شنبه 15 اردیبهشت 1403 - 04 May 2024
کد خبر: 9088
تاریخ انتشار: 1400/10/05 13:04

مشاهده‌گر بازار باشیم

نیما بیات

دلایل زیادی برای موفق نشدن معامله‌گران در بازارهای مختلف وجود دارد. بیشتر معامله‌گران توقع زیادی برای کسب موفقیت دارند. داشتن چنین توقعی بدون دارا بودن مهارت‌های لازم موجب شکست و آسیب روانی آنها می‌شود. این آسیب روانی منجر به ایجاد ترس می‌شود و ترس هم توانایی معامله‌گر در واقع‌بینی، انجام معامله و شناخت ماهیت ذاتی بازارها را از او می‌گیرد. بسیاری از مشاوران و تحلیلگران بازار، توانایی پیش‌بینی تغییر‌های بازار را دارند، اما نمی‌توانند به‌عنوان یک معامله‌گر کسب درآمد کنند. نتایج پژوهشی در این زمینه پس از تحلیل‌ها و آمارگیری‌های مختلف می‌گوید به‌طور کلی معامله‌گران فعال در بازار همان گروهی هستند که ضرر می‌کنند. شواهد گویای این است که تنها گروه بسیار کوچکی از معامله‌گران می‌توانند به‌طور مستمر سود کنند. معامله‌گری یک شغل است و معامله‌گران به همان دلیلی شکست می‌خورند که کارآفرینان و استارت‌آپی‌ها شکست می‌خورند. ذهن آنها از یک برنامه کوتاه‌مدت معاملاتی فراتر نمی‌رود. نداشتن انگیزه، تمایل نداشتن به یادگیری، نداشتن راهنما، نداشتن دانش کار، نداشتن تیم مناسب و نداشتن سرمایه از دلایل شکست معامله‌گران به‌شمار می‌رود. از طرفی دیگر موفقیت استارت‌آپ‌ها به‌دلایل متعددی مانند تعهد مداوم، میل به گوش دادن و یاد گرفتن، رابطه مستحکم با یک مربی و استاد در همان حوزه و داشتن دانش پایه‌ای قوی است. جالب است بدانید یک تجارت جدید موفق معمولا با یک سرمایه خیلی کم شروع می‌شود و با افزایش تجربه و آگاهی، در مسیر رشد قرار می‌گیرد و سرمایه کافی نیز مهیا می‌شود، اما معامله‌گران با سرمایه کلانی شروع می‌کنند و در مراحل یادگیری اولیه بیشتر آن سرمایه را از دست می‌دهند. چرا چنین اتفاقی می‌افتد و طیف وسیعی از معامله‌گران شکست می‌خورند؟ ناآگاهی؟ نداشتن اطلاعات کافی؟ نداشتن برنامه‌ریزی در روند معامله؟ آگاه باشیم که قوانین برای کمک به ما وجود دارند و تمام این قوانین برای یک منظور خاص هستند: به رشد ما کمک کنند. معامله‌‌گران در بورس فکر می‌کنند تحلیلگران تکنیکال و بنیادی سودهای بیشماری را از بورس برداشت می‌کنند اما در عمل شاهدیم که آنها نیز متحمل ضرر و زیان‌هایی در معاملات خود می‌شوند، اما چون برنامه مشخص معاملاتی دارند ضرر و زیان‌های‌شان نیز در چارچوب برنامه‌ریزی‌شان عمل می‌کند. در واقع تحلیلگران تکنیکال هم نمی‌توانند در بلندمدت بیش از بازدهی سهم موردمعامله‌شان، سود کسب کنند و حتی وضعیت معامله‌گران کوتاه‌‌مدت نیز از آنها بدتر است و نمی‌توانند به سطح بازدهی بازار دست یابند؛ بنابراین تصور اینکه یک تحلیلگر تکنیکال می‌تواند عایدی بیشتری از بازار کسب کند، یک تصور نادرست است. اگر ذهنیت شما آن است که می‌توانید با استفاده از تحلیل تکنیکال در این بازار پیروز شوید، متاسفانه بازار نادرست بودن ذهنیت‌تان را با زیان‌هایی که می‌دهید به شما نشان خواهد داد. این به معنی آن نیست که شما نیازی به دانستن تکنیک ندارید. در واقع تمام آموزش‌هایی که در بازارهای سرمایه داده می‌شود شرط لازم هستند. تحلیل تکنیکال به‌صورت کمی عمل می‌کند و بازارها هم حالت عددی و کمی دارند اما تصور نکنید این آموزش‌ها شرط کافی برای کسب سود در معامله‌گری هستند. تحلیلگر بنیادی نیز از این قاعده مستثنا نیست و شکست را در معاملات خود تجربه می‌کند؛ اما باز هم در چارچوب برنامه‌های معاملاتی خودش. بازار هر روز متغیر از روز قبل است، حتی اگر این تغییرات چشمگیر نباشد؛ به همین دلیل شکست همیشه در بازارهای مالی وجود دارد. شکست تحلیلگر بنیادی نیز دقیقا مشابه تحلیلگر تکنیکال است. تحلیلگران بنیادی نیز نمی‌توانند در طولانی‌مدت بیش از بازده بازار سود کسب کنند. دلیل این امر آن است که تحلیل بنیادی بیشتر ماهیتی کیفی دارد و به بررسی حساب‌های دفتری، اسناد منتشر شده از طرف شرکت‌ها، مجمع‌های سالانه و تقسیم سود می‌پردازد. با تمام این بررسی‌ها شاید به‌راحتی نتوان اقتصاد را به‌صورت اعداد و ارقام دقیق تحلیل و براساس آن نقاط مناسب خرید و فروش را شناسایی کرد، چون اقتصاد وابسته به مسائل سیاسی، منطقه‌ای، تصمیم‌گیری‌های دولت و موارد دیگر است. از کوچک‌ترین مورد آن یعنی هزینه‌های تولید که شامل هزینه نیروی کار، زمین و سرمایه‌گذاری‌ها است تا بزرگ‌ترین موارد شامل واردات و صادرات و روابط بین‌الملل همه در تراز تجاری یک کشور تاثیر بزرگی می‌گذارد و تراز تجاری یک کشور هم ریشه در اقتصاد آن کشور دارد. اقتصاد نیز بر بازارهای مالی تاثیر می‌گذارد؛ پس با صبر، درایت و دوراندیشی مشاهده‌گر بازار باشیم.

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/4pvzo4