خاستگاه مجلس امروز قومیتی و منطقهای است
۷ دوره یعنی ۲۸ سال، نماینده مجلس بوده است. آنوقتها برخی میگفتند صندلی او در مجلس فقط برای خودش است، با این حال، این روزها از ساختمان بهارستان فاصله گرفته و در دفتر کارش به تحلیلهای غالبا اقتصادی و کارهای حزبی میپردازد. آنطور که پیداست روابط خوبی هم با تیم اقتصادی دولت رئیسی دارد و به آنها راهکار میدهد.
محمدرضا باهنر، نماینده ادوار مجلس و دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین، بیشترین نقدها را درباره یارانه، اداره مجلس و تورم دارد. باهنر عقیده دارد «بنزین در کشور ما از آب ارزانتر است و این منطقی نیست.» نماینده مجلس همچنین تاکید میکند که میتوانیم حتی بنزین را رایگان داشته باشیم اما باید هزینههای اداره کشور را کم کنیم. خبرنگار پایگاه خبری گسترشنیوز از مجموعههای موسسه فرهنگی و مطبوعاتی صمت در گفتوگو با این نماینده ادواری مجلس شورای اسلامی به موارد گوناگونی پرداخته که در این شماره صمت، بخشهایی از این گفتوگو را میخوانید.
زمان قابلتوجهی از استقرار دولت سیزدهم گذشته اما شاهد اتفاقات مثبتی در عرصه اقتصاد کشور نیستیم. وعدههایی دادهشده، ولی هنوز چیزی تغییر نکرده و تنها ساختار یارانهها تغییر کرده است. تحلیل شما از وضعیت فعلی چیست؟
ما به سالی ۷۰ و ۸۰ میلیارد دلار درآمد نفتی عادت کرده بودیم که امروز بهدلیل تحریمها و کاهش تولید و مسائل برونزا و درونزا به ۷ تا ۸ میلیارد دلار رسیده است.
بهنظر میرسد برخی وعدههایی که آقایان وزرا در زمان رای اعتماد میدهند، از روی کماطلاعی است.
به هر حال، برخی از این وعدهها قابلاجرا نبوده و نیست. برخی از تصمیماتی که اخیرا گرفتهشده مثل حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی بحث فرادولتی است و من کاری به این دولت و آن دولت ندارم. ارز ۴۲۰۰ تومانی منافعی برای عدهای داشت و هزینهای برای کشور به همراه آورد. حال میخواهند این ارز را حذف کنند باید ببینند منافع چه کسانی به خطر میافتد و هزینه چه کسانی زیاد و هزینه چه کسانی کم میشود؟
این برنامه، پویشی اقتصادی و اجتماعی و فنی و علمی میخواهد و اینطور نیست که بگوییم یک طرف خوب است و یک طرف بد!
هر دولتی آمده و خواسته اتفاقی بیفتد، گفتهاند امروز وقت آن نیست و ما مشکلات دیگری داریم و مسئله را به بعد موکول کردهاند. حال دولت همت کرده و این کار انجامشده که قطعا در این اتفاقات تعدادی از خانوادهها ضرر خواهند کرد. کار خطیر است و باید تلاش کرد مضرات آن به حداقل رسیده و منافع آن زیاد شود.
پس از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی نگرانی مردم از این است که شاید دولت بخواهد به سمت گران کردن بنزین برود. چقدر این تصمیمگیری را محتمل میدانید؟
قطعا تلاش میکنیم فعلا به سراغ قیمت حاملهای انرژی نروند، چون واقعا در این مقطع این اتفاق ممکن نیست. با این همه، مصرف انرژی در ایران بالاست. در هیچ کشوری در جهان نرخ انرژی مانند ایران نیست.
3 هزار تومان یعنی 10 سنت و ما در دنیا بنزین 10 سنتی نداریم. یک لیتر بنزین در کشور ما از یک لیتر آب ارزانتر است. اگر قیمتها واقعی نباشد چطور میتوان مصرف را کنترل کرد؟
اگر بتوانیم با ابزارهای مدیریتی مصرف انرژی را در کشور یکسوم کاهش دهیم، حتی اگر بنزین را مجانی به ملت بدهیم، باز هم صرف دارد. امروز با اختصاص یارانه مثلا بنزین 30 هزار تومانی را 3 هزار تومان میفروشیم اما مردم بهطور عادلانه از این بنزین استفاده نمیکنند. ۲۰ درصد مردم ماشین ندارند، ۶۰ درصد یک خودرو دارند و ۲۰ درصد از مردم بیش از یک خودرو دارند و هر قدر بخواهند مصرف میکنند.
اگر قرار است نرخ بنزین تغییر کند اولا ما به ماشین بنزین ندهیم، بلکه به صاحبان خودرو سهمیه بنزین اختصاص یابد و اعلام کنیم هر ایرانی میتواند روزی یک لیتر بنزین مصرف کند.
عدهای به این بنزین احتیاج ندارند و به آنها اجازه میدهیم بنزین خود را بفروشند.
به این صورت، بهجای اینکه یارانه نقدی بدهیم حواله بنزین را در کارت شارژ میکنیم و میگوییم هر کسی بنزین میخواهد میتواند بنزیناش را بفروشد.
به عقب برمیگردیم، برخی از اتفاقات از زمان آقای احمدینژاد آغاز شد؛ خصوصا درباره یارانه و اتفاقاتی از این دست. در آن زمان گفته شد ما خزانه را خالی تحویل ندادیم. آیا این ادعاها درست بود و زمان تحویل کشور به آقای روحانی اوضاع خزانه مناسب بود؟
متاسفانه بیشتر دولتها این ادعا را دارند. 43 سال از انقلاب گذشته و در این مدت کارهای مثبت و سنگینی انجامشده که قابل افتخار است؛ بنابراین اینکه هر دولتی که روی کار میآید، دولتهای بعدی را متهم کند و بگوید آنها هیچ کاری نکردهاند، درست نیست.
در حالیکه از دولت زمان جنگ (میرحسین موسوی) تا دولت آقای هاشمی و آقای خاتمی و آقای احمدینژاد و دولت آقای روحانی تا امروز، اگر هر کدام را در بوته نقد عاقلانه و منصفانهای بگذارید، همه کارهایی مثبت و منفی داشتهاند.
سال ۱۳۷۴ دولت آقای هاشمی اعلام کرد میخواهد تعدیل اقتصادی داشته باشد. کاری مانند برنامه امروز شروع شد و به یکباره تورم به ۴۹.۵ درصد رسید.
ما در مجلس بودیم و کمی ترمز را کشیدیم و گفتیم سرعت بسیار بالاست و برخی از طبقات اجتماعی دیگر تاب تحمل ندارند. آقای هاشمی در خطبههای نماز جمعه از ما گلایه کرد و گفت، جوانهایی در مجلس هستند و نمیگذارند کار را تمام کنیم.
دوره اول آقای خاتمی دوره درگیریهای سیاسی و قتلهای زنجیرهای و... بود، اما در دوره دوم کارهای خوبی انجام شد، پارس جنوبی و عسلویه بهراه افتاد و یکسری اتوبانها ساخته شد و تورم در نهایت به ۳۷ یا ۳۸ درصد رسید.
دولت آقای احمدینژاد در دور دوم دولت را با تورمی ۴۲ یا ۴۳ درصدی تحویل داد و در دوره دوم آقای روحانی نیز تورم ۴۶ یا ۴۷ درصد بود. من میخواهم بگویم اقتصاد کلان ما مرضی دارد که در ۴۳ سال گذشته متوسط تورم آن بالای ۲۲ و ۲۵ درصد بوده است. باید برای این فکری کرد.
نه میشود آن را به گردن احمدینژاد انداخت، نه به گردن روحانی، نه به گردن موسوی و نه هاشمی و البته این تقصیر به دوش همه این افراد است.
در حال حاضر با تحویل دولت به رئیسی، وضعیت به چه صورت است؟ قطعا تفاوتهایی با دولتهای قبل وجود دارد.
مسئولان دولت روحانی مدعی بودند ۸ میلیارد دلار اسکناس نقد در بانک مرکزی داشتند و ما امروز هم اسکناس نقد در دولت سیزدهم داریم.
اسکناس نقد در مراودات بینالمللی چندان مورداستفاده قرار نمیگیرد و برای کارهای خردهریز است و مواردی مانند اینکه میخواهند به سفر بروند و ۲ هزار دلار بدهند و... اما وقتی میخواهیم گندم بخریم اسکناس به درد کشور نمیخورد و باید حوالهها وجود داشته باشند.
اگر اشتباه نکنم در ۸ سال دوران ریاست جمهوری آقای احمدینژاد، ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار نفت فروختیم. آنزمان قیمت نفت به یکباره جهش پیدا کرد و نرخ آن به 100 دلار هم رسید و بعد افت کرد.
احمدینژاد پول زیادی در کشور پخش کرد و با اضافه حقوق، یارانه و... باعث شد درآمدها کاملا خرج شود. امروز پروژههای عمرانی نیمهتمام کشور ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار میلیارد تومان پول میخواهد. این پروژههای نیمهتمام توسط همه دولتها ایجاد شده است!
بیشترین سوابق شما در مجلس است و گفته میشود شناسه خوبی برای مجلس ما هستید. اخیرا رهبر معظم انقلاب درباره دخالتهای نمایندگان در انتصابات و کارهای اجرایی تذکراتی دادهاند. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
من ۷ دوره یعنی ۲۸ سال در مجلس بودم. در مجموع معتقدم نمیتوان مملکت را با یک مجلس اداره کرد.
کشور دو مجلس میخواهد. من کاری با بحثهای جناحی، اصولگرایی و اصلاحطلبی ندارم. خاستگاه مجلس امروز ما قومیتی، صنفی و منطقهای است و خاستگاه ملی ندارد.
نماینده باید منفعت ملی را در ذهن داشته باشد که البته گاهی این نگاه با منفعت حوزه انتخابیه در تضاد قرار میگیرد؛ نه اینکه نمایندهها نخواهند بهدنبال منفعت ملی باشند، بلکه نمیتوانند و اجازه آن را از سوی مردم حوزه انتخابیه خود ندارند.
نکته دوم اینکه نمایندهها بیش از اختیارات خود در حوزه اجرایی دخالت میکنند. در تبلیغات انتخاباتی به مردم وعدههای بیهوده میدهند.
در صورتیکه عزل و نصب مدیران کشور ارتباطی با نمایندگان ندارد. نمایندگان در حدی وظیفه دارند و باید به وظایف خود بهدرستی عمل کنند. اینها معاملاتی غیرمنصفانه است.
نماینده باید از وزیر بخواهد بهدرستی به وظیفهاش عمل کند. اما اینکه نمایندگان 30 استان، 30 مدیرکل را به وزیر تحمیل کنند، درست نیست.
این وزیر دیگر کارهای نیست! مدیرکل آن موردحمایت نمایندههاست و وزیر نمیتواند به مدیرکل امرونهی کند. اگر وزیر واقعا این مدیرکل را بگذارد در هر لحظهای که متوجه شد خوب کار نمیکند میتواند او را عزل کند.
اما اگر مدیرکلی با سفارش نمایندهها مدیرکل شده باشد وزیر نمیتواند به این سادگی او را عزل کند و اگر بخواهد مدیرکل آن را عزل کند، خودش را استیضاح میکنند! دخالت نمایندگان در امور اجرایی آنهم امور اجرایی ریز درست نیست.
وقتی اعتراضی در گوشهای از کشور رخ میدهد رئیسجمهوری مقصر شناخته میشود و تمام شعارها خطاب به رئیسجمهوری است از نظر ساختاری روسای جمهور چقدر در مشکلات کشور مقصر هستند و اعتراضات تا چه حد بهعنوان پایگاه نقد روسای جمهور اعتبار دارند؟
درست است مجلس در رأس امور است و نقشه راه را تهیه میکند. دولت موظف است در مسیری که مجلس نقشه آن را کشیده، برود. بهعنوان یک مهندس میگویم مجلس باید نقشهای را ترسیم کند که دولت بتواند در آن مسیر برود.
وظیفه نقشه کشیدن بر عهده مجلس است. بهعنوان نمونه، بودجهای که امسال مجلس تصویب کرد بهتنهایی ۱۰ تا ۱۵ درصد تورمزاست. حال دولت باید به مفاد این بودجه عمل کند یا نه؟ اگر دولت به قوانین وضعشده عمل نکند، کار بر دوش دولت بعدی میافتد اما مجلس این الزامات را تعیین کرده و خودش هم باید از آنها حمایت کند. بهنظر من، جلسه سران قوا میتواند چنین مسائلی را حل کند. حضرتآقا چند سال پیش گفتند که در جنگ اقتصادی، قرارگاهی میخواهیم و گفتند سران قوا بنشینند و مسائل را با هم هماهنگ کنند.
درباره اعتراضات چه نظری دارید. جراحی اقتصادی فشار زیادی بر مردم وارد کرده و اغلب هم دولت و آقای رئیسی را مقصر میدانند.
اگر پدری سعی میکند با کار کردن و پسانداز سرپناهی برای فرزندان خود بسازد، بچهها باید این وضعیت را تحمل کنند و از برخی از هزینههای روزمره صرف نظر کنند.
اخیرا تغییراتی در کابینه داشتیم که از آقای عبدالملکی شروع شد و ادامه دارد. نظر و پیشنهاد شما در اینباره چیست؟
این هم یکی از اشکالات است که ترمیم کابینه پر هیاهو رخ میدهد.
قبلا هم به همین صورت بود وقتی میخواستیم وزیری را استیضاح کنیم از یک ماه قبل روزنامهها و رسانهها شروع به جنجال میکردند. درباره دولت سیزدهم نیز عقیده دارم تا پایان امسال شاید ۲، ۳ وزیر را تغییر بدهند یا اینکه مجلس استیضاح کند.
درباره آقای عبدالملکی رفتند و با کارفرما و نمایندگان کارگری صحبت کردند و به این نتیجه رسیدند که حقوق کارگر ۵۷ درصد اضافه شود و این وضعیت در کشور سابقه نداشت. شاید بگویند وضعیت کارگران در کشور خوب شده اما بسیاری از کارگران سر همین موضع بیکار شدند و کارفرماها آنها را اخراج کرد، چون با این میزان حقوق دیگر بنگاه اقتصادی نبود.
یا مثلا آقای فاطمیامین در روزهای ابتدایی اعلام میکرد خودروهای کشور را آنچنان درست میکند که سالانه یکمیلیون خودرو از ۳ میلیون خودرو تولیدی را صادر کنیم! خودرو ایران را به کجا میخواهید صادر کنید؟ کدام کشور حاضر است پراید ۲۰۰ میلیون تومانی ما را بخرد؟ حتی وقتی به دلار آزاد حساب میکنید پراید ۸ هزار دلار نرخ دارد!
یکبار در مصاحبهای گفتم آقای وزیر اگر میخواهید ارزان بفروشید به ما هم بگویید کجا فروخته میشود که ما هم از آنجا بخریم! اما اگر میخواهید این خودرو را به نرخ ایران بفروشید، کسی نخواهد خرید.
یا درباره قرعهکشی وزیر صنعت، معدن و تجارت گفت؛ خودرو را از حالت قرعهکشی درمیآوریم و امروز میگویند قرعهکشی یکپارچه داریم. برخی وعدههایی که داده میشود، حرفهایی که زده میشود یا حتی تصمیماتی که گرفته میشود، قابل نقد است .