جمعه 14 اردیبهشت 1403 - 03 May 2024
کد خبر: 19734
تاریخ انتشار: 1401/06/27 23:41

یک روز تلخ برای یک تاجر

محسن جلال‌پور- فعال اقتصادی

محسن جلالپور- فعال اقتصادی: 3 سال پس از شیوع ویروس کرونا برای نخستین بار با طرفهای تجاری آلمانی نشست برگزار کردیم. از چند هفته پیش برنامهریزی این بود که طرف آلمانی ابتدا از باغهای پسته بازدید داشته باشد و پس از آن تجهیزات آزمایشگاه را از نزدیک ببیند.

دوست آلمانی در آزمایشگاه خبر داد که قانون جدیدی تحت عنوان پروتکل ۶۷ قرار است در اتحادیه اروپا اجرایی شود که بر اساس آن، اگر باقیمانده سموم محصولات کشاورزی بیش از حد استاندارد این اتحادیه باشد، مرجوعی در کار نخواهد بود و تنها راه، معدوم کردن محصولات است. ظاهرا اتحادیه اروپا به این جمعبندی رسیده که بحث افلاتوکسین قابلمدیریت است، چون با «سورت» (اندازهبندی) دوباره میتوان درصد آن را به حد مجاز رساند، اما برای باقیمانده سموم راهی وجود ندارد و تنها راه، معدوم کردن محصولات است. بدون شک اجرای این استانداردها برای پسته ایران مشکلات جدی ایجاد میکند و بازارهای باقیمانده را از ما میگیرد.

بعد از بازدید از آزمایشگاه به طرف شرکت راه افتادیم و هنوز وارد شرکت نشده بودیم که متوجه جروبحث پرسنل حراست با مردی غریبه شدم. همکار حراست وقتی متوجه حضور ما شد، دوان دوان به سمت ما آمد و خبر داد که مامور سازمان آب قصد دارد آب کارخانه را قطع کند. پرسیدم چرا؟ گفتند دو روز پیش قبض آب را تحویل دادهاند و در حالیکه میزان مصرف کمتر شده، مبلغ قبض بیش از ۱۵ برابر دوره قبل است و امروز هم تهدید میکنند که قصد دارند آب را قطع کنند.

با مامور آب صحبت کردیم و دو روز مهلت گرفتیم. با مهمان خارجی وارد دفتر شدیم که مدیر مالی شرکت گفت کار فوری دارد. توضیح داد پولی به حساب شرکت واریز شده و بانک بلافاصله اقساط وام 3 ماه را برداشت کرده، در حالی که یکی از اقساط هنوز چند روز مهلت دارد. راستش منتظر بودیم پولی واریز شود تا به بدهکاران بپردازیم، اما بانک از فرصت استفاده کرد و بلافاصله پول را یکجا برای خود برداشت. مدیر مالی توضیح داد راه بازگشت پول این است که به بانک نامه بنویسیم تا آنها هم از مدیریت تهران بخواهند که پول به حساب ما برگردد. گفتم لازم نیست؛ کاری است که شده و بهتر است فکر دیگری کنیم.

هنوز وارد جلسه نشده بودیم که مشاور مالیاتی شرکت تماس گرفت و خواست برای تسعیر ارز در سال ۹۸ و ۹۹ برگههای مالیاتی را امضا کنم. تعجب کردم و گفتم تسعیر ارز که جزءلاینفک صادرات است و مالیات ندارد. گفت: براساس بخشنامه جدید، تسعیر ارز هم شامل مالیات میشود و باید پرداخت کنیم و مالیات سنگینی هم هست.

جلسه آغاز شد و باغداران سفره دل را باز کردند. یکی گفت: سال گذشته ۲۰۰ تن پسته برداشت کردهایم، اما امسال میزان برداشت به ۳.۵ تن هم نمیرسد.

دیگری گفت امسال پستهای برداشت نکردم و آنچه روی درختان بوده را به کارگران بخشیدهام و دیگری گفت: امسال تصمیم داریم هیچ هزینهای در باغها نکنیم، چون چند سال است که برای ما عایدی خاصی نداشته است.

دیگری هم از آفتها و کرمهای خوشهخوار و شاخهخوار صحبت کرد و نفر بعدی هم خبر داد که قصد دارد باغهایش را بفروشد و مهاجرت کند، چون نه آبی باقی مانده و نه باغداری برایش بهرهای دارد.

مهمان ما هم توضیح داد که از سال ۲۰۲۳ سختگیری اتحادیه اروپا مضاعف میشود و خلاصه اینکه دوستان باغدار ناامید آمده بودند، ناامیدتر هم رفتند.

وقتی برای رفتن به خانه از دفترم خارج شدم، پیش خودم گفتم با این همه فشار چه باید کرد؟ با خودم گفتم بهتر نیست کار را تعطیل کنم؟

در شرایطی که دولت باوجود مشکلات کمرشکن و فشارهای تحریم و رکود و تورم، روز به روز بر فشارها میافزاید و مطالبات خود را بدون فوت کمترین وقت، دریافت میکند و در شرایطی که زمین و زمان علیه کسبوکارها بسیج شدهاند آدم چطور میتواند کار کند؟

سوار ماشین شدم و راه افتادم. صورت خسته همکاری که صبح نگران قطعی آب بود و حالا زیر آفتاب داغ، دست به سینه خداحافظی میکرد، تلنگری بود برای اینکه به خودم بگویم مرد خودت را جمع کن، فردا روز بهتری است. 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/4j5lpp