عضو هیات رئیسه کمیسیون سرمایهگذاری و تامین مالی اتاق بازرگانی تهران درباره ویژگی ریسک در فعالیتهای کارآفرینانه میگوید: «کارآفرینی در ذات خود ریسکهایی بزرگتر نسبت به سرمایهگذاری در فعالیتهای فعلی دارد؛ به این دلیل واضح که شروع و ایجاد یک کسبوکار که پیش از آن وجود نداشته یا دستکم به این شکل نبوده، ریسکهای بهمراتب بزرگتر و مهمتری دارد. این ریسکها بهمراتب بیشتر از ریسکهای متوجه فعالیتهای مرسوم است. همین امر موجب شده در ادبیات اقتصادی گفته شود کارآفرینی به خودی خود به آرامش و ثبات بیشتری نیاز دارد تا فعالیتهای غیرکارآفرینانه.»
حسن فروزانفرد تصریح میکند: «موج مهاجرت فعلی نهتنها نگرانکننده است که بسیار غمانگیز هم هست. مهاجرت نیروی انسانی در ایران سابقه طولانی دارد، اما در گذشته شاهد این بودیم که نیروی انسانی ماهر و متخصص از کشور میروند و مقصد بیشتر این نوع از مهاجرتها کشورهای توسعهیافته غربی بودند. اکنون بدترین اتفاقی که در حال رخ دادن است، خروج گسترده خود کارآفرینان و افراد خلاقی است که میتوانستند در ایران کارهای بسیاری کنند، اما حالا در پی مهاجرت هستند.»آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی صمت با این کارشناس حوزه صنعت و تجارت است.
اجازه میخواهم پیش از هر صحبتی، طبق روال همیشگیام در گفتوگو و مصاحبه درباره مسئله کارآفرینی و از آنجایی که من دکترای حرفهای خود را از دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران اخذ کردم، یک جمله معترضه بیان کنم که تا اندازهای پاسخ سوال شما هم در آن هست. کارآفرینی اقدامی با هدف افزایش اشتغال یا سوددهی از طریق فعالیتهایی که هماکنون مرسوم هستند، نیست. چنین رویکردی موجب میشود کارآفرین را همان سرمایهدار و سرمایهگذاری مرسوم ببینیم که با اهدافی مفید چون اشتغالزایی، افزایش تولید و موفقیت در اقتصاد اقدام میکند؛ حال آنکه چنین نیست. کارآفرینی فعالیتی بر محور نوآوری است. این مهم به این معناست که هر فعالیت اقتصادی یا سرمایهگذاری مولد را نباید با کارآفرینی همتراز گرفت، زیرا در کارآفرینی اصل بر خلاقیت است.اجازه میخواهم روز کارآفرینی را به همه کارآفرینان و کوشندگان راههای نو و خلاقیت که در شرایط دشوار فعلی در این مسیر گام برمیدارند و به تغییرات در ارزشافزایی اقتصاد میاندیشند، تبریک بگویم و برای آنها روزهایی بهتر و برای کارآفرینی در ایران هم آیندهای روشن را آرزو کنم.
چه چیزی موجب شده چنین خلط مبحثی در مفهوم پیش بیاید؟
حتما عوامل مختلفی وجود دارد، اما من فکر میکنم ترجمهکردن واژه فرانسوی آن به «کارآفرینی»، نقش مهمی داشته است. کارآفرینی در برداشت نخست، ایجاد اشتغال را در اذهان متبادر میکند؛ حال آنکه کارآفرینی بهاحتمال زیاد اشتغال را هم افزایش میدهد.
دقیقا همینطور است. بیشتر فعالیتهای اقتصادی کشور ما ربطی به کارآفرینی ندارد و بیشتر در جهت رشد تولید و خدمات، اشتغال و اقتصاد هستند. این اهداف همگی مثبت و ضروری هستند، اما طبیعتا نیاز مبرمی به خلاقیت و نوآوری ندارند.
عنوان کارآفرینی به مجموعه فعالیتهایی اطلاق میشود که در روند ارزشافزایی یا تولید خدمت و کالا تحولی مهم ایجاد و ارزشافزایی را یک بار متحول کند. این امر بیش از هر چیز ناشی از خلاقیت، نوآوری و بکارگیری متفاوت عوامل و روش تولید است که منجر به تحول چشمگیر ارزشافزایی در کشور میشود. کارآفرینی با انجام اقداماتی نوآورانه، از تنظیماتی دیگر برای استفاده بهتر از منابع برای ارائه خدمات جدید و مطلوبتر یا تولید کالاهای بهتر و جدید بهره میبرد. کارآفرینی که منجر به تحول در ارزشافزایی میشود، ریل توسعه کشور را تغییر میدهد و موجب افزایش سرعت و کیفیت توسعه خواهد شد.
