نقشه شوم در خلیج فارس | بن سلمان عقب نشینی کرد
مجموعهای از عوامل ژئوپلیتیکی، اقتصادی و استراتژیک، روابط خصمانه ایران و عربستان را به سمت همکاری محتاطانه هدایت کرده است.

این تغییر میتواند به ایجاد یک ساختار امنیتی جدید در خلیج فارس منجر شود که یادآور سیاست «دو ستونی» آمریکا در دوران شاه است، با این تفاوت که در حال حاضر عربستان نقش برجستهتری ایفا میکند. آرش رییسی نژاد، استاد ژئوپلیتیک دانشگاه هاروارد در مرکز استیمسون، در تاریخ ۳۰ مه ۲۰۲۵ مقالهای منتشر کرد که بخشی از آن را در ادامه میخوانید: دیدار اخیر عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، از عربستان سعودی و ملاقات با همتای سعودیاش، به عنوان یک گام مهم در راستای تنشزدایی دو ساله میان تهران و ریاض تلقی میشود. این دیدار پس از سفر تاریخی وزیر دفاع سعودی، خالد بن سلمان، به تهران انجام شد؛ سفری که به ملاقات او با رهبر ایران و رئیسجمهور مسعود پزشکیان انجامید و دو طرف بر تقویت همکاریهای امنیتی، اقتصادی و فرهنگی تأکید کردند.
عقبنشینی محمد بن سلمان از سیاست تهاجمی علیه ایران، که در دوره ترامپ ناکام ماند، یکی از عوامل اصلی نزدیکی ریاض و تهران بود. شکست در یمن و حمله پهپادی ۲۰۱۹ به آرامکو باعث شد سعودیها به ناتوانی آمریکا در حمایت از آنها پی ببرند و مسیر دیپلماسی را در پیش بگیرند. میانجیگری عراق و چین نیز نقش مهمی در احیای روابط ایفا کرد.
یکی از انگیزههای اصلی چرخش استراتژیک سعودیها، تضعیف موقعیت منطقهای ایران است. تلفات شدید حماس و حزبالله، و سقوط رژیم اسد در سوریه، محور مقاومت ایران را دچار زوال کرده و تهدید تهران برای ریاض را کاهش داده است.
عامل دیگر، نگرانی سعودیها از قدرتگیری اسرائیل بهعنوان یک هژمون منطقهای است. در حالیکه برخی اقدامات اسرائیل علیه متحدان ایران برای ریاض مطلوب بوده اما موفقیتهای نظامی تلآویو باعث نگرانیهایی درباره توازن قوا شده است. سعودیها اکنون ایران را نه یک تهدید بلکه یک توازندهنده میدانند.
خیزش ترکیه در شام و حمایت آنکارا از رئیسجمهور موقت جهادیتبار در سوریه نیز باعث شده ریاض به «هلال عثمانی» بهعنوان تهدیدی تازه بنگرد. در این شرایط، همکاری با ایران بهعنوان نیروی مهارگر ترکیه معنادار شده است.
طرح جاهطلبانهٔ «چشمانداز ۲۰۳۰» سعودیها نیز عامل کلیدی دیگری است. این برنامه توسعهای بلندمدت نیازمند ثبات منطقهای و کاهش درگیریهاست. عربستان اکنون دیپلماسی و تجارت را بر درگیری ترجیح میدهد.
بنسلمان همچنین تلاش دارد وجههٔ کشورش را از حامی بنیادگرایی وهابیت به نیرویی توسعهگرا و میانهرو تغییر دهد. در این مسیر، ایرانِ ضعیفشده بهعنوان نقطهٔ مقابل مطلوبتری عمل میکند و تصویر سعودی را بهبود میبخشد.
ایرانیها در مقایسه با زیرساختهای درخشان کشورهای خلیج فارس که ترامپ از آنها ستایش کرد، با کمبودهای مزمن دستوپنجه نرم میکنند. در این فضای رقابتی، برخی جوانان ایرانی رهبری سعودی را الگوی نوگرایی تلقی میکنند؛ امری که میتواند بر آیندهٔ سیاست داخلی و روند جانشینی رهبری در ایران تأثیرگذار باشد.
در مجموع، کلکسیونی از عوامل ژئوپلیتیکی، اقتصادی و استراتژیک، رابطهٔ خصمانهٔ ایران و عربستان را به سوی همکاری محتاطانه سوق داده است. این روند میتواند به شکلگیری معماری امنیتی تازهای در خلیج فارس منجر شود که یادآور سیاست «دو ستونی» آمریکا در دوران شاه باشد، با این تفاوت که اکنون عربستان نقش پررنگتری یافته است.
آیندهٔ این ساختار نوین به چگونگی واکنش واشنگتن بستگی دارد. اگر آمریکا همچنان از منطقه فاصله بگیرد یا تحولات آن را نادیده بگیرد، ممکن است خود را تماشاگر نظم جدیدی بیابد که در آن پکن، و نه واشنگتن، میهمان اصلی میز منطقهای باشد.
منبع: خبر فوری