آیا روابط اسرائیل و ترکیه وارد مرحله تقابل میشود؟
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، به همراه اعضای کابینهاش، بارها بهصورت علنی با رهبران جنبش حماس دیدار داشته و این گروه را «سازمان آزادیبخش» توصیف کرده است. همچنین، پس از تغییرات سیاسی در سوریه و روی کار آمدن ساختاری نزدیک به ترکیه و قطر در دمشق، تحلیلگران امنیتی اسرائیل بیش از گذشته، ترکیه و قطر را بهعنوان تهدیدهای راهبردی در منطقه ارزیابی کردهاند.

حمله اسرائیل به قطر – کشوری که از سوی ایالات متحده بهعنوان متحد غیر ناتویی شناخته میشود – این پرسش را مطرح کرده است که آیا ترکیه، بهعنوان عضو ناتو و شریک راهبردی واشنگتن، ممکن است در آینده هدف اقدامات مشابه قرار گیرد. با وجود شباهتهای سیاسی و منطقهای میان قطر و ترکیه، نمیتوان احتمال چنین سناریویی را بهطور کامل رد کرد. با این حال، عوامل متعددی – بهویژه وابستگیهای راهبردی و همکاریهای نزدیک اسرائیل با ترکیه – بهعنوان موانع جدی و بازدارنده در برابر هرگونه اقدام نظامی احتمالی از سوی اسرائیل تلقی میشوند.
چرا قطر؟
حمله ۹ سپتامبر اسرائیل به مقر رهبران حماس در دوحه، پایتخت قطر، مرحله تازه کارزار نظامی این بازیگر را رقم زد؛ کارزاری که دامنهاش به ایران، سوریه، لبنان، یمن، عراق، تونس و قطر گسترش یافته و همزمان فاجعه انسانی جاری در غزه و گسترش شهرکسازیها در کرانه باختری را تداوم بخشیده است.
اگر چه حمله به قطر در امتداد مسیر تنشهایی است که اسرائیل از دو سال گذشته پیش گرفته، اما در ظاهر انحرافی بود از استراتژی کلان این بازیگر؛ چرا که این بار بازیگری هدف قرار گرفت که پیشتر – به دلایل موجه گوناگون – «خارج از دایره اهداف تل آویو» تلقی میشد. به بیانی دیگر، رابطه اسرائیل با قطر به سان رابطه این بازیگر با ایران خصمانه نبود. برعکس، دوحه تعاملاتی محدود ولی پیوسته با تلآویو داشت و گاه به گاه کانالهایی برای گفتوگوی غیررسمی و تجارت گشوده میشد؛ هر چند دو بازیگر از برقراری روابط کامل دیپلماتیک پرهیز کردند. قطر حتی خود را بهعنوان میانجیِ کلیدی میان اسرائیل و حماس جا انداخت؛ نقشی که در دو سال گذشته بیش از پیش حیاتی قلمداد میشد.
ترکیه تهدیدی بالقوه برای تلآویو؟
از منظری دیگر، قطر ارتشی مدرن دارد، میزبان پایگاه عظیم آمریکایی با ۱۱ هزار نیرو است و از سامانههای پدافند هوایی پیشرفته آمریکایی بهره میبرد و عنوان متحد مهم غیرناتو ایالات متحده محسوب میشود. با این حال، هیچیک از متغیرهای فوق اسرائیل را از نقض حاکمیت قطر بازنداشت؛ موضوعی که صدای ناظران – حتی برخی صداها در داخل اسرائیل – را بلند کرد تا بپرسند آیا ترکیه هدف بعدی اسرائیل خواهد بود؟ این پرسش دور از ذهن نیست، زیرا شباهتهای چشمگیری میان ترکیه و قطر وجود دارد؛ شباهتهایی که موجب شده هر دو بازیگر بتوانند «نامزدهای» محتمل برای حملات بعدی اسرائیل قلمداد شوند. برای نمونه، هر دو کشور روابط دوستانهای با حماس دارند و در گذشته میزبان رهبران این سازمان بوده و هستند.
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه و وزیرانش بارها بهطور علنی با رهبران حماس دیدار داشتند و اردوغان این سازمان را «گروه آزادیبخش» توصیف کرد. افزون بر این، از زمانی که دولت بشار اسد در سوریه سقوط کرد و ساختاری سیاسی نزدیک به ترکیه و قطر در دمشق بر سر کار آمد، برنامهریزان اسرائیلی بیش از پیش به ترکیه و قطر به چشم «تهدیدهای راهبردی» نگریستهاند.
چرا ناتو نمیتواند اسرائیل را متوقف کند؟
کمیسیونی که به دستور بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، برای بررسی محیط پیرامونی امنیتی اسرائیل تشکیل شده، از هماکنون توصیه کرده اسرائیل با در نظر گرفتن سناریوهای احتمالیِ درگیری با ترکیه منابعی را برای این رویارویی احتمالی اختصاص دهد؛ بهویژه در شرق مدیترانه و مناطق تحت نفوذ ترکیه در سوریه و غزه. در این میان رایجترین استدلالی که برای رد امکان حمله اسرائیل به ترکیه مطرح میشود، عضویت اخیر آنکارا در ناتو است. طرفداران این استدلال تاکید میکنند که حمله به ترکیه بهطور خودکار ماده ۵ پیمان آتلانتیک را فعال و کل ائتلاف را به دفاع از آنکارا ملزم خواهد کرد. با این وجود، حتی اگر ماده ۵ در صورت حمله مستقیم اسرائیل به ترکیه با موفقیت فعال شود، اعضای ناتو الزاما موظف به پاسخ نظامی نیستند. متن پیمان به هر کشور اجازه میدهد «اقدامی را که لازم میداند» انجام دهد؛ دامنهای که از تدابیر نظامی تا صرفا گزینههای سیاسی را در بر میگیرد و به اعضای ناتو امکان میدهد پاسخ خود را به حمایتهای دیپلماتیک محدود کرده و خود را به واکنش نظامی معنادار متعهد نسازند.
در واقع، همانگونه که تجربههای پیچیده گذشته ترکیه با ناتو نشان داده، بند دفاع جمعی ائتلاف بهصورت خودکار مانع از آن نمیشود که ترکیه در صورت حمله اسرائیل از سوی متحدانش در ناتو به حال خود رها شود. در سال ۲۰۱۲، پس از آنکه سوریه یک هواپیمای نظامی ترکیه را ساقط کرد، آنکارا به فکر فعالسازی ماده ۵ افتاد اما در نهایت به مفاد مشورتی ماده ۴ بسنده کرد؛ در حالیکه ناتو موشکهای پاتریوت در ترکیه مستقر کرد اما از تشدید گسترده نظامی پرهیز نمود. عضویت در ناتو، آنگونه که آنکارا با تلخی یادآوری میکند، تضمینی برای فعال شدن خودکار ماده ۵ در هر درگیری مسلحانه محسوب نمیشود.
روی واشنگتن حساب نکن!.
نمونه روشن حدود و مخاطرات چنین شراکتهای نظامی را میتوان در ارتباط با وضعیت قطر در برابر اسرائیل دید. طبیعتا پیوندهای عمیق نظامی و سیاسی قطر با ایلات متحده از چشم آنکارا و تلآویو پوشیده نخواهد ماند؛ بالاخص که دوحه میزبانِ سخاوتمند یک پایگاه عظیم آمریکایی است. با این همه واکنش ایالات متحده محدود ماند به صدور بیانیه محکومیت ساده. از همینرو اگر قطر اتحاد خود با واشنگتن را معاملهای فاوستی ببیند، چندان بیدلیل نخواهد بود. با این همه توان نظامی ترکیه، اهرمهای اقتصادیاش در برابر اسرائیل و در نهایت نقشآفرینی این کشور در شام بهمراتب بیش از عضویت این بازیگر در ناتو، شاید موجب شود تا تلآویو درگیر ماجراجویی علیه ترکیه نشود.
تواناییهای نظامی ترکیه نه فقط از نظر حجم، بلکه از حیث پیشرفت فناوری نیز بهمراتب از قطر فراتر است. از همینرو در صورت حمله اسرائیل، ترکیه احتمالا میتواند با اتکا به تجهیزات متعارفش – از پهپادهای بومی تا جنگندههای ساخت آمریکا – بازدارندگی پایداری را برقرار سازد. با این همه، اگر خصومتها به رویارویی مداوم تبدیل شود، سایه زرادخانه هستهای اسرائیل اثر روانی مهمی بر شدت و آهنگ تشدید تنشها خواهد داشت.
در صورت بالا گرفتن تنش با اسرائیل، رهبران ترکیه میتوانند به واسطه نفوذی که در شام دارند رویاروی اسرائیل قرار بگیرند. این کشور در تئوری قادر است تسلیحات پیشرفته در اختیار دولت سوریه یا گروههای مسلح دیگر قرار داده تا محاسبات امنیتی اسرائیل را پیچیدهتر کنند. طنز ماجرا آن است که یکی از موثرترین بازدارندههای ترکیه در برابر حمله اسرائیل، گزینهای غیرنظامی است: قطع یا اخلال در تامین سوخت این بازیگر میتواند کارساز باشد. اسرائیل بهشدت به نفت خامی متکی است که از آذربایجان به بندر جیهان ترکیه منتقل و از آنجا صادر میشود؛ امری که آنکارا را به شریان حیاتی برای امنیت انرژی اسرائیل بدل کرده است. همانگونه که رهبران اسرائیل نیک میدانند، در صورت حمله به خاک ترکیه، آنکارا میتواند بحرانی جدی در انرژی ایجاد کند تا بدین طریق به اقتصاد و عملیات نظامی اسرائیل آسیب بزند. این تلافی، برخلاف گزینه نظامی، حتی نیازمند شلیک یک گلوله هم نیست. امروز، تردیدی نیست که ترکیه در صورت بروز خصومت با اسرائیل، کارتهای واقعی و مهمی در اختیار دارد. با آگاهی از این واقعیت، حتی بیپرواترین اعضای کابینه اسرائیل نیز پیش از هر اقدام نظامی خصمانه علیه ترکیه، سخت خواهد اندیشید. با این حال علیرغم وجود بازدارندهها، رهبران اسرائیل – خاصه در دو سال گذشته تحت رهبری نتانیاهو – نشان دادهاند که در اجرای اقداماتی شتابزده و نسجیده، استادند؛ از جمله جنگ با ایران یا حمله اخیر به قطر؛ اقداماتی که هیچیک منافع راهبردیِ بلند مدت اسرائیل را محقق نخواهند کرد.