به هر حال این دو فعالیت خیلی از هم دور نیستند و ممکن است موانع مشترکی هم داشته باشند که دارند، اما جنس و شدت مشکلات این دو بخش متفاوت است. بهطور مثال کارشناسان بسیاری درباره موانع سرمایهگذاری در کسبوکارهای شناختهشده موجود، صحبت کردند و به واکاوی چرایی منفی شدن نرخ خالص سرمایهگذاری پرداختهاند. موانع معمولی شناختهشده در زمینه سرمایهگذاری، غیرقابلپیشبینی بودن آینده ایران است که موجب شده حتی امکان پرداختن به ارزیابی وضعیت متغیرهای مهم و مطرح اقتصاد چون نرخ ارز، تورم، سود سپردههای بانکی و خیلی شاخصهای مهم دیگر که میتواند بر روند اقتصادی کشور و کسبوکار افراد موثر باشد، فراهم نباشد؛ بهبیان دیگر شرایط کشور چنان غیرقابلپیشبینی شده که افراد برای سرمایهگذاری در حوزههایی که پیش از این شروع بهکار کردهاند هم دچار مشکل شدند و بر اثر استیصال درباره آینده، اقدام به سرمایهگذاری نمیکنند. این در حالی است که کار در فعالیتهای مرسوم به هر روی ریسکی کمتر از فعالیتهای نوآورانه دارد. این فعالیتها از گذشته وجود داشته و هنوز هم وجود دارد، به همین دلیل بازار مشخص، تقاضایی نسبتا قابلپیشبینی و شرایطی شناختهشدهتر دارند. با این وجود در این بخش هم اقدامات موثری انجام نشده و زمینه توسعه سرمایهگذاری بهوجود نیامده است. در مقابل کارآفرینی در ذات خود ریسکهایی بزرگتر نسبت به سرمایهگذاری در فعالیتهای فعلی دارد؛ به این دلیل واضح که شروع و ایجاد یک کسبوکار که پیش از آن وجود نداشته یا دستکم به این شکل نبوده، ریسکهای بهمراتب بزرگتر و مهمتری دارد. این ریسکها بهمراتب بیشتر از ریسکهای متوجه فعالیتهای مرسوم است. همین امر موجب شده در ادبیات اقتصادی گفته شود کارآفرینی به خودی خود به آرامش و ثبات بیشتری نیاز دارد تا فعالیتهای غیرکارآفرینانه؛ گرچه همانطور که گفتم فعالیتهای با سابقه بیشتر هم وقتی بیثباتی حاکم میشود کاهش خواهند یافت؛ همان اتفاقی که در کشور ما ظرف ۵ یا ۶ سال گذشته افتاد. این ریسک ذاتی بزرگتر که در فعالیتهای کارآفرینانه وجود دارد، اهمیت ثبات و پیشبینیپذیر بودن چشماندازها را دوچندان میکند. در اینکه این روزها ثبات اقتصادی حلقه مفقوده مدیریت کشور است، تردید نیست و این نابسامانی موجب شده فعالیتهای موجود در کشور بهتدریج کم و کمتر شوند.
این امر موجب شده بهوضوح مشاهده کنیم کارآفرینان ایرانی که ۶ یا ۷ سال برای ایجاد ثبات و آرامش بیشتر صبر کردند، به مهاجرت و خروج از کشور دست بزنند. کارآفرینان خلاق ایران به سمت مناطق و کشورهایی میروند که اقتصادی کنترلپذیرتر و چشماندازی قابلپیشبینیتر دارند و محدودیتهایی را که نسل جوان، همان نسلی که کارآفرینان و نیروی خلاق موردنیازش را شکل میدهند، با آن مواجه است، ندارند. اقتصاد ایران با ریسکهای فراوانش شرایط را برای انواع مختلف فعالیتهای مولد دشوار کرده و چنان ریسکها زیاد و متنوع است که ما حتی نمیتوانیم برآوردی از نوع و شدت ریسکها در آیندهای نهچندان دور، مثلا یک سال پیش رو داشته باشیم. این مسئله موجب میشود شناخت ریسکها حاصل نشود و در نتیجه هنگام وقوع آنها، نتوان مدیریت اصولی را بهکار بست. من فکر میکنم مهمترین عاملی که موجب شده در حوزه کارآفرینی عقب بمانیم و شرایط بهگونهای شده که کارآفرینان کوچ کنند، ریسکهای متنوع، غیرقابلپیشبینی و بهدنبال آن، غیرقابلمدیریت است. باید پذیرفت در اقتصاد ما شدت و تنوع ریسکها بسیار زیاد شده است.
فعالیت در بخش کارآفرینی ریسکهای بیشتری نسبت به کار در حوزه قدیمیتر دارد، اما چون ریسکها در کشورهای دیگر که اقتصادی باثبات دارند، قابلاندازهگیری و مدیریت هستند، کوچ کارآفرینان از ایران به این کشورها شکل میگیرد. باید توجه داشته باشیم که ما حتی نمیتوانیم پیشبینی کنیم در سال آینده همین موقع وضعیت شاخصهایی چون ارز، قوانین صادراتی و وارداتی، نحوه پیمانسپاری ارزی و... چگونه است. شرایطی که کارآفرینی و فضای آن که در دل خود ریسکهای بسیاری دارند، نهتنها نمیتوانند رشد کنند، بلکه حتی فعالیتشان کندتر هم میشود، همین است. به همین دلیل اگر نمونههای قابلذکری هم در این بخش باشد، تکستارههایی هستند که برمبنای تعهد خاص و فردی که دارند، موفق شدند.
متاسفانه باید تاکید کنم امروز دیگر ما در کشور با فرار مغزها مواجه نیستیم و بهدلیل اینکه رفاه در ایران بهشدت نسبت به همسایگانمان، بهویژه کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس، کمتر شده، خروج نیروی کار معمولی هم توجیه دارد. این موجب شده ما امروز با حجم بزرگی از مهاجرت انواع نیروی انسانی مواجه باشیم و افرادی که نیروهای غیرحرفهای محسوب میشوند و در فعالیت خود نیز صاحب سطوح بالایی نبودند هم ایران را ترک کنند. امروز از پزشک و پرستار تا راننده، کارگران لولهکش و حتی ساختمانی خروج از ایران را به ماندن ترجیح میدهند.
طبیعتا تنها این مسئله دخیل نیست. مسئله اصلی این است که تورم در کشور ما چنان بالا رفته و چنان فضای رشد و پیشرفت مسدود شده که با یک حساب و کتاب ساده نیروی انسانی متوجه میشود حتی اگر در یکی از کشورهای همسایه مشغول به کار شود، بهازای شدت کاری مشابه شدت کار در ایران چندین برابر حقوق و دستمزد میگیرد.
این موج مهاجرت نهتنها نگرانکننده است که بسیار غمانگیز هم هست. مهاجرت نیروی انسانی در ایران سابقه طولانی دارد، اما در گذشته شاهد این بودیم که نیروی انسانی ماهر و متخصص از کشور میروند و مقصد بیشتر این نوع از مهاجرتها کشورهای توسعهیافته غربی بودند. اکنون بدترین اتفاقی که در حال رخ دادن است، خروج گسترده خود کارآفرینان و افراد خلاقی است که میتوانستند در ایران کارهای بسیاری کنند، اما حالا در پی مهاجرت هستند. باید به این نکته عنایت داشت که از هر هزار نفر شاید یک نفر کارآفرین باشد. یعنی کارآفرینان افراد محدودی هستند که نباید در میان نیروی انسانی مهاجر دستهبندی شوند، چراکه اگر یک فعالیت نوآورانه موفق شود، از پی آن هزاران نفر ممکن است شاغل شوند. بیثباتی و محدودیتهای موجود موجب شده بسیاری از افراد کسبوکار خود را جمع کنند و به کشورهای دیگر بروند. توسعه کارآفرینی در کشور ما بدونتردید نیازمند رفع محدودیت و کاهش ریسکهایی است که امکان فعالیتهای اقتصادی را مسدود میکند. متاسفانه نمیتوان نادیده گرفت که در این عرصه کشور ما حتی نسبت به ۵ سال پیش هم دچار عقبماندگی شده است.
آنها سرمایهگذاریهای بزرگی انجام دادند و ظرفیتها و زیرساختهای مهمی ایجاد کردند که زمینه را برای کارآفرینی و کنترل ریسک در این بخش تسهیل کرده است. بهطور مشخص در امارات فضای کارآفرینی را گسترش دادند و با ایجاد محیط کار اشتراکی موجب شدند ریسک کارآفرینی کاهش یابد و پیرو آن این کشور به یک مقصد مهم کارآفرینان تبدیل شود. در امارات شتابدهندههای مهم بینالمللی حضور دارند که برای جذب نیروهای کارآفرین و خلاق، بدون محدودیتی در سرمایهگذاری منتظر مهاجران ما هستند.
من نمیخواهم زحمات گذشتگان را نفی کنم، زیرا اتفاقات خوبی هم رخ داده، اما اتفاقات مثبت در مقایسه با حجم مشکلات بسیار ناچیز بوده است. راهاندازی کارخانههای نوآوری و پس از آن شکل دادن به مکانیسم مختلف شتابدهنده، حتما فضای خوبی ایجاد میکند. قاعده در این بخش روشن است. کسبوکارهای نو، استارتآپها و دانشبنیانها براساس ایدهای نو شکل میگیرند که ممکن است از هر ۱۰ فعالیت، یکی موفق شود و این نرخ بسیار خوبی است، زیرا نوآوری دشواریهای خود را دارد. من فکر میکنم اتفاقات چند سال اخیر و تحولات اقتصادی که تجربه شده از توفیق اقداماتی که گفتید بهشدت کاسته است. نباید فراموش کنیم عمده فعالیتهای استارتآپی بهدست جوانترین نسل کشور صورت میگیرد. این نسل در فضای پرریسک ایران و محدودیتهای متعددی که وجود دارد دچار مشکل شدهاند. این نسل با کسی چون من که متولد دهه ۵۰ است نظام فکری متفاوتی دارد و حد مطلوبش چیز دیگری است و نمیتوان با ذهنیت افرادی که در میانسالی قرار دارند، به آنها نزدیک شد.