هشدارهای زیستمحیطی را جدی بگیریم
صنعتی شدن جهان با مشکلات زیستمحیطی همراه شد و صنایع متحرک در کنار صنایع ثابت، آلایندگی بسیاری بهدنبال داشتند. این روزها خشکسالی و کاهش سفرههای آب زیرزمینی، زنگ خطر را برای ایران به صدا درآورده، معضلی بسیار جدی که حیات را به مناقشه طلبیده است.
فرونشست زمین پیامد مشکلات زیستمحیطی بوده و این یعنی گسترش بیابانها در کره زمین. البته کشورهای صنعتی خیلی پیشتر به این معضل جدی پی برده و راهکارهای کوتاهمدت و بلندمدت را برای کشورشان تدوین کردند. در این راستا، بسیاری صنایع آببر را از کشور خود خارج و در کشورهای دیگر و بهطور معمول کشورهای جهان سومی مستقر کردند. یا در حوزه کشاورزی با اجاره زمین در کشورهایی با منابع آب بالا، محصولات موردنظرخود را زیرکشت برده و حتی صادرات هم دارند. هماکنون معضل خشکسالی و بیآبی در کشور به نقطه هشدار رسیده و فرونشست زمین در بیشتر مناطق ایران بهوضوح قابل مشاهده است.
در ادامه صمت گفتوگویی با داریوش گلعلیزاده، معاون آبوهوای سازمان ملی حفاظت محیطزیست درباره معضلات زیستمحیطی فعلی کشور بهویژه در حوزه کمآبی خوزستان داشت که میخوانید.
درباره رفع آلودگی هوای شهرهای نفتخیز جنوب کشور بهویژه خوزستان، سازمان حفاظت محیطزیست چه برنامهای دارد؟
مناطق جنوبی کشور بهویژه خوزستان نفتخیز است؛ از اینرو صنایعی مانند پتروشیمی، پالایشگاهها و صنایع وابسته در این خطه بهشکل تجمعی استقرار پیدا کرداند که آلودگی تجمعی آنها منجر به افزایش غلظت زمینهای آلایندهها شده و یک تهدید جدی در حوزه بهداشت عمومی بهشمار میرود. اما بههر روی نمیتوان پالایشگاهها را تعطیل کرد؛ بنابراین سازمان ملی حفاظت محیطزیست از طریق قانون دو امر را در دستور کار خود قرار داده است؛ نخست مشکل آلایندگی این صنایع که مورد پیگیرد قضایی و حقوقی قرار میگیرد و تصمیمگیری درباره این موضوع با مرجع قضایی خواهد بود. همزمان با این امر، براساس تبصره یک ماده ۳۸ قانون مالیات ارزشافزوده با عنوان «عوارض آلایندگی»، واحدهای آلاینده شناسایی و در فهرست صنایع آلاینده قرار میگیرند. بهاین ترتیب این صنایع مکلف هستند یک درصد از فروش خود را سالانه به سازمان امور مالیاتی بپردازند.
این سازمان نیز براساس تشخیص سازمان ملی حفاظت محیطزیست، مبلغی را برای شهرها و روستای تحتتاثیر آلایندگی این صنایع هزینه میکند. اگر این واحدهای صنعتی فعال در حوزه نفت بهطور مستقل، حدود مجاز آلایندههای مصوب قانون هوای پاک هیاتوزیران سال ۱۳۹۷ که موردبازنگری قرار گرفت را هم رعایت کرده و استانداردها را پاس کنند، باز هم مردم این مناطق بهدلیل استقرار تجمعی صنایع وابسته به نفت و گاز در معرض آلودگی قرار دارند. البته سازمان حفاظت محیطزیست یک سلسله تمهیداتی را درنظر دارد که کاهش چشمگیر آلودگی را در این مناطق بههمراه داشته و حتی زیر حد مجاز خواهد بود.
