-

یک دنیا هزار رویا

بابـــک ‌بهـــاری: نمایشگاه یک دنیا هزار رویا: چهار اثر از کودکان ایرانی که چهار نگاه تازه را به عرصه نگاه آورده و تفاوت‌های بی‌واسطه را با مخاطب در میان می‌گذارند و دنیای ناخودآگاه شان را به عرصه خودآگاه مخاطب می‌کشانند.

یک دنیا هزار رویا

نقاشی نخست: دنیای رویاها

نیکی خلج‌زاده

یک خط پررنگ مرزی تمامی این خیال‌پردازی‌ها و نقاط رویاساز را هم به یکدیگر مرتبط و هم آنها را با مخاطب به اشتراک می‌گذارد. تقسیم‌بندی منطقه‌ها با این خطوط مرزی سیاهرنگ می‌تواند نماد و اشاره‌ای به قاره‌‎ها، شهرها و آپارتمان‌ها و مغازه و پارک‌ها و ... اشاره داشته باشد. تصاویر و شکل‌های اتفاقی حیوان و انسان نیز بخش جالبی که مخاطب آن را کشف و سپس از ظن خود با آن ارتباط برقرار می‌کند. شلوغی و تقسیم‌‎بندی مکان‌ها و اتفاقات بین‌شان بنوعی چینش یک داستان سینمایی است که هر پلانی در مکان خودش جای‌گذاری و تعریف شده است و در عین استقلال با نخ باریکی به‌ همدیگر مرتبط شده‌اند، وحدت در کثرت. نقش عناصر فرمی از رنگ‌های سرد و گرم تا اشکال دایره‌وار که نمایانگر جهان‌ها و دنیاهای موازی و همتراز هستند را باید در نظر داشت. جداسازی رنگ‌ها و ترازمندی صحنه دو امر توأمانی هستند که اثر را پوشش مناسبی داده‌اند. حضور درخت نخل و قطعه قطعه بودن تصویر و شباهت کلی اثر به ماهی بزرگی که جهان را بلعیده، موارد متنوعی‌ هستند که در ذهن هنرمند جمع شده و با این وصف که هر بخش ماجرای خاص خودش را دارد. در نهایت این یک داستان مفصل و کلی می‌شود که برای بازگشایی و بازگویی‌اش باید کودک باشی. باری از میان مارپیچ‌ها گذر می‌کنیم و از دایره‌ای به دایره پا می‌گذریم و داستانی را دنبال می‌کنیم که آغاز و پایانش را از هر نقطه‌ای می‌توان شروع کرد و این کلاف دوار پایانش را پایانی نیست مگر شروع بی‌پایان.

نقاشی دوم: چشم ببری از میان پنج برگ سبز خیره به مخاطب.

آیسون اسلامی

اجرای فرم (رنگ، شکل و ترکیب بندی) و موضوع (حضور خیره چشم ببری در مرکز) دو نکته اصلی و بیانیه هنرمند هستند. پنج برگ که اشاره به عدد پنج در آن مستتر می‌باشد اثر را با همه مینیمال بودنش با فرهنگ پیشینی این عدد پیوند می‌دهد. همنشینی رنگ‌های سرد و گرم و تضاد رنگ‌های سیاه و سپید در مرکز اثر و تضاد شکل‌های مثلثی برگ‌ها با نیم دایره‌ها و در نهایت چشم سیاهی که برق نگاهش مخاطب را مجذوب خودش می‌سازد و این بازی جذاب فرمی را به سامان می‌رساند. موضوعیت اثر با همه پیچ و تاب‌های عناصرش در نهایت به کمین و یا کنجکاوی حیوانی ختم می‌شود که مرکز توجه و نقطه آغازین حرکت حسی می‌باشد و حتی پس از بر گرفتن نگاه‌مان از اثر باز خاطره و احساسش ما را همراهی خواهد کرد که البته این مسئله ناشی از نقش چشم این سلطان احساسات است.

خط‌ها نیز چه آنها که روی برگ‌ها و چه آنهایی که بر چهره حیوان هستند نقش جهت‌دهی خود را به سویه حساس اثر به‌خوبی لحاظ می‌کنند. در آثاری که با نگاه چشمی مستقیم مواجهیم، در حقیقت در یک رابطه مهم و کلیدی انتقالی نیرو نه در سطح که در بیرون آن مواجهیم و حرکت مهمی که بدین‌لحاظ رقم می‌خورد، در تاثیرگذارترین نقاشی‌های مطرح (پرتره‌ها) و با آن مواجه می‌شویم. چشمی به کمین است و ما هم به کمین چشمی تا در این چشم به چشم دست‌ آید نگاهی.

۲ ۱۶

نقاشی سوم: دنیای جدید

علیسان کریمی

تقابل شلوغی و خلوتی و اهمیت براساس بزرگی و کوچکی برگرفته از فرهنگ بزرگ‌تر مهم‌تر است! اساس گفت‌وگوی درون اثر با مخاطب است. رنگ‌های یکدست و اشکال هندسی بازتابی از دنیا و دلمشغولی‌های هنرمند صفحه گسترده‌ای برابر مخاطب است تا خوانش عمیق روانشناسانه و اجتماعی از نسل برآمده دنیاهای مجازی و بازی‌ها و فیلم‌ها و سایر موارد ارتباطی‌شان به‌انجام رساند. آنچه در تصویر به‌نمایش درآمده، بدون سایه می‌باشد، در نتیجه بحث بعد و عمق از طریقی دیگر مانند دهان باز پرنده در جلوی صحنه به‌اجرا در آمده است. رنگ‌های سرد (آبی، بنفش و سبز) در بالای یک‌سوم کادر و رنگ‌های گرم (زرد، قهوه‌ای و ... ) در یک‌سوم پایین و تقابل‌شان در مرکز بین این دو شاهد هستیم. خلاصه‌گویی در بیان داستان اثر با نمایش چهره صرف (تنها با تصویر چشم و دهان بدون خط چهره!) به‌عنوان شخصیت کامل از دیگر نکات مورداشاره می‌باشد. اثر ممکن است دارای قصه و نکات داستانی باشد که دارد اما برای خوانش این داستان پرشخصیت، نخست باید با جهان ذهنی و عینی این نسل ارتباط داشت، سپس به دنیایی‌شان ورود پیدا کرد. امری که کمی حوصله و توجه به مباحث روانشناسانه خصوصا نقش ناخودآگاه را در این دست آثار باید در نظر داشت. رهایی در ذهن اتفاق می‌افتد و سپس در خود اتفاق که اینک برابرمان عینیت یافته، نمایان می‌شود. در این گستره انبوه سنگ گوهری فتاده بر بوم باید که جواهری و گوهرشناس باشیم.

۳ ۱۶

نقاشی چهارم: (مونتاژ) گیسوان

پارسیان صالح آزاده مهابادی

خانمی با گیسوان بلند و مونتاژی بر صفحه کاغذی برابرمان تصویر شده است.

چنین گیسوان تابیده و بلندی و برجسته‌ای برای شخصیت نکته چشمگیر درگیرکننده مخاطب با اثر است. اجرای ساده و مینیمال در لوازم از ورق مقوایی و مداد رنگی و چند رشته نوار به‌جای مو یادآور نکته مهم ترکیب کاربردی و ماهوی و خلاقانه مواد مورداستفاده است که اتفاق نهایی رابطه درونی و بیرونی اجزا و ذهن و بیانیه اثر را باهم به‌سرانجام می‌رساند. نبود دست راست و بینی و دهان کارکتر و چشم‌های مضطرب که با خطوط شکسته در اطرافش به‌نمایش درآمده، اثر را به یک عکس فوری و غافلگیرانه نزدیک کرده و این هراس ظریف نکته احساسی اثر است که بیننده را به اینکه منشأ این هراس چیست، سوق می‌دهد. خروج موها از کادر نقاشی نیز کارکردی چندجانبه و احساسی که بیرون از قاب امکان نزدیکی به بیننده و تجربه و لمس همان چیزی را می‌دهد که می‌بیند. اثر جمع دو اجرای هنری می‌باشد که قرار است فقط با چشم دیده و درک شوند. حضور اشیا، امر لمس و احساس کردن‌شان را که مربوط به مجسمه می‌باشد، در نقاشی نیز ممکن کرده است. مورد فوق دو صورت اجرایی هنر را درهم‌آمیخته و مخاطب از هر دو وجه اثر بهره‌مند کرده است. دست در زلفت می‌بری تا که پریشانم کند حال که زلفت پریشانست من چه‌کنم.

۴ ۱۶

سخن پایانی

آزادی ذهن و تکیه بر ناخودآگاه و برقراری قراردادهای خودخواسته عمده رفتار کودکان در آثارشان است و همین پیوندی رها و خیال‌انگیز بین واقعیت و رویا برقرار می‌سازد که در عین حال به موجزترین روش داستان خودشان را بیان می‌کنند. باشد که گاه کودک درون را نگاهی بکنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین