-
استاد اقتصاد دانشگاه تهران در گفت‌وگو با صمت:

بی‌انگیزگی نیروی کار از کیفیت می‌کاهد

«تولیدکنندگان ایرانی چون مطمئن هستند که رضایت مشتری تاثیری در تقاضای آنها نخواهد داشت و بازار داخلی را به‌طور انحصاری مال خود کرده‌اند، نیازی نمی‌بینند در بخش‌هایی که می‌توانند، ظرافت و وسواس بیشتری نشان دهند. گاه تولید کالا یا خدمت، نیازمند خط تولید فناورانه و قطعات یدکی خاصی است که باتوجه به تحریم‌ها و مشکلات موجود تهیه آن برای طرف ایرانی مشکل است.»

بی‌انگیزگی نیروی کار از کیفیت می‌کاهد

استاد اقتصاد دانشگاه تهران درباره دلایل رشد نکردن کیفیت تولید داخلی می‌گوید: «تولیدکنندگان ایرانی چون مطمئن هستند که رضایت مشتری تاثیری در تقاضای آنها نخواهد داشت و بازار داخلی را به‌طور انحصاری مال خود کرده‌اند، نیازی نمی‌بینند در بخش‌هایی که می‌توانند، ظرافت و وسواس بیشتری نشان دهند. گاه تولید کالا یا خدمت، نیازمند خط تولید فناورانه و قطعات یدکی خاصی است که باتوجه به تحریم‌ها و مشکلات موجود تهیه آن برای طرف ایرانی مشکل است.»

آلبرت بغزیان تصریح می‌کند: «آن بخش از تولید که تحت لیسانس شرکت‌های اروپایی انجام می‌شود، بسیار باکیفیت است و بازارهای پردرآمد و پایدار اروپای غربی را هم تا حدی به خود اختصاص داده است. تولید در این بخش‌ها چنان کیفیتی دارد که حتی تولید ایرانی را در کشورهای دیگر دوباره بسته‌بندی می‌کنند و با برچسب آلمانی و ایتالیایی می‌فروشند.» آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفت‌وگوی صمت با این کارشناس اقتصاد است.

در آستانه روز کیفیت قرار داریم. فکر می‌کنید مفهوم کیفیت تولید چه ارتباطی با کیفیت سیاست‌گذاری دارد؟

هرچند صحبت درباره این مسئله خیلی در تخصص من نمی‌گنجد، اما تلاش می‌کنم پاسخ کافی را به این پرسش از منظر خود بدهم. مسئله اصلی درباره کیفیت این است که ما آن را چه تعریف می‌کنیم. گاهی منظور از استفاده از کلمه کیفیت، تنها اشاره به یک استاندارد حداقلی است و بی‌کیفیت بودن را بر این مبنا، این‌طور تعریف می‌کنند که خریدار از خرید یک کالا یا خدمت انتظاری داشته و چون خرید مزبور، آن انتظار را برآورده نکرده، آن را بی‌کیفیت قلمداد می‌کند.از آنجایی که کیفیت یک مفهوم کمی نیست، معیاری که برای آن قرار می‌دهیم بسیار حیاتی و تعیین‌کننده است. به‌طور کلی بی‌کیفیت به آن خریدی گفته می‌شود که هزینه پرداخت‌شده برای آن را منصفانه ندانند. ممکن است دو فرد گرسنه باشند که یکی از آنها پول کافی برای تهیه غذا را دارد و دیگری بی‌پول است. طبیعی است که فرد بی‌پول چون هزینه‌ای برای سیر شدن خویش نمی‌پردازد، با تکه‌ای نان نسبتا بیات‌شده یا هر ساندویچی راضی شود، اما فردی که پول دارد و برای سیر شدن هزینه یک وعده غذای گران را می‌پردازد، از هر غذایی راضی نخواهد شد و اگر احساس کند گرانفروشی شده، ممکن است صدای اعتراضش هم بلند شود.

به این ترتیب می‌توان گفت نرخ نهایی نقش مهمی در ارزیابی کیفی یک کالا یا خدمات دارد؟

به هر حال از قدیم گفته‌اند که دندان اسب پیشکش را نباید شمرد. منظورم این است که اگر کسی هدیه‌ای از دیگری گرفته، درست نیست که درباره کیفیت آن صحبت کند. هنگامی که افراد پولی بابت کالا یا خدمتی می‌پردازند، بیشتر به مسئله کیفیت توجه می‌کنند.هرچند ممکن است برخی خانواده‌ها، به‌ویژه از میان مزدبگیران، احساس کنند که در امسال نسبت به سال‌های گذشته بابت تامین معیشت خود هزینه‌های بیشتری پرداخته‌اند، اما درآمد حاصل از دستمزد آنها دیگر مانند گذشته در تامین معیشت آنها کارساز نیست و آنها مجبور شدند بخشی از نیازهای خود را نادیده بگیرند.به‌نظر من در این بحث مثال خودرو بهتر می‌تواند موضوع را باز کند. ما در ایران خودروهای تولید داخلی را در شرایطی می‌خریم که این خودروها به هیچ وجه رضایت مصرف‌کنندگان را جلب نمی‌کنند و افراد از سر اجبار آن را تهیه می‌کنند، زیرا در بازار ایران تهیه خودرو ساخته‌شده توسط تویوتا با نرخ خودرو داخلی ممکن نیست. این مسئله ناشی از آن است که نظام تعرفه‌گذاری در کشور ما به‌گونه‌ای است که نرخ یک خودرو خارجی وقتی وارد کشورمان می‌شود بسیار بیش از انتظار ماست. حال اگر نظام تعرفه‌ای در گمرک ایران حکمفرما نبود، به احتمال زیاد تویوتا بخش مهمی از بازار ایران را از آن خود می‌کرد. از سوی دیگر یک خودرو هندی نمی‌تواند رضایت مصرف‌کننده ایرانی را جلب کند، زیرا نسبت به قیمتی که دارد، امکانات آن ناچیز است. پس هرچند تولیدات خودرویی داخلی نتوانسته رضایت عمومی را جلب کند، اما به‌دلیل نظام تعرفه‌ای موجود به آن تن داده شده است. در عین حال نارضایتی از کیفیت خودرو ایرانی را نباید این‌طور معنا کنیم که هر خودرو تولید خارج، در ایران فروش خواهد رفت.

فکر می‌کنید چرا تولید ایرانی رضایت مصرف‌کننده داخلی را جلب نمی‌کند؟

این نارضایتی از یک طرف مسئله‌ای روانی است و به‌طور کلی در بخش‌های مختلف مشاهده می‌کنیم که مردم تمایل دارند تا جایی که می‌شود کالای خارجی را تهیه کنند. از یک طرف باید بپذیریم بنگاه‌های ایرانی در زمینه خدمات پس از فروش مشکلات زیادی دارند و این امر به‌ویژه در بخش خودروسازی بسیار به چشم می‌آید. از سوی دیگر به‌نظر می‌رسد تولیدکنندگان ایرانی هم چون مطمئن هستند رضایت مشتری تاثیری در تقاضای آنها نخواهد داشت و بازار داخلی را به‌طور انحصاری مال خود کرده‌اند، حتی نیازی نمی‌بینند در بخش‌هایی که می‌توانند، ظرافت و وسواس بیشتری نشان دهند.گاهی ممکن است تولید کالا یا خدمت، نیازمند خط تولید فناورانه و قطعات یدکی خاصی باشد که باتوجه به تحریم‌ها و مشکلات موجود تهیه آن برای طرف ایرانی مشکل است. در این زمینه شاید بتوان تا اندازه‌ای افت کیفیت یا رشد نکردن آن را درک کرد، اما گاهی تولیدات بی‌کیفیت را در بخش‌هایی شاهدیم که نه نیاز به فناوری چندانی دارند و نه کالای واسطه‌ای، که به‌دلیل تحریم مشکلی پیش بیاید و تنها نیازمند توجه و انگیزه بیشتر است. در واقع کافی است بخش تولید درباره این‌گونه کالاها و خدمات کمی وسواس به خرج دهد و انگیزه کافی برای خلق یک کالا یا خدمت کم‌عیب را داشته باشد.

می‌توانیم ادعا کنیم که تولید ایران توان رقابت در بازار جهانی را یکسره از دست داده است؟

در همه زمینه‌ها و همه حوزه‌ها چنین اتفاقی رخ نداده است. طبیعی است در زمینه تولید نفت و گاز یا حتی محصولات کشاورزی، مسئله اصلی صادرکنندگان ایرانی کیفیت داخلی نیست و موانع دیگری وجود دارد که اجازه نمی‌دهد تولید این بخش‌ها به‌راحتی به مقاصد دیگری صادر شوند.در عین حال نباید فراموش کنیم در بخش‌هایی که تولید ایرانی تحت لیسانس برندهای خارجی انجام می‌شود، تولیدات به نحو چشمگیری باکیفیت و مقبول هستند. به‌طور مثال در زمینه تولید شیرآلات، سنگ و صنایع دستی ایرانی، ما مشاهده می‌کنیم آن بخش از تولید که تحت لیسانس شرکت‌های اروپایی است، بسیار باکیفیت است و بازارهای پردرآمد و پایدار اروپای غربی را هم تا حدی به خود اختصاص داده است. تولید در این بخش‌ها چنان کیفیتی دارد که حتی تولید ایرانی را در کشورهای دیگر دوباره بسته‌بندی می‌کنند و با برچسب آلمانی و ایتالیایی می‌فروشند. ضمن اینکه در زمینه مهندسی راه و ساختمان هم عملکرد شرکت‌های ایرانی مناسب است.

چرا در زمینه‌هایی چون خودروسازی، قطعه‌سازی و... که سال‌هاست کشور تولیدکننده شده، چنین وضعیتی مشاهده نمی‌شود؟

از یک طرف تولیدکننده ایرانی در این بخش‌ها دلخوش به همان بازار انحصاری داخلی است و می‌داند کل بازار را تحت تسلط خود دارد و از سوی دیگر انگیزه لازم برای خلق کالای باکیفیت هم به‌شکل عجیبی از بین رفته است. شاید همین عوامل موجب شده امروز وقتی خودرو ایرانی به کشورهای فقیر یا متحدان سیاسی جمهوری اسلامی هم صادر می‌شود، به‌سرعت آن را برمی‌گردانند. خودرویی که از کارخانه خراب بیرون می‌آید و خدمات پس از فروش کافی ندارد، جز در بازار انحصاری داخلی جایی نزد مشتری نخواهد داشت. باوجود اینکه می‌توان گفت خودروهای داخلی از تولیدات برخی کشورها بهتر هستند، مشکلات مختلف موجب می‌شود متقاضی آن خارج از مرزهای ایران در حداقل ممکن باقی بماند.

چرا خودرو ایرانی خراب به بازار عرضه می‌شود؟

فکر می‌کنم بخشی از این مسئله ناشی از کم‌لطفی تولیدکنندگان کشور باشد و بخشی هم از بعد روانشناسی قابل‌تحلیل است. با این حال مشکلاتی از این دست، به‌راحتی قابل‌رفع هستند و اگر اراده و انگیزه وجود داشته باشد، بدون هیچ تحولی در فناوری تولید و توزیع می‌توان بر آنها فائق آمد.

در بحث تولید با فناوری‌های بالا عملکرد کشور چگونه است؟ در این سال‌ها وعده‌هایی در این باره داده شده است.

تولید در این بخش بیشتر از آنکه از نظر صرفه اقتصادی مهم باشد، از این نظر که می‌تواند پیشرفتی را رقم بزند تا حرکت اقتصاد و صنعت روان‌تر شود، مهم است. در این زمینه تولیدکننده ایرانی بیش از آنکه نرخ بالاتر و متعاقب آن سود بیشتر را مبنای کار خود قرار دهد، در پی این است که با قیمتی کمتر بازار را به‌‌دست آورد.در این زمینه پیشرفت‌هایی صورت گرفته و من هم امیدوارم این روند با سرعت و شدت بیشتری ادامه داشته باشد، اما فکر می‌کنم در تبلیغات مربوط به این بخش، بزرگنمایی و اغراق می‌شود. به‌زبان دیگر، پیشرفت کشور در بخش تولید دانش‌بنیان یا حتی تولید فناورانه به اندازه‌ای که در تبلیغات مطرح می‌شود نبوده است. گاهی در تبلیغات این‌طور وانمود می‌شود که به اهداف تعیین‌شده دست پیدا کرده‌ایم.

چطور فکر می‌کنید تولید فناورانه هنوز در وضعیت مطلوب نیست؟

سهم این دست از تولیدات از کل تولید کشور و همچنین سهم آن از کل صادرات کشور مشخص است که نشان می‌دهد چندان اتفاق شگرفی رخ نداده است. هرچند دوباره تکرار می‌کنم که نمی‌خواهم پیشرفت‌های صورت‌گرفته را نفی کنم، اما فکر نمی‌کنم به اهداف تعیین‌شده این بخش هم دست یافته باشیم. ضمن اینکه برای من پذیرفتنی نیست که ما در زمینه تولید کلید برق در کشور هنوز به مرحله مناسبی نرسیده باشیم، اما همزمان تولید دانش‌بنیان به مرحله مطلوبی رسیده باشد. نکته در این است که تولید کلید برق ایرانی نیازمند تکنولوژی خاصی نیست، اما سال‌هاست که تولید داخلی صدای زیادی دارد. این مشکل به‌راحتی حل می‌شود و کافی است تولیدکننده ایرانی تمایل به رفع آن داشته باشد، اما سال‌ها از اقدام در این زمینه خودداری کرده‌اند. هرچند کتمان نمی‌کنم که این کالا نرخ چندانی ندارد و شاید امروز هر عدد آن با نرخ ۱۵ هزار تومان فروخته شود، اما انتظار می‌رود تولیدکننده به نیاز مشتریان خود هم توجه کند. این اصل که باید به خواسته‌های مشتریان توجه کرد در ذهن تولیدکننده ایرانی وجود ندارد و طوری محصول را تولید می‌کند که برایش اهمیتی ندارد میزان رضایت از تولیدش چقدر است.