درحالحاضر قانونی برای کاهش آلایندههای تجمعی در کشور نداریم؛ بنابراین پیشنهاد دادیم مطالعات موردنیاز در این مناطق انجامشده تا راهکارهای جدیدتری برای جلوگیری از انتشار آلودگی تجمعی تدوین و اجرایی شود. بخشی از این آلایندهها و کمآبی موجود ناشی از انجام نشدن آمایش سرزمین برای استقرار صنایع در کشور بوده است. بهعنوان مثال در تهران نیز با همین معضل مواجه هستیم. در این منطقه بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ واحد صنعتی وجود دارد که هر یک از این صنایع اگر هم کمترین آلودگی را داشته باشند، در مجموع غلظت آلودگی در این مناطق را بسیار افزایش دادهاند.
آیا منابع آلاینده خوزستان و تهران یکی است؟
خیر. حدود ۴۰ درصد منابع آلاینده شهر تهران مربوط به صنایع متحرک از جمله وسایل حملونقل بوده اما در شهرهایی مانند اراک، اهواز و... که مشکل ترافیکی نداشته و درصد آلاینده خودروها بالا نیست، آلایندگی مربوط به صنایع ثابت است. یکی از آلایندگیهایی که واحدهای پتروشیمی بهویژه پالایشگاههای نفت و گاز دارند، موضوع فلرینگ است. این معضل دو پدیده را بههمراه دارد؛ نخست افزایش گازهای گلخانهای مانند دیاکسید کربن و اکسیدهای نیتروژن و دیگری گازهایی مانند اکسیدهای گوگرد و... نتایج این نوع عملکرد است. در جهان قانونی برای حدود مجاز گاز فلرینگ وجود ندارد، چون عملکرد صنایع گازی و نفتی باید بهگونهای باشد که هیچ گاز فلری از این واحدها وارد هوا نشود. در واقع رهاسازی گازهای فلر ممنوع است.
این گاز علاوهبر آلودگی هوا به محیطزیست هم آسیبهای زیادی وارد میکند. این در حالی است که در تمام جهان با استخراج این گاز، آن را از تهدید به فرصت اقتصادی تبدیل کردهاند اما در کشور ما این گاز هرز میرود. وزارت نفت هم با توجه به پیگیریهای انجامشده در مناطق عسلویه و ماهشهر، طرحهایی را برای کاهش خطرات گاز فلر آماده کرده است.
آیا این طرحها قرار است منتج به بهینهسازی پالایشگاهها شود؟
بله. برای این گاز بازار تقاضا هم وجود دارد اما قیمتی که وزارت نفت برای سرمایهگذاری و استخراج این گازها اعلام میکند برای سرمایهگذار صرفهاقتصادی ندارد. شورایعالی انرژی ایران از پایان سال ۱۳۹۸ به وزارت نفت تاکید کرده این مبلغ را منطقیتر کند تا بستر سرمایهگذاری برای بخش خصوصی فراهم شود.
توجه داشته باشید بعضی مسائل مربوط به موارد امنیتی و اقتصادی کشور بوده و با حساسیت بیشتری همراه است. بهعنوان مثال، چاههای نفت و گاز مناطق جنوبی کشور جزو میادین مشترک با کشورهای همسایه است و اگر ما از این ظرفیت مشترک استفاده نکنیم، کشورهای همسایه تمام این ظرفیت را برداشت میکنند. از اینرو در دورههایی با شتاب و بدون در نظر گرفتن ملاحظات پایشگاهها احداث شدند. در واقع بدون دریافت مجوز از سازمان ملی حفاظت محیطزیست مثلا پالایشگاه پارسجنوبی راهاندازی شد. در حالحاضر دفتر ریاستجمهوری به مدیران این پالایشگاه هشدار داده راهکارهای کاهش آلودگی هوای عسلویه را پیگیری کرده و ارائه دهند. مسئله خرید تجهیزات برای کنترل گازهای سمی مصوب و از سوی دولت ابلاغ شده است.
الزام این تجهیزات برای تمام پالایشگاههای نفتی و گازی کشور است؟
خرید این تجهیزات فعلا برای پالایشگاههای عسلویه الزامی شده و قرار است همزمان برای سایر پالایشگاههای فعال نیز تامین شود. وزارت نفت برنامههایی در همین راستا دارد و قرار است این تجهیزات برای پالایشگاههای منطقه ماهشهر هم خریداری شود.
