حیات وحش از لنز دوربین
بابک بهاری ـ الکس براکس (alex brackx) عکاس دانمارکی ۵۶ساله، معلمی که در ساعات فراغت عکاسی میکرد و سپس عکاسی را بر معلمی ترجیح داد و عکس اکشن او، جایزه عکاس حیاتوحش سال ۲۰۲۲ مجله افریقا جئوگرافیک را برایش بهارمغان آورد. درباره ثبت عکس فوق در مصاحبهای چنین میگوید: راهنمای ماسایی من آن صحنه حمله را دید و بلافاصله فریاد زد: گرفتیش؟ آیا فوکوس است؟ من با دستان لرزان به مانیتور کوچک دوربینم نگاه کردم و گفتم بله، من آن را گرفته بودم.

عکس: کادرافقی، روباهی درحال جهیدن برای شکار پرنده.
فرم بدن، نبودن یک پای شکارچی (روباه)، دهان گشوده، انعکاس ضعیف تصویر شکار و شکارچی در آب، نحوه فیگوری پرنده و در نهایت فلو پشت و وضوح و تمرکز بر سوژه و و بخش مهم حرکت دوشخصیتی جان میخواهد و دیگری نان و از موارد قابلذکر در عکس پیشرو است.
عکس: افقی، گوزنی در جلوی صحنه و بازتاب لایههای نور بر صحنه.
ضدنور بودن و تیره شدن سوژه اصلی و تقلیلش به بخشی از تصویر و در عین حال تمامیت تصویر بهخاطر حضور او دوگانه جالب اثر، حرکت نور و ابر و لایهدار شدن و بخشبندی سهگانه یکسوم و دوسوم بهصورت افقی همه موارد قابلذکری هستند که هنرمند بهخوبی آن را بهتصویر کشیده است.
عکس: کادر عمودی، پرندهای ماهیخوار در انتظار شکار با بازتاب کمرنگی از خودش بر آب.
سکون و وضوح و بازتاب کمرنگ پرنده و رنگ آبی نشانهای از آسمان و ارتباط ذهنی با پرواز و جایگاهش با صاحب سایه و خط مرزی آب و خشکی، تقابل واقعیت و بازتاب و دیگر موارد فنی و مفهومی از نکات کلیدی و گفتوگو در سکوت هنرمند است.
عکس: کادر عمودی، پرندهای نشسته بر شاخه درخت.
نحوه نشستن مورب، زمینه محو، توازن تصویری و اهمیت نقاط طلایی، فیگور فکورانه، چشم باز و امکان ورود به به دنیایی پرنده و درک احساس و دیگر موارد فنی و حسی بخشهای قابلفکر و خوانش هستند که هنرمند با مخاطب به اشتراک گذاشته است.
عکس: کادر افقی، یورش پلنگی بر گورخر و گورخر مادر در کنارش.
شاهبیت طلایی این بیت آخر (5 عکس مورد بررسی) که وجوه فراوان فرم و ایده در جای جای آن قابلبیان و مشاهده میباشد و تکامل هنری عکاسی هنرمند در آن (با صرف 6 ساعت زمان) اتفاق افتاده، عکس فوق است. نخستین و چشمگیرترین بخش عکس در مثلث طلایی مرکز عکس، بین چشمهای یوزپلنگ و گورخر و سپس محل اتصال پوزه مادر و فرزند است که نمایشی واضح از همانندی احساس دراماتیک انسان و حیوان در موقعیتهای یکسان را بیان میکند. تباین رنگی یوز با گورها و نقطه در برابر خط عوامل مهم فرمی و مفهومی اثر تقابلها (نقطه با خط و تضاد رنگهای گرم{زرد} و سرد{آبی}) و همسویی این تقابلها بهسود گرما و نقطه (رنگ و بدن پلنگ) از نکات جالب این شات طلایی است. بیان احساس و فکر از طریق نمایش چشمها شاهبیت اثر هستند. نوع دوگانه نگاه یوز هم مراقبت (احتمال حمله مادر) و هم توجه به طعمه در حال سقوط و نگاه و فیگور همراه نگاه مادر همانا آخرین تماس از طریق پوزه با فرزند بههمراه اندوه از دست دادنش که وداع آخر بهشمار میآید، از اتفاقات فوقالعاده تصویر است که بهخوبی و وضوح خود را به مخاطب عرضه میدارد. نحوه فرم بدنها و توازن و برابری یک (گور مادر) با 2 حیوان (یوز گور بچه) از اتفاق لحظه شات زدن بوده که آن به ممکن تبدیل گشته است. لحظه دراماتیک سقوط و گرد و خاک اطراف و محو بودن پشت صحنه و مرکزیت داشتن صحنه و شخصیتهایش از چنان میزانسن دقیق و مناسبی بهرهمند شده که گویی قبلا همهچیز تمرین و سپس اجرا شده است! وضوح تصویر از جلو تا دوسوم افقی و سپس در غبارهای یکسوم بالای افق گم شدن که حادثه اصلی به فراموشی سپرده یا کمرنگ نشود نیز، از دیگر اتفاقات عکس است. زمینه علفی و کمرنگ در سایر فضاها نیز از نکات مناسب فرمی در اثر فوق است که از ظرایف موثر در کنار سایر موارد پیشگفته بهخوبی نقش خود را ایفا میکند. باری تقابل شفقت و مهر کلید اصلی ماجرا هستند که با سایر احساسات همچون هراس و احتیاط و غم و درد را میتوان در تنها چشم بچه گور آن را درک و احساس کرد و با این کلید به گشودن درب قلعهها دست یازید. اینک قلعه گشوده در پیش همه کافیست با نگاهی دقیق به دقایق پیشرو توجه کنیم تا دریا نرم شکافته و گرم بر آغوش حس و تفکر بنشیند همچون قایقی بر ابرهای آسمان آبی. یک شات طلایی از آن ثانیههای آخر که بهگفته هنرمند: رنج کره اسب، آخرین تلاش ناامیدانه مادرش برای نجات او و یوزپلنگ پیروز.
بهگفته داوران مسابقه عکس از بین ۳هزار و۷۰۰ نفر:
«این نخستینباری است که چنین عکس اکشنی را بهعنوان برنده انتخاب میکنند. آنها عکس من را انتخاب کردند، چون 3 احساس مختلف را در یک تصویر دیدند.»