کارآفرین کیست؟
بهرام شهریاری- کارشناس اقتصاد
نخست باید تعریف درستی از کارآفرینی داشت؛ اینکه کارآفرین کیست و کارآفرینی چیست؟ آیا هر کسی که یک بنگاه اقتصادی را راهاندازی کرد، کارآفرین است؟ کارآفرینی توأم با نوآوری و ایده جدید است. برای رفتن بهسوی کارآفرینی نیاز به تغییر در نگرش و دیدگاه است که به این زودی محقق نمیشود، زیرا نیاز به عقبه، بسترسازی و برنامه دارد. بهعنوان نمونه درحالحاضر در صنعت خودرو برنامهای در حوزه کارآفرینی بهمعنای واقعی نداریم. زمانیکه خودروساز بهسوی طراحی مدلهای جدید داخلی برود، زنجیره تامین هم باید در همان بازه زمانی شروع به خلاقیت و طراحی قطعات کند؛ چهبسا در این بستر، کارآفرینی از سطح بنگاه هم فراتر رفته و منجر به سفارش کار به سایر بخشها شود. تیم طراح خودرو، قطعهساز را تشویق به نوآوری میکند، زیرا بازار محصولات قطعهساز، خودروساز است. اگر صنعتگران پیش از تحریم بهطور محدود موفق شده بودند وارد زنجیره تامین برخی خودروسازان فرانسوی شوند، به این دلیل بود که سفارش کار از طراحی تا تولید و تامین قطعه به آنها سپرده شده بود. از این روند میتوان بهعنوان زنجیره کارآفرینی و بلوغ در تولید نام
برد. از سوی دیگر زنجیره تامین متعلق به بخش خصوصی است اما چون محدود به بازار داخل شده و درحالحاضر تحریم اجازه فعالیت بینالمللی را به آنها نمیدهد و باتوجه به اینکه خودروسازان مونتاژکار هستند، نمیتوانند در حوزه کارآفرینی و نوآوری خیلی فعالیت داشته باشند. در حالحاضر در نهضت ساخت داخل نقشه قطعات در اختیار صنعتگر قرار میگیرد و او با مهندسی معکوس قطعه را تولید و تامین میکند. قطعهسازان در حوزه مهندسی معکوس خوب عمل کردند و موفق هم بودند، زیرا تیراژ تولید را بهلحاظ کمی و کیفی افزایش داده اما کارآفرینی در این امر اتفاق نیفتاد، زیرا طراحی نداشتهایم. این موضوع فقط محدود به صنعت خودرو نمیشود و در سایر صنایع داخلی هم همینگونه است. بهعنوان مثال در حوزه لوازم خانگی چقدر کارآفرینی داشتهایم؛ چند برند داخلی توانستهاند طراحی داشته باشند؟ ممکن است در گذشته بوده باشد اما درحالحاضر طراحی در صنعت لوازم خانگی هم جایی ندارد. کارآفرینی و خلاقیت در طراحی است و اگر این نباشد نمیتوان نوآوری داشت. حتی فراتر از صنعت در
دانشگاهها، بیمارستانها و حوزههای خدماتی چقدر کارآفرینی میبینید. زمانی ما در معماری صاحب سبک بودیم. برخی سازههای ایران در جهان زبانزد است. امروز وضعیت کارآفرینی در صنعت ساختمان با پیشینه قوی که در کشور وجود دارد، چگونه است؟ چطور این دانش در کشور ادامه نیافت و کسی نتوانست آن را بهروز کند. کارآفرین باید مبادرت به این کار کند که نکرده، زیرا نداشتهایم. در نهایت اینکه مالک یک واحد صنعتی با میزان اشتغال معین که با کپیکاری فعالیت دارد، کارآفرین نیست، زیرا آن واحد بهرهوری ندارد و نمیتواند ثروتآفرینی کند. مدیریت چنین بنگاههایی در خوشبینانهترین حالت فقط روزمره خود را بهخوبی مدیریت میکند. تفاوت این فرد با کسی که هر سال مدلی جدید را به بازار معرفی میکند، چیست؟ او کارآفرین واقعی است و دیگری به روزمرگی افتاده است.