چرا این تجهیزات از همان ابتدا خریداری نشد تا امروز درگیر معضل آلایندگی نباشیم؟
تحریمها، نرخ بالای این تجهیزات، کاهش منابع ارزی و... سبب شد خرید و تامین آنها با تاخیر انجام شود. اگر منابع مالی تامین شود، خرید این تجهیزات تصفیهکننده خروجی پالایشگاهها با شتاب بیشتری انجام میشود.
این صنایع در حوزه مسئولیت اجتماعی چقدر ورود کردهاند؟
متاسفانه شاهد هستیم برخی وظیفه قانونی خود را با مسئولیت اجتماعی یکی میکنند. در هر شرایطی باید جلوی خروج گازهای سمی، پسماندها و سایر آلایندهها گرفته شود و این جزو تکالیف قانونی واحدهای صنعتی بوده و الزام است. از همینرو پیامدهای ناشی از استقرار و فعالیت واحدهای صنعتی تدوین شد و آنها ملزم به پرداخت مالیات هستند.
پول حاصل از مالیات و عوارض در اختیار شهرداریها قرار میگیرد تا برای این امور هزینه شود اما متاسفانه چون هیچ نظارتی روی این هزینهکردها وجود ندارد و قانون هم دست شهرداریها را باز گذاشته، گاهی شاهد هستیم این عوارض بهجای هزینه برای بهبود شرایطی که پسماندها و گازهای آلاینده بهوجود آوردهاند، برای پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان هزینه میشود یا شهرداری زائرسرا خریداری و مهمانسرا ایجاد میکن د.
در اینباره سازمان ملی حفاظت محیطزیست اصلاحیهای ارائه کرد و در قانون بودجه سال گذشته اشاره شد تا ۳۵ درصد عوارض در اختیار صندوق ملی سازمان حفاظت محیطزیست قرار گیرد تا صرف رفع آلودگی صنایع آلاینده شود. سازمان واحدها را شناسایی کرد و آنها به نهادهای ذیربط برای دریافت تسهیلات از این صندوق معرفی شدند. اما متاسفانه استقبال نشد؛ البته برای برخی واحدهای صنعتی منابع موجود این صندوق پاسخگو نبود.
بهتازگی با اصلاحاتی که انجام شد قرار بود موضوع پرداخت تسهیلات از طریق مجلس شورای اسلامی پیگیری شود و ۲۰ درصد عوارض مالیاتی به صندوق ملی سازمان حفاظت محیطزیست واریز شده و زیر نظر این سازمان صرف هزینههایی مانند کاهش آلایندگیهای صنایع متحرک و ثابت شود. اما متاسفانه این موضوع از قانون حذف شد با وجود اینکه فشارهای زیادی روی سازمان در راستای کاهش آلودگی هوا و معضلاتی از این نوع وجود دارد. دست مدیران سازمان حفاظت محیطزیست بهلحاظ مالی بسته بوده درحالیکه گستردگی فعالیت آن بسیار زیاد است.
در قالب مسئولیت اجتماعی هم برخی شرکتها مدرسه و خانه بهداشت میسازند یا در کارهای فرهنگی و اجتماعی حضور دارند اما بعضی مشکلات و چالشها بهویژه در حوزه آب و خشکسالی که دامنگیر کشور شده، گسترده بود و شهرهایی مانند اصفهان، یزد، چهارمحال بختیاری، خوزستان و... را تهدید میکند. حتی شهرهای شمالی کشور هم در معرض خطر کمآبی قرار دارد.
وقتی ملاحظات زیستمحیطی در امور صنعتی نادیده گرفته میشود، برآیندی جز چالشهای موجود نخواهد داشت. البته معضل کمآبی مختص به ایران نبوده و کشورهای همسایه را نیز در برگرفته است. این امر پیامدهای اجتماعی دارد و بستری برای برخی سوءاستفادهها میشود.
در چند سال گذشته، آتشسوزیهای زیاد در جنگلهای کشور رخ داده است. این امر هم در خشکسالیهای اخیر بیتاثیر نبوده، درست است؟
بله. جنگلها یکی از منابع تولید آب بهشمار میروند. آنها ظرفیتهایی در راستای جلوگیری از فرسایش خاک بوده و مانع ایجاد سیلاب میشوند. رودخانههای پاییندست جنگلهای شمالی کشور گلآلود هستند، دلیل این امر هم عملکرد نامناسب در حوزه جنگلهاست.
درباره بیآبی موجود عنوان میشود شبکه فاضلاب شهری هم بیتاثیر نبوده است. دراینباره نظر شما چیست؟
اجرای طرحهای فاضلاب شهری یکی از چالشهای موجود است. در گذشته این فاضلابها وارد سفرههای آب زیرزمینی میشدند. برخورد فیزیکی این آبهای آلوده با خاک آن را تصفیه کرده و سفرههای زیرزمینی پرآب بودند. در حالحاضر بهدلیل شبکه فاضلاب شهری آب موردنیاز سفرههای آب زیرزمینی تامین نمیشود و فقط از آنها برداشت میشود. با تخلیه آبهای زیرزمینی شاهد فرونشست زمین هستیم. در بسیار از شهرهای کشور از جمله تهران، یزد، خوزستان و... این تغییر ناخوشایند زیستبوم در حال وقوع است. یکی از دلیل این امر هم به استخراج بیش از ظرفیت چاههای آب برمیگردد.
چرا قانون در این شهرها مانع برداشت آب از چاهها نمیشود؟
آمار جهانی نشان میدهد کشورهای صنعتی فقط ۴۰ درصد از آبهای چاه برداشت میکنند اما این عدد در کشور ما ۸۵ درصد است. در کنار موضوع شبکه فاضلابهای شهری، کشتهای غیرنامتعارف را هم داریم. بهعنوان مثال، برنج با آببری بالا در شهرهایی مانند اصفهان، تهران، خوزستان و... سبب برداشت بیش از حد استاندارد جهانی از سفرههای آب زیرزمینی شده است.
عنوان میشود بیشتر هدررفت منابع آبی کشور در حوزه کشاورزی است و بیش از ۹۰ درصد آب مصرفی ایران به بخش کشاورزی سنتی اختصاص دارد. در اینباره چرا نهادهای ذیصلاح ورود نکرده و اجازه دادند کشور در معرض خشکسالی قرار گیرد؟
متاسفانه همینطور است. کشت برنج، هندوانه و برخی محصولات، بسیار آببر بوده و صادرات برخی صیفیجات از جمله هندوانه به کشورهای همسایه بهعنوان خوراک دام در واقع به معنی صادرات آب کشور است. این معضل در کنار کشت برنج و هندوانه در حوزه کشت چغندر هم صادق است. در کشورهای دیگر مانند ژاپن، کشت فراسرزمینی وجود دارد به این معنی که مثلا محصولات کشاورزی در کشورهایی مانند قزاقستان که از منابع آبی خوبی برخوردار است، کشت میشود. یا در برخی کشورهای افریقایی که جزو کشورهای پرآب جهان بهشمار میروند، زمینهای کشاورزی از سوی این کشورها اجاره شده و محصولات کشت میشوند.
خودکفایی در حوزه کشاورزی با آببری بالا معنی ندارد و این در حالی است که ما باید به سمت امنیت غذایی حرکت کنیم. ایران بهدلیل قرار گرفتن در نیمکره خشک زمین، کشوری خشک و کمآب بهشمار میرود. درحالحاضر با شروع خشکسالی مردم در حال مهاجرت از مناطق جنوبی به مناطق شمالی بوده و زمینه کمآبی شهرهای شمالی را نیز بهوجود آمده است.
