دلایل آشکار و پنهان کاهش فروش فیلمها دراکران نوروزی
عزیزالله حاجیمشهدی - منتقد فیلم و مدرس سینما
در جایگاه یک منتقد فیلم بر این باورم که اظهارنظر قطعی درباره مقولههایی مانند شکست اکران نوروزی، افزایش نرخ بلیت سینما، پیامدهای ناشی از همهگیری ویروس کرونا و... نیاز به پژوهشی جدی دارد. پژوهشی که شاید حتی در نگاه اول، بهطورمعمول در محدوده کارهای دلپسند یک منتقد فیلم یا مدرس سینما نباشد، چراکه منتقدان سینما بیشتر دوست دارند در حوزه کیفیتسنجی آثار سینمایی یا تلویزیونی قلم بزنند. با این همه، در یکی، دو دهه اخیر با توجه به تهیه و تولید چندین برنامه به ظاهر متنوع تلویزیونی با محوریت اخبار و رویدادهای سینمایی و تلویزیونی و همچنین نقد و بررسی برخی آثار سینمایی و مجموعههای تلویزیونی، چنان فضایی بهوجود آمده که همگان درباره همهچیز سینما نظر میدهند! غافل از اینکه اظهارنظر در چنین مقولههایی بدون پشتوانه پژوهشهایی جدی و کارشناسانه، اعتبار چندانی ندارد. بههر روی، بهعنوان یک منتقد پیگیر و دارای حس کنجکاوی طبیعی خاص این حرفه که عیارسنجی آثار سینمایی و تلویزