مسئولیت بیمسئولیتیها بر گردن ما است
حیوانات بیسرپرست بهعنوان گونههای غیربومی میتوانند برای اکوسیستم، حیاتوحش و انسانها خطرات و آسیبهایی به همراه داشته باشند.
حیوانات بیسرپرست بهعنوان گونههای غیربومی میتوانند برای اکوسیستم، حیاتوحش و انسانها خطرات و آسیبهایی به همراه داشته باشند. در این میان، مدیریت جمعیت این دسته از حیوانات بسیار پیچیده بوده و مباحث متنوع اکولوژیکی، اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی را در برمیگیرد. یکی از روشهای مناقشهبرانگیز در مدیریت جمعیت حیوانات بیسرپرست، یوتانایز یا بهاصطلاح مرگ آرام است. برخی از کارشناسان، این روش را ضمن غیراخلاقی خواندن، در مدیریت جمعیت حیوانات بیسرپرست نیز بینتیجه میدانند و برخی دیگر روشی میدانند که در مرحلهای راهی جز آن وجود ندارد.
خطرآفرینی کاهش دسترسی حیوانات به غذا
مجتبی طباطبایی، پژوهشگر اخلاق محیطزیست و آموزشگر هاری از اتحاد جهانی کنترل هاری ( GARC ) در گفتوگو با صمت بیان کرد: برخی از افراد در ایران، محدودیت منابع غذایی را راهی برای کاهش جمعیت حیوانات و سگهای بیسرپرست میدانند. با این حال از لحاظ عملی حتی یک مورد مقاله عملی در تایید ارتباط محدودیت منابع غذایی و کاهش جمعیت حیوانات بیسرپرست وجود ندارد. اما در ایران بدون اینکه منابع علمی خوانده یا فهمیده شده باشد، مدام از محدود کردن منابع غذایی بهعنوان یک روش کارآمد یاد میشود. جمعیت حیوانات، درست مانند جمعیت انسانها با پیچیدگیهای زیادی روبهرو است.
طباطبایی گفت: جمعیت سگها وابسته به ظرفیت حمل ( carrying capacity ) است. در گذشته تصور میشد ظرفیت حمل به مقدار غذا در قلمرو وابستگی زیادی دارد، اما تجربه دوران کرونا نشان داد حتی وقتی دسترسی حیوانات به زبالهها و پسماندها کم میشود، جمعیت آنها روند کاهشی چندانی نمیگیرد، بلکه کاهش دسترسی حیوانات منجر به پرسهزنی و زبالهگردی بیشتر و درنتیجه ایجاد مزاحمت بیشتر برای مردم خواهد شد. در واقع، اگر مدیریت پسماند به شکلی باشد که منابع غذایی جایگزین وجود نداشته باشد میتواند میزان آسیبها را بیشتر کند. وی اضافه کرد: در دستورالعمل مدیریت جمعیت سگها از نشست متخصصان جهانی در سازمان غذای سازمان ملل ( FAO ) تاکید شده که برای کنترل بیماریهای انگلی باید دسترسی به زبالههای کشتارگاهی که برای سگها خطرناک است، کم شود، اما لازمه این اقدام این است که منابع غذایی جایگزین ( alternative sources of food ) ایجاد شود.
وی تصریح کرد: در مقالهای که پروفسور لویی اچنل در سال ۲۰۲۱ درباره مدیریت پسماند و کنترل هاری منتشر کرده، آمده که برای جلوگیری از تنش میان انسانها و حیوانات بیسرپرست باید پسماندها از مناطق پرتنش کاهش پیدا کند، اما برای این کار لازم است منابع غذایی بهعنوان نمونه در ایستگاههای غذارسانی در جاییکه حضور سگها پذیرفتهتر باشد، قرار داده شود. اگر با کاهش دسترسی به مواد غذایی، امکان کاهش جمعیت وجود دارد، این مسئله حتما باید در جدیدترین دستورالعملها مانند دستورالعمل مدیریت جمعیت سگها ( DPM ) از سازمان جهانی بهداشت حیوانات ( WOAH ) قید میشد. آیا مدرکداران کشور بدون هیچ پژوهش منتشر شده علمی، به دانشی دستیافتهاند که متخصصان جهان از آن ناآگاه هستند؟ آنچه در دستورالعمل WOAH در کنترل محیطی آمده این است که باید «منابع غذایی کنترلنشده» مانند زبالههای کشتارگاهی کنترل شود یا سطل زباله دربدار شود، اما منابع غذایی کنترلشده ایرادی ندارد. همچنین تاکید شده که با کاهشی دسترسی سگها به منابع غذایی، امنیت و بهداشت عمومی به خطر میافتد.
یوتانایز، روشی منسوخ شده
طباطبایی عنوان کرد: در ایران روشی که مدام از سوی برخی کارشناسان محیطزیست برای کنترل جمعیت سگها مطرح میشود، روش یوتانایز یا مرگ آرام است. در دستورالعمل پیشین سازمان جهانی بهداشت حیوانات، روش یوتانایز جزو اقدامات DPM بود، اما در آنجا توضیح داده شده بود که این کار نباید روش اصلی کنترل جمعیت باشد. در دستورالعمل جدید، روش یوتانایز به کلی از اقدامات حذف و در بخش دیگری آورده شده است. هر شکلی از حذف فیزیکی مستقیم روش ناپایداری است که تنها جمعیت سگهای فعلی را برای زمان محدودی کم میکند و باعث جایگزینی سریع جمعیت جدید میشود. جایگزینی جمعیت جدید، آسیبها را بیشتر میکند، چراکه باعث میشود دیاگرام جمعیت به سمت سگهای جوانتر برود. سگهای جوانتر خشونت، جنبوجوش، قلمروطلبی و پارسکردنشان بیشتر است.
ترویج مالکیت مسئولانه
این پژوهشگر اخلاق محیطزیست گفت: یکی از راهکارهای مهم برای مدیریت جمعیت سگها که در ایران ناشناخته مانده، برنامه ترویج مالکیت مسئولانه سگ ( RDO ) است که با قانونگذاری و آموزش عملی خواهد شد. براساس تحقیقات، منبع اصلی جمعیت سگهای بیسرپرست آینده، جمعیت باسرپرست فعلی هستند که بهدرستی مدیریت نمیشوند. در تمام دنیا، اصلیترین دلیل جمعیت سگهای بیسرپرست، رها شدن تولههای ناخواسته سگهای باسرپرست است. این مسئله در ایران به کلی مغفول مانده و راهکارهای جعلی مانند جلوگیری از غذارسانی مطرح میشود.
طباطبایی اظهار کرد: براساس نظر سازمان جهانی بهداشت حیوانات در جایی که جمعیت سگهای بیسرپرست قابلتوجه باشد، روش CNVR بهمعنای جمعآوری، عقیمسازی، واکسیناسیون و بازگرداندن به همان محل قبلی، نقش کلیدی دارد. مهم نیست در چه منطقهای باشیم، اگر ظرفیت حملی در سگها وجود داشته باشد و آنها دارای قلمرو باشند، بهمحض اینکه بهطور مستقیم حذف شوند، آن منطقه خالی شده و ظرفیت بسیار بالایی برای جایگزینی سگهای جدید پیدا میکند. به همین خاطر، پناهگاهداری و یوتانایز ضمن اینکه از لحاظ اخلاقی مشکل دارد، کمکی به جمعیت سگها نمیکند.
وی ادامه داد: حتی کشتارهای وسیعی که در کشورهای در حال توسعه مانند پاکستان، میانمار و ایران اتفاق افتاده، کاهش جمعیت را نشان نمیدهد. در مقابل کشورهایی که به مدیریت اصولی جمعیت سگها روی آوردند، بسیار موفق بودهاند. بهعنوان مثال، در بالی (اندونزی) سالهای سال سگها را میکشتند و میخوردند. اما امروز پس از برنامه عقیمسازی و آموزش برای مالکیت مسئولانه، توانستند نرخ ابتلای انسان را به هاری را ۶۸ درصد و گزش سگ را ۵۰ درصد کاهش دهند.
وی بیان کرد: گفته میشود هزینه سالانه واکسن هاری برای انسان بعد از گزش، 10 میلیون دلار است. اگر در ایران با مدیریت اصولی بتوانیم گزش را تا ۵۰ درصد کاهش بدهیم، بازگشت سرمایه 5 میلیون دلاری خواهیم داشت. اما در حال حاضر، هزینه زیادی در بکارگیری روشهایی اتلاف میشود که هیچ نتیجه مثبتی هم ندارند. پژوهشها نشان میدهد باوجود کشتار منظم ۲۰ ساله در برزیل، جمعیت سگهای بیسرپرست فقط ۵ درصد کاهش پیدا کرده است.
طباطبایی گفت: امروزه در کشورهای غربی، مانند امریکا و انگلیس، جمعیت سگهای بیسرپرست نزدیک به صفر است. این کشورها با جمعآوری جمعیت سگ بیسرپرست را «کاهش» نمیدهند، چون جمعیت صفر نیازی به کاهش ندارد. مدیریت در این کشورها به این صورت است که سگهایی که بهدلیل گوناگون گم شده یا رها میشوند به پناهگاه برمیگردانند تا واگذار شوند. نرخ یوتانایز در این کشورها کمتر از ۱۰ تا ۱۲ درصد است.