بیآبی خوزستان چقدر به بخش کشاورزی مربوط است؟
۴ محصول مهمی که در خوزستان کشت میشود ذرت، نیشکر، برنج و چغندرقند بوده که بسیار آببر هستند. بهعنوان مثال، کشت نیشکر ۴ برابر برنج به آب نیاز دارد. طی سالهای گذشته برداشت آب از چاههای این شهر بهطور غیرقانونی انجام میشده اما در دولت نهم و دهم برای رفع این مشکل، برداشت غیرقانونی از چاهها و سفرههای آب زیرزمینی قانونی شد.
کارشناسان بخشی از مشکلات کمآبی فعلی را به سدسازی بیرویه ارتباط میدهند. سهم این مسئله در خشکسالی کشور چقدر است؟
سدسازی یکی از متهمان معضل خشکسالی است. در جهان کشورها به سوی ساماندهی وضعیت آبی کشورشان رفتهاند اما این موضوع در کشور ما مغفول ماند. نعمتهای ملی را نباید فدای منافع کوتاهمدت کرد. وقتی در کشور ظرفیتهای بالقوه بسیاری در صنعت گردشگری وجود دارد، چرا باید روی صنایع آببر سرمایهگذاری کرد. گردشگری بهطور مستقیم ۵۶ شغل ایجاد میکند؛ آن هم شغل پایدار در حالیکه ایجاد اشتغال در حوزه صنعت پایدار نیست. چند درصد واحدهای صنعتی کشور ورشکسته و تعطیل هستند؟ ترکیه، سنگاپور، تایلند و... از کشورهایی هستند که بخش زیادی از درآمدشان بهوسیله صنعت گردشگری بهدست میآید. امروز بنگلادش هم رشد اقتصادی خوبی دارد که پیشبینی میشود در ۱۰ سال آینده این کشور رشد اقتصادی چشمگیری هم داشته باشد. هند در حال فروش دانش است. چرا کشور ما بهجای فروش هندوانه نباید دانش و خدمات صادر کند؟ برخی کشور کارخانههای فولادسازی خود را بهدلیل آببری بالا و آلایندگی که دارند تعطیل و به خارج از کشور منتقل کردهاند. مثلا برخی از کشورها کارخانجات سنگ خود را تعطیل و بهجای آن صنعت کشتیرانی راهاندازی کردهاند.
بهعنوان مثال، ایران دارای بالاترین ظرفیت در حوزه انرژی خورشیدی است، درحالیکه فقط ۱۰۰ مگاوات از کل برق تولیدی کشور مربوط به انرژی خورشیدی است. آلمان ۴۰ درصد برق موردنیاز خود را از طریق انرژی خورشیدی تامین و صادر میکند. ما هم باید با این شیوه بخشی از برق موردنیاز را تولید و تامین کنیم اگرچه سرمایهگذاری زیادی نیاز دارد و هزینههای اولیه آن بالاست اما در ادامه انرژی پاک داشته و میتوانیم با صادرات، درآمد ارزی بیشتر داشته باشیم. در مناطقی که از انرژی خورشیدی برخوردار هستند، چرا باید با استفاده از سوخت گاز، برق تولید شود. رفتن به اینسو آلودگیهای ناشی از سوخت گاز و گازهای گلخانهای را بسیار کاهش میدهد.
در پایان تاکید میکنم از بین رفتن سفرههای آب زیرزمینی قابلبرگشت نبوده و با پدیده فراگیر فرونشست زمین مواجه خواهیم بود. این پدیده در کبودرآهنگ همدان، بخشهای از استان تهران مانند ورامین، شهریار و... ملموستر است. عوارض این معضل از زلزله ۸ ریشتری هم بیشتری خواهد بود.
راهکار چیست؟
بهطور قطع با مطالعه و آمایش سرزمین باید منافع بلندمدت جایگزین منافع کوتاهمدت شده و با استفاده از تجربه کشورهای دیگر مانع گسترش خشکسالی در کشور شویم. در بحث صنایع آلاینده نیز باید با استفاده از تجهیزات و فناوری نو درصد آلودگی این صنایع را بهحداقل برسانیم. در اینباره کشورهای زیادی برنامهریزی داشته و بهنتیجه رسیدهاند که با استفاده از تجربیات آنها میتوانیم معضل بیآبی را پشتسر بگذرانیم.