جایگاه روابط بینالملل در صنعتخودرو
امروز بر کسی پوشیده نیست که روابط بینالمللی در حال تغییر و تحول اساسی است. بیش از ۵۰ سال از جهانیسازی میگذرد و امروز جهان در حال ورود به دوره تازهای از روابط جهانی است که قوانین آن پیچیدهتر از دوران قبلی شده است.
در دهه ۹۰ میلادی فرض بر این بود که جهان به سمت تکقطبی شدن میرود و جهانیسازی کامل به معنی کاهش کامل تعرفهها و آزادی کامل تجارت در سطح بینالمللی است. اما تغییرات در دهه اخیر نشان داد این روش جهانیسازی امکان ادامه حیات ندارد. جنگهای تعرفهای بین قطبهای اقتصادی و نظامی در دهه اخیر نشان داد پارادیمها در حال تغییر است. البته این تغییرات باعث شده برخی به اشتباه فکر کنند مفهوم جهانیسازی در حال فروپاشی است و بهعنوان مثال چین و روسیه میروند که از جهان غربی جدا شوند و برای خود قواعد جدید و مستقل از غرب بنا کنند.
درحالیکه در تحریمهای جدید امریکا علیه ایران، باوجود اینکه از نظر حقوق بینالملل، کار امریکا غیرقانونی بود و دولتهای دیگر از جمله چین و روسیه و دولتهای اروپایی با کار این دولت مخالف بودند، تمامی شرکای مطرح بینالمللی ما کشور را فورا ترک کردند.
بهطور مشخص رفتار خودروسازان مطرح چینی، قابلتامل بود. نکته جالبتر از خودروسازان مطرح چینی، رفتار قطعهسازان اصیل چینی ( OEM ) بود. در این دور از تحریمها قطعهسازان اصیل که مستقیم با خودروسازان معتبر بینالمللی کار میکردند، ارتباط خود را با ما قطع کردند و امروز عمدتا وابسته به قطعهسازان رده دو و سه چینی که در عمل روی تجارت بینالمللی خیلی حساب باز نمیکنند، هستیم.
بهعبارتی جهانیسازی نه بر مبنای سیاستهای روشن و شفاف، بلکه براساس منافع سیاسی و اقتصادی کاملا پیچیده و پویا تغییر میکند. نمونه اخیر آن را در خروج ناگهانی امریکا از افغانستان و تغییر روابط جهان در این منطقه در مدت کوتاه مشاهده کردهایم. برخی میگویند دلیل اصلی هزینه چند تریلیون دلاری امریکا در افغانستان میدانند. اما بهنظر میرسد ماجرا پیچیدهتر از این حرفهاست که فقط یک کشور درگیر آن باشد.
آنچه مشخص است کشورهای بزرگ در حال رقابت همزمان با همکاری ( Coopetition ) هستند و فقط بر مبنای منافع کلان کشورهای خود روابط خود را تعیین میکنند، نه بر مبنای قوانین بینالمللی یا اخلاقیات. تا وقتی پایبند قانون بینالمللی هستند که برای کشورشان منفعت آن بیش از زیان یا هزینهاش باشد. بهعنوان مثال، رفتار دولتها را نسبت به پیمان پاریس یا WTO بررسی کنید و این حقیقت تلخ را بهخوبی در آن مشاهده خواهید کرد.
در این میان صنعت خودرو، جایگاه خاصی در روابط بینالمللی دارد. این صنعت، ارزش اقتصادی بالایی را دارد. این صنعت از دو منظر کلان به روابط بینالمللی وابسته است؛ تامین و فروش. بدیهی است که خودرو تنها کالایی معمولی است که بدون مجوز دولتها امکان جابهجایی بین مرزها را ندارد. البته هواپیما و کشتی هم از این نوع کالاها هستند اما آنها کالاهای عمومی بهشمار نمیروند. خودرو عملا تنها کالایی است که قابل قاچاق کردن در سطح گسترده نیست. پس دولتها کنترل زیادی درباره صادرات یا واردات آن دارند.
از سویی این صنعت حداقل از ۳۰ صنعت دیگر قطعه و خدمات میگیرد و از این باب در اقتصاد کشورهای مختلف، نقش مهمی ایفا میکند. این گستره شبکه تامین و تحرکاتی که بهواسطه توسعه صنعت خودرو در آن کشورهای واقع میشود، باعث شده سیاستمداران بهشدت روی صنعت خودرو، حساس باشند.
از سویی خودرو بهعنوان یک کالا، به همراه خود انواع خدمات را در کشورها هدایت میکند: فروش، لیزینگ، بیمه، خدمات تعمیر و نگهداری، حمل، قطعات یدکی، مواد مصرفی و در نهایت بازیافت. البته خود خودرو با جان افراد، ایمنی رفتوآمد، بهرهوری حملونقل، آلودگی محیطزیست و مصرف سوخت در هر کشوری هم ربط دارد. بدین ترتیب است که صنعت خودرو از ابتدای زنجیره ارزش تا انتهای آن وابسته به روابط بینالمللی است و یکی از ارکان مذاکرات بزرگ بینالمللی و اتحادهای چندملیتی و جهانی است.
حال فرض کنیم جایی مانند ژاپن بخواهد رفتار سیاسی مانند ما انجام دهد. اگر تحریمهایی که بر کشوری مانند ما اعمال شد، برای آنها هم اعمال شود، کمتر از یک سال کل اقتصادش قفل میکند، چراکه تمام مواد اولیه و انرژی از خارج از آن به این کشور وارد میشود. حال فرض کنیم مواد اولیه و انرژی به اندازه کافی به این کشور وارد شود اما قطعات و فناوری از این کشور دریغ شود و همچنین جلوی صادرات این کشور را بگیرند.
حداقل چیزی که میتوان برای این کشور پیشرفته متصور بود این است که بعد از مدت حداکثر ۲، ۳ سال، از یک تولیدکننده رقابتپذیر درجه یک جهانی به یک تولیدکننده معمولی تبدیل میشود و حداکثر بعد از ۱۲۰ سال به یک تولیدکننده با بهرهوری پایین تبدیل خواهد شد. صنعت خودرو رقابتپذیر، امروز در سایه روابط بینالمللی تعریف شده و امکان ندارد یک کشور بتواند در حالت انزوای سیاسی و عدمارتباط موثر با غولهای صنعتی، به صنعت خودرو رقابتی دست یابد یا حتی اگر هم اکنون صنعت خودرو رقابتی در اختیار داشته باشد، در اندک زمانی (در مقیاس تاریخ) به سرعت از دور رقابت واقعی عقب میماند.
بنابراین با ارج نهادن بهکارهای جهادی که در این ۳ سال برای دور زدن تحریمها و توسعه فناوری در کشور یا انتقال فناوری به کشور برای توسعه صنعت خودرو انجام شده است، باید بگویم که ادامه این روند، در سایه تحریمهای سنگین همهجانبه بینالمللی، اجازه نخواهد داد به یک صنعت رقابتپذیر در سطح بینالمللی دست یابیم. بهویژه که در آستانه تحولی بزرگ در سطح جهان در صنعت و کسبوکار خودرو هستیم.
اگر خود را در انزوا نگه داریم و بخواهیم همه چرخها را از نو اختراع کنیم، با محروم شدن از دسترسی آزاد و بهرهور به مواد اولیه پیشرفته، فناوری، سرمایه و بازار جهانی محروم خواهیم ماند و هم منابع ملی را هدر دادهایم و هم حسابی از غافله توسعه صنعتی و فراصنعتی در دنیا عقب خواهیم ماند.