چگونه به‌گفته شما در آن بخش از تولید تحت لیسانس شرکت‌های اروپایی انجام می‌شود، این مشکلات دیده نمی‌شود؟

به هر حال در آن بخش دیگر بازار انحصاری وجود ندارد که تحت تسلط تولیدکنندگان ایرانی باشد و بدانند متقاضی آنها چاره‌ای جز تهیه همین تولیدات ندارد. در این مواقع، یک مدیر تولید حرفه‌ای بالای سر خط تولید می‌گذارند که اجازه نمی‌دهد تست آخر کار به‌طور اجمالی و سرهم‌بندی‌شده انجام شود. گاه ممکن است تولید ایرانی را در کشوری دیگر داخل بسته‌بندی بگذارند و با برچسب کشورهای دیگر بفروشند. ثابت شده که کیفیت کار در تولید برای مصرف داخل با تولید برای بازارهای دیگر، متفاوت می‌شود. ضمن اینکه همان‌طور که گفتم نباید از نقش مدیر تولید و اجزای مشابه آن در خط تولید چشم‌پوشی کرد.

اهمیت نیروی کار باکیفیت در این فرآیند چیست؟

در حقیقت نیروی کار باکیفیت، خلاق و ماهر ضرورت تولید کالاها و خدمات باکیفیت است. در ایران نرخ دستمزد بسیار پایین است و با حقوقی که مزدبگیران دریافت می‌کنند به‌سختی می‌توانند از پس یک زندگی حداقلی بربیایند؛ چه رسد به اینکه بخواهند با آن هزینه‌های زندگی شایسته را پرداخت کنند. بی‌تردید کیفیت پایین تولید به عوامل تولید هم برمی‌گردد و نیروی کار هم از عوامل تعیین‌کننده است. اینکه نظام آموزشی چقدر دچار مشکل است، در جای خود نیاز به بررسی دارد. با این همه تولید در بخش‌هایی که نیاز به آموزش چندانی ندارد و بیشتر تجربی و کپی‌کاری است هم نتوانسته موفق باشد. باید در این زمینه بررسی کنیم و ببینیم چه چیزی موجب کاهش چشمگیر انگیزه برای فعالیت‌های اقتصادی کشورمان شده، اما نیروی کار بدون انگیزه، نیروی کاری نیست که حاضر به خلاقیت باشد و تولید خلاقانه را کنار خواهد گذاشت و تنها به گذشت زمان فکر می‌کند. من موافقم که تولید در کشور نیازمند نیروی کار ماهر است، اما فکر می‌کنم باید بررسی شود که کدام عوامل موجب کشتن انگیزه کارگران ایرانی شده است.

فکر می‌کنید دستمزد پایین که موجب فرار کارگران از بخش صنعتی و حضور در بخش‌های نامولد یا چندشغله شدن آنها شده، در این موضوع بی‌تاثیر بوده است؟

بدون شک این موضوع، عاملی تعیین‌کننده بوده، هست و خواهد بود. همان‌طور که کارفرما برای سود بیشتر کار می‌کند، کارگران هم کار می‌کنند تا بتوانند زندگی بهتر و شایسته‌ای داشته باشند. هنگامی که یک نیروی کار باید چند جا کار کند تا حداقل‌های معیشتی را تامین کند، به‌طور طبیعی انگیزه کافی هم نخواهد داشت.

کیفیت سیاست‌گذاری چه تاثیری بر کیفیت تولید دارد؟

اثر آن بسیار زیاد است و می‌توان گفت شیوه سیاست‌گذاری به‌طور مستقیم بر تولید اثر دارد. وقتی در کشور ما هنوز زمان شروع و پایان یک جلسه را نمی‌توان از پیش معین کرد، در بخش‌های دیگر که نیاز به برنامه‌ریزی دقیق است، هم کاری نمی‌توان از پیش برد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین