از ایدهپردازی تا کارآفرینی
سرمایهگذاری همراه با نواندیشی در جهان صنعتی را کارآفرینی میگویند. کارآفرینی در صنعت با توجه به شرایطی که تولید دارد با اماواگرهای بسیاری همراه است. درحالحاضر، افراد ترجیح میدهند به جای خلاقیت و ایدهپردازی، وارد حوزههای کاری زودبازده و با سود بالا شوند.
کارآفرینی در جهان قدمتی بیش از یک سده دارد و امروز در قالب فرهنگ مطرح میشود. شخص کارآفرین میتواند توانمندی را به نقطهای برساند که دیگران نمیتوانند.
یکی از وظایف دانشگاههای معتبر پرورش کارآفرین است. البته این موضوع باید از دوران کودکی و در خانواده پیریزی میشود. علم اثبات کرده سنین بین ۲ تا ۷ سال حساسترین دوران برای کودک است که میتواند این امر را آموزش داد تا در ادامه زمانی که وارد بازار کار شد در فعالیتهای خود نوآور و خلاق باشد.
کارآفرینی و افزایش بهرهوری
اگر بنگاهها به کارشناسان کارآفرین سپرده شود، بهطور قطع، بهرهوریها افزایش یافته و محصولات تولیدی از نظر کیفیت، نرخ تمامشده و خدمات پس از فروش ارتقا پیدا میکند، ضمن آنکه میتوان محصولات خود را به بازارهای هدف عرضه کرد. بهاینترتیب ارزآوری زیادی برای کشور رقم خواهد خورد. در ایران معاونت رئیسجمهوری و پارکهای فناوری سعی در گسترش این امر دارند. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز در این راستا فعالیت میکند اما همچنان راه برای رسیدن به سطح مطلوب طولانی است. صنعتگران معتقدند هنوز اهمیت لازم به کارآفرینان داده نمیشود و آن منزلتی که شایسته کارآفرین است، دیده نمیشود. مراکز متعددی در حال هزینهکرد برای کارآفرینی هستند اما بهدلیل نداشتن مرکزیت آنگونه که باید خروجی ندارند. این در حالی است که آمارها نشان میدهد حدود ۷۰ درصد بنگاههای کسبوکار در کشوری مانند امریکا بهدست کارآفرینهایی اداره میشود که تربیتشده هستند و آموزشهای لازم را دیدهاند؛ از اینرو در این نوع کشورها زمینه برای ایجاد اشتغال زیاد و نرخ تورم کم است.
تعریف پروژه
روحاله طالبی، کارشناس حوزه صنعت: یکی از بسترهایی که دانشجویان رشتههای صنعتی را میتواند در حوزه کارآفرینی آماده کند، تعریف پروژههای تقاضامحور در دانشگاههاست. اگر نهادهای صنعتی و صاحبان صنایع از ظرفیت تعریف پروژه حمایت کنند، رفتهرفته این پروژهها در دانشگاهها در راستای اهداف و وظایف کشور سوق داده میشوند. بهعنوان مثال، دانشجوی کارشناسی ارشد که دوره آموزشی ۲ یا ۳ ساله دارد، میتواند در مدت تحصیلش روی یکی از همین پروژههای تعریفشده کار کند. بهعنوان نمونه، اگر شرکتهای خودروسازی دچار مشکل هستند، میتوانند این مسائل را دستهبندی کرده و به دانشگاهها و دانشکدههای مرتبط ارائه دهند. به این ترتیب استادان، دانشجویان را با این روند تربیت میکنند که این پروژهها را بهعنوان کار عملی بهسرانجام برسانند. صنعت نیز میتواند ردیف بودجهای برای انجام این پروژهها تعریف کند. اگر چنین شود دانشجویان در سیستم آموزشی به صورت خودکار، مولفههای لازم برای کارآفرینی را میآموزند.
آشناشدن دانشآموختگان رشتههای صنعتی با معضلات صنعت، آنها را برای ارائه راهکار مهیا میکند. این توانمندی در بازار کار بسیار کارساز خواهد بود.
عدماستمرار پروژه
سالهاست مصوبهای در کشور تصویبشده که براساس آن ۴ درصد از درآمد ناخالص ملی باید در حوزه پژوهش هزینه شود. در ادامه از بهره حاصل از این مطالعات و تحقیقات باید برای توسعه کارآفرینی در بخش دانشبنیانها استفاده کرد.
تحقق این برنامهها منوط به این است که کارآفرینی در دانشگاهها اتاق داشته باشد؛ اتاقی پویا و فعال که بتواند خوراک بدهد و بودجه موردنیاز این پروژهها را تامین کند. وجود این اتاقها، یکی از ضروریات برای دنبال کردن پروژههاست. در حالحاضر شاید چنین پروژههایی در برخی دانشگاهها وجود داشته باشد اما کار مستمر نیست معمولا مباحث در قالب یک پروژه به دانشگاه ارجاع میشود و پس از حل آن، ممکن است تا مدتها هیچ پروژه صنعتی وجود نداشته باشد.
ایجاد زنجیرهای از کارآفرینان
ضرورت بعدی برای تربیت نیروی کارآفرین در صنعت، ایجاد یک شبکه از کارآفرینان فعال است. بسیاری از نهادهای مرتبط با حوزه صنعت هنگامی که در راستای این اهداف، پروژه را تعریف میکنند میتوانند زنجیره هدف را شناسایی کنند. به هر حال، برخی دانشجویان در رشته خود خلاق و نوآور هستند. این افراد هم میتوانند جذب صنایع گوناگون شوند و هم در بازار کار، کارآفرین در حوزه صنعت و رشته خود باشند.
در اینباره کشورهای توسعهیافته کارهای زیادی انجام دادهاند، هدفگذاری کردهاند و سالهاست فارغالتحصیلان این کشورها هدفدار هستند. هنگامی که دانشجو وارد دانشگاه میشود، پروژه وی مشخص است؛ اینکه برای چه صنعتی میخواهد کار مطالعاتی و عملی انجام دهد. از سوی دیگر، صاحبان صنایع در آینده میتوانند از توانمندی و تخصص این فرد بهرهمند شوند و در واقع با سفارش پروژههای کلانتر از ظرفیت کارآفرینی آنها استفاده کنند.
این امر منجر به رونق و شکوفایی خلاقیتها شده و با ایجاد کارگاههای کوچک، شرکتهای خلاق بزرگ آینده شکل میگیرند.
در این راستا برای فعال کردن دانشگاههای کشورو تربیت کارآفرین، باید دید کدام دانشگاهها، چه اهدافی از صنعت را میتوانند دنبال کنند و کدام قسمت از ساختارهای علمی باید پایهگذاری شوند. اگر محیط برای خلاقیت و نوآوری فراهم شود، ، خودبهخود توانمندیهای افراد حاضر در محیط شکوفا میشود و افراد در یک بستر مهیا کارآفرین پرورش پیدا میکنند.
ایدهآفرینی و صنعت
هر صنعتی یکی از دانشگاهها را بهعنوان محیطی برای رفع نیازمندیهای خود میشناسد. با امضای تفاهمنامهها میتوان امیدوار بود دفترهایی در دانشگاهها راهاندازی شوند تا پروژهها از سوی صنایع تعریف و از سوی استادان و دانشجویان اجرا شود. دفترهای متخصص در دانشگاهها استمرار این امر را بهویژه در امور اداری تسهیل کرده و موضوع را با موانع کمتری پیگیری میکنند.
این دفترهای تخصصی به تشکیل زنجیرههای هدف در صنعت میانجامد. بهطور قطع، دانشجویان خلاق زیادی در مراکز آموزشعالی در حال تحصیل هستند که پس از فارغالتحصیلی نمیتوان از ظرفیت آنها استفاده کرد، زیرا شبکهسازی نشده و بانک اطلاعاتی از این افراد در جایی ثبت نیست و دانشگاهها هم بودجه لازم برای حمایت از این دانشجویان را در اختیار ندارد. این دفترهای تخصصی میتوانند زنجیرهای از این محصلان خلاق را شکل دهند که علاوهبر کارآفرینی برای خود معضلات فنی و دانشی واحدهای تولیدی را هم پیگیری و حل کنند. بسیاری از این کارگاهها و شرکتهای کوچک کارآفرین میتوانند در قالب شرکتهای اقماری به کمک صنعت بیایند یا زیرمجموعه مثلا شرکتی بزرگ در بخش تحقیق و توسعه میتواند کارگاهی تشکیل دهد و از توانمندی این دانشآموخته حمایت کرده و خلاقیتها را در حوزه صنعت توسعه دهند.
زنجیرههای تشکیلشده از افراد خلاقی که از دانشگاهها شناسایی شدهاند و بعدها بر تعداد این زنجیرهها افزوده شده، در کنار هم میتوانند ظرفیت بزرگتری بهوجود آورند.
این زنجیرهها میتوانند جلسات مشترک را تشکیل دهند و بسیاری از پروژههایی که قرار بوده زیرمجموعههای شرکتهای صنعتی انجام دهند، از طریق این دانشجویان خلاق که ترند هم شدهاند، انجام میشود. این دانشجویان هم میتوانند خود کارآفرین باشند و هم ایدهآفرین.
ایدهآفرینی موضوع مهمی در جهان صنعتی است، در جهانی که این ایدهها حضور دارند بازار رقابت به یک سو و به نفع یک گروه سنگین میشود. شاید خود ایدهآفرینی هم نوعی کارآفرینی باشد.
در این راستا، افراد مهارت کسب میکنند تا ایدههایی ارائه دهند که بهای تمامشده کاهش پیدا کند، کیفیت محصولات ارتقا یابد، ابزارهای نوینی طراحی کنند که در سرعت و دقت واحد صنعتی را پیشتاز کند؛ علاوهبر آنکه به ما کمک کند تا بحثهای علمی بومی را در سراسر جهان به پویش بگذاریم.
بحث کارآفرینی میتواند در دانشگاهها موردحمایت قرار گیرد، پویا بوده و با علم روز جلو برود. اگر این نقش به نوعی به صنعت محول شود، پویایی خود را از دست میدهد. در واقع دفتر تخصصی که از آن صحبت شد، همان محلی است که میتواند حمایتهای صنعت را در دانشگاه پیاده کند.
تعریف پروژه برای آموزشهای تکمیلی
نمونههای موفق در جهان زیاد است. بهعنوان مثال در آلمان دانشکدههایی ایجاد شدهاند که حمایت صنعت را همراه خود دارند یا در کانادا هم همینطور. در این دانشکدهها پروژهها صنعتی تعریف میشود. بهعنوان مثال، تعریف پروژه برای دوره دکترای دانشجویان رشتههای صنعتی در این کشورها فراگیر است.
مثلا شرکت خودروسازی فولکسواگن در دانشکدهای پروژههایی تعریف کرده و استادان همراه با دانشجویان با ایدههایی که ارائه میدهند امور خواستهشده را بهسرانجام میرسانند.
ضعف کجاست؟
شهاب علیعرب، فعال صنعت: درباره چرایی تعریف نشدن پروژههای صنعتی برای دانشجویان که خود پیشزمینه کارآفرینی در حوزه صنعت میشود باید به دو مسئله اشاره کرد؛ با توجه به اینکه دفتر صنعت در دانشگاههای صنعتی به لحاظ نظری تعریف شدهاند اما در اجرا ضعیف عمل کردهاند به این موضوع برمیگردد که دانشگاهها بهدنبال این پروژهها به صاحبان صنعت مراجعه نکردهاند.
نکته دیگر اینکه اغلب دانشگاههای کشور تئوریمحور بوده و دانشجویان اگر پس از فارغالتحصیلی بخواهند حتی جذب صنعت شوند، صفرکیلومتر بهشمار میروند، زیرا به آموختههای تئوری خود هم مسلط نیستند. در نتیجه نمیتوان از این افراد انتظار کارآفرینی داشت. صنعتگر هنگامی که با مهندس مکانیک مواجه میشود که مباحث اولیه این حوزه را نمیداند برای او صرفه اقتصادی ندارد تا پروژههایی صنعتی تعریف کند. شاید یک از دلایلی که دانشگاهها به صاحبان صنایع برای تعریف پروژه مراجعه نمیکنند به همین موضوع برگردد که دانشجویان در آموختههای حتی تئوری خود ضعیف هستند.
هنگامی که برای راهاندازی دفتر صنعت در دانشگاهها هزینه میشود باید برای آن بازاریابی هم شود. برخی از دانشآموختگان برای حضور در رشته خود نیاز دارند تا آموزش دوباره ببینند و بتوانند در واحدهای صنعتیتولیدی نقش مفیدی ایفا کنند.
از سوی دیگر، اگر افراد تلاش کمتری در کارآفرینی حوزه صنعت دارند به این مسئله برمیگردد که سایر بخشها مانند تجارت یا بورس، سود بیشتری دارد. دانشجویان وقتی با سرمایهگذاری در بورس پس از مدت کوتاهی سرمایه خود را دو برابر میکنند، نیازی به کارآفرینی نمیبینند. نمونههایی در صنعت داشتهایم که مهندسان متخصص از محل کار خود بیرون آمده و با سرمایهگذاری در بورس، کار تجاری را به تولید و صنعت ترجیح دادهاند. یکی از دلایلی که دانشآموختگان رشتههای صنعتی در رشته خود فعالیت ندارند، این است که تولید سود ندارد. البته ۲، ۳ سالی است که سیاست دولت در راستای حمایت از تولید و صنعت بوده و این میتواند به پرورش ایدهها و راهاندازی کارگاههای کوچک خلاق منجر شود.
سخن پایانی
بنابر این گزارش، کارآفرینی در جهان امروز فرهنگی شده که کودکان را درون خانوادهها از ابتدا بهعنوان کارآفرین تربیت میکنند در حالی که در کشور ما اینگونه نیست. بستر این موضوع نه در خانوادهها که در بخش آموزش عالی نیز وجود ندارد. این در حالی است که دانشگاههای صنعتی در کشورهایی مانند آلمان یا امریکا با تعریف پروژههایی مشخص و همیشگی دانشجویان را در چنین محیطی قرار میدهند. قرار گرفتن افراد در محیط سبب میشود با انگیزه خلاقیت داشته باشند، زیرا در این کشورها تولید سود دارد و اینگونه نیست که تنها فعالیتهای خدماتی و تجاری سودده باشند. البته سود در صنعت با مدت زمان طولانیتری نسبت به تجارت بهدست میآید اما در کشورهای صنعتی چون کارآفرینی مورد حمایت دولتهاست آمار افراد کارآفرین نسبت ۷۰ به ۳۰ دارد.