار سنگینی قرار دارند که در سوانح اینچنینی لکوموتیو را به هر شکل شده متوقف کنند و این امر ممکن است مثل سانحه اخیر به نرخ جانشان تمام شود. از این لکوموتیوران سوال میکنیم که آیا در کمیسیون عالی سوانح برای پیدا کردن مقصران چنین حوادثی اصولی همچون بیطرفی، تخصص و عدالت وجود دارد؟ او ترجیح میدهد این سوال را بیپاسخ بگذارد اما با جستوجو در منابع به سخنان دکتر سبحان نظری دبیر انجمن صنفی شرکتهای ریلی برمیخوریم که مدتی قبل بیطرفی این کمیسیون را به چالش کشیده است. وی گفته است: کمیسیونی که باید علت حوادث ریلی را روشن کن منصوب راهآهن است و میتوان به ماهیت این کمیسیون نقد جدی وارد کرد. به عبارت دیگر، این مقام مسئول در حوزه ریلی تلویحا میگوید کمیسیون منصوب راهآهن ممکن است بیطرفی را رعایت نکند و نقش و سهم خود راهآهن در سوانح را کمرنگ دیده یا به طور کل نادیده بگیرد و تمام یا بخش بزرگی از اشتباهات و قصور مدیریتی راهآهن را به گردن عوامل دیگر مثل لکوموتیورانان بیندازد.
کمبود لکوموتیو در سوانح ریلی سهمی دارد؟
مدتی قبل کارگروه لکوموتیو انجمن صنفی شرکتهای ریلی در نامهای به شرکت راهآهن اعلام کرد شرکتهای ارائهدهنده خدمات دیزل به دلیل پرداخت نشدن مطالباتشان از سوی شرکت راهآهن نمیتوانند تمام دیزالهایشان را فعال و گرم نگه دارند و ناچارند ۵۰ درصد ظرفیت لکوموتیوهای خود را زمینگیر کنند تا با منابع محدودی که دارند نیم دیگر لکوموتیوهایشان را روی شبکه ریلی حفظ کنند.
آیا کمبود لکوموتیو و فشار به لکوموتیوهای فعال و نبود منابع کافی برای تعمیر و نگهداری دیزلها موجب مشکلات فنی - به عنوان مثال نقص فنی در ترمز که علت اولیه فرار قطار و سانحه مرگبار اخیر بوده - نیست؟
یکی از اعضای این کارگروه - که او هم مثل لکوموتیورانی که با وی مصاحبه کردیم تاکید دارد نامی از وی در گزارش برده نشود؛ میگوید: یک لکوموتیو در ماه حدود ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان هزینه تعمیر و نگهداری دارد که با تاخیر طویلالمدت و پرداخت نشدن مطالبات شرکتهای ریلی، امکان انجام این تعمیرات و فعال نگه داشتن تمام ناوگان لکوموتیو وجود ندارد. با این پاسخ واقعیت مسلمی که استنباط میشود این است که شبکه ریلی کشور با کاهش ناوگان لکوموتیو گرم روبهرو است و این کمبود ممکن است نواقص فنی را در دیزلها افزایش دهد.
بوق قطارها و سکوت لکوموتیورانان
به این ترتیب به نظر میرسد کمبودهایی در شبکه ریلی وجود دارد که میتواند از علل مهم سوانح این حوزه باشد. کمبودهایی که لکوموتیورانان سهمی در آنها ندارند اما شاید تاوانش را با جانشان پرداخت کنند.
تلاش برای صحبت با لکوموتیورانان و رسیدن به پاسخ این پرسش که آیا کمبود لکوموتیو موجب میشود که آنها با لکوموتیوی که به ترمز آن اطمینانی نیست به کار ادامه دهند یا وادار به این کار شوند، به جایی نرسید و لکوموتیورانان حاضر به مصاحبه و پاسخ به این پرسش نشدند.نکته قابل تامل این که چند روز قبل یک مدیر ارشد در راهآهن از کار برکنار شده و در رسانهها این طور عنوان شده که دلیل برکناری وی سخن گفتن از کمبود لکوموتیو بوده است!
شاید لکوموتیورانان هم با دیدن عاقبت سخن گفتن از نارساییها و کمبودها، ترجیح میدهند سکوت کنند و مرگ خاموش خود را به انتظار بنشینند و پریشانی خود را از وضع موجود تنها با به صدا درآوردن بوق قطار برای همکار مرحومشان نشان دهند.