روشهای متفاوت در کشورهای متفاوت
وی اضافه کرد: در این کشورها اگر سگی در جایی که اصلا کلونی یا منطقهای برای زیست سگ وجود ندارد، گم شود، دیگر عقیمسازی، واکسن زدن و رهاسازی سگ در آن محل، کار اشتباهی است. بدیهی است که این کشورها برای سگهای گمشده این کار را انجام نمیدهند، اما روش مدیریت جمعیت سگهای بیسرپرست در کشورهایی مانند ایران، کاملا متفاوت است.
طباطبایی در پایان گفت: جمعیت سگهای رها شده در امریکا مثل لیوان آبی است که روی زمین بریزد و آن آب را با یک دستمال پاک کنیم، اما در ایران مانند لولهای است که ترکیده و اصلا عاقلانه به نظر نمیرسد که تصور کنیم با تقلید کورکورانه میتوان با دستمال، آب در حالی جریان را پاک کرد. در ایران روشهای نادرست و تقلیدی بدون در نظر گرفتن موقعیت کنونی توسط مسئولان اجرایی میشود و برخی از کارشناسان نیز این صحبتها را تکرار میکنند. این اشتباهات ناشی از نبود یک رویکرد علمی و سیستم راستیآزمایی و پر شدن فضای رسانهای ایران از شبهعلم است.
روشهای جلوگیری از افزایش جمعیت
نیما پویان، دامپزشک حیاتوحش و حیوانات خانگی اگزوتیک در گفتوگو با صمت، اظهار کرد: در اینکه حیوانات بیسرپرست حتما باید کنترل شوند، شکی نیست اما کنترل جمعیت در جهان روشهای مشخصی دارد که سالها اجرایی شده و جواب گرفته است. در ایران نیز اقداماتی در این راستا در حال انجام است، اما بهدلیل نبود زیرساختهای لازم و از سوی دیگر وجود یکسری از رفتارهای احساسی، هنوز نتوانستهایم به شیوه درستی بر جمعیت حیوانات بیسرپرست کنترلی داشته باشیم.
پویان گفت: نخستین اقدامی که در بحث کنترل حیوانات بیسرپرست باید انجام شود، جلوگیری از تولیدمثل بیرویه آنهاست. برای این کار، ابتدا باید مدیریت پسماند درستی وجود داشته باشد که زبالهها تا این حد زیاد و آزاد انباشت نشود و بهعنوان غذا در اختیار حیوانات قرار نگیرد. زمانی که منابع غذایی به این صورت باشد، با افزایش بیرویه تولیدمثل مواجه میشویم. این افزایش تولیدمثل بر اثر دسترسی به این منابع غذایی، تنها مختص حیوانات بیسرپرست نیست و درباره همه حیوانات صدق میکند. از سویی، گرچه در ظاهر غذارسانی افراد به حیوانات بیسرپرست، کار دوستانهای به نظر میرسد، اما درنهایت به ضرر خود حیوان، حیات وحش، محیطزیست و انسانها تمام خواهد شد.
وی اضافه کرد: در کشورهای پیشرفته غذارسانی به حیوانات بیسرپرست، ممنوع است و حتی جریمه دارد. بسیاری از افراد فکر میکنند وقتی میگوییم غذارسانی نشود؛ یعنی این حیوانات از گشنگی بمیرند. در هر صورت، این حیوانات به غذاهای دیگری دسترسی پیدا میکنند، اما با مدیریت پسماند و جلوگیری از غذارسانی، منابع غذایی کمتر خواهد شد و به تبع، نرخ تولیدمثل نیز کاهش پیدا میکند.
پناهگاه استاندارد وجود ندارد
این دامپزشک گفت: در مرحله بعد برای کنترل جمعیت حیوانات بیسرپرست، نیاز به پناهگاههای استاندارد داریم که متاسفانه چنین پناهگاهی در ایران وجود ندارد. پناهگاههای گوناگونی در سطح کشور هستند که فعالیت میکنند و ممکن است زحمتهای بسیاری هم در آن کشیده شود، اما چون از پایه استاندارد طراحی نشدهاند و با حیوانات بهصورت استاندارد برخورد نمیشود و همچنین معمولا تحتحمایت دولت در زمینه تامین منابع قرار ندارند، نتیجهای که باید را نمیگیرند. در پناهگاههای استاندارد، تنها متناسب با ظرفیت محیط، حق نگهداری از حیوانات را داریم. افزایش جمعیت بیش از ظرفیت پناهگاه کیفیت و رفاه زندگی آن حیوانات را کاهش میدهد.
وی در پاسخ به این سوال که در پناهگاه استاندارد چه اقداماتی انجام میشود، اظهار کرد: با توجه به منطقهای که حیوانات بیسرپرست در آن هستند، اهمیت آن منطقه، شیوع بیماریها و گونههای وحشی منطقه که ممکن است آسیب ببینند و متناسب با ظرفیت آن پناهگاه، حیوانات بیسرپرست زندهگیری و به آنجا منتقل میشوند. پس از آن در صورتی که حیوانات سالم باشند یا از همان ابتدا عقیم میشوند یا بدون آنکه عقیم شوند، حیوان را برای واگذاری میگذارند. حیوان ممکن است در طول یک بازه زمانی، شانس این را داشته باشد که صاحب پیدا کند، اما با توجه به اینکه خواهناخواه تعداد این حیوانات بیسرپرست زیاد است، نمیشود برای همه آنها صاحب پیدا کرد.
وی ادامه داد: به بازه زمانی که حیوان شانس واگذاری دارد، زمان طلایی گفته میشود و دوره آن در هر کشور و منطقه متفاوت است. اگر حیوان این دوره را بگذارند و واگذار نشود با استفاده از داروهای بیهوشی و بدون درد، یوتانایز خواهد شد تا فضای پناهگاه برای حیوانات دیگر خالی شود. در گذشته در کشورهای پیشرفته روش یوتانایز در ابعاد میلیونی انجام میشد، اما امروزه به چندهزار و چندصد حیوان کاهش پیدا کرده است. شاید این روش در نگاه اول اتفاق خوشایندی نباشد، اما موضوع این است که انتخاب دیگری هم وجود ندارد.
عقیمسازی کافی نیست
پویان بیان کرد: برای برخی افراد سوال پیش میآید که پس چرا به جای یوتانایز، صرفا سگها را عقیم نکنیم؟ گرچه عقیمسازی بخشی از این رویه است و باید انجام شود، اما بهتنهایی راهحل نیست. ما نمیتوانیم حیوانات را عقیم و بعد از آن، در طبیعت رهایشان کنیم. درست است وقتی سگی عقیم شود تولیدمثل نخواهد داشت، اما همچنان میتواند به انسانها و گونههای حیات وحش حمله کند و بیماریهایی را انتقال دهد. البته همانطور که گفته شد نوع رفتار و پروتکل کنترل جمعیت ممکن است منطقه به منطقه بسته به شرایط و اهمیت آن منطقه، نوع بیماریها و... تغییر کند. پویان اضافه کرد: ممکن است حیوان در یک منطقه محصور نگهداری شده و وقتی عقیم میشود در همانجا بماند، اما زمانی که حیوان در طبیعت یا حاشیه شهر زندگی میکند، ممکن است باعث شیوع بیماری شود یا در چرخه اکوسیستم تداخل ایجاد کند. ممکن است عدهای تصور کنند به خاطر مشکلاتی که بعضی از افراد با سگها دارند، این بحثها مطرح میشود، اما این نحوه برخورد، نهتنها با سگها و حیوانات، بلکه با هرگونه مهاجم و آسیبزایی مطرح است. گونه مهاجم یک گونه جانوری، گیاهی یا میکروبی غیربومی یک اکوسیستم است که به طریقی به آن اکوسیستم معرفی میشود بهعنوان مثال در فلوریدای امریکا حتی به مردم اجازه میدهند برخی از مارهای غیربومی که در آنجا رهاشده و به اکوسیستم آسیب میرساند را بکشند.این دامپزشک گفت: یوتانایز، مرگ آرام و بدون درد برای پایان دادن به درد و رنج یک حیوان است و به این معنا نیست که با روشی آن حیوان را بکشیم که زجرکش شود. اینکه عدهای بخواهند با گلوله به شکلی به حیوان شلیک کنند که چندتا تیر بخورد و همچنان زنده باشد یا اینکه با سموم خاصی حیوان را بکشند که زجرکش شود، کار اشتباهی است. ضمن اینکه زمانی یوتانایز را انتخاب میکنیم که دیگر راهی نداشته باشیم. مقصر آسیبهایی که در حیوانات بیسرپرست به طبیعت و انسان میزنند، خودشان نیستند، بلکه انسان است که آنها را به این شکل درآورده است. اما به هر حال در اینکه آزاد بودن این حیوانات تاثیرات منفی به جا میگذارد، هیچ شکی نیست. وی افزود: ما انسانها، مسئول کنترل جمعیت و جلوگیری از آسیب به حیات وحش هستیم، چراکه حیات وحش گنجینهای غیرقابلجبران است و وقتی نابود شود، دیگر نمیتوانیم برای آن کاری کنیم. نه از لحاظ معنوی، اما از لحاظ ژنتیکی ارزش گونههای حیات وحش با حیوانات اهلی یکسان نیست. حیوان حیات وحش در طول میلیونها سال روند تکامل حاصل شدند، اما حیوان اهلی ممکن است در طول چند قرن و با تکثیر گزینشی و اصلاح نژاد توسط انسان به این صورت درآمده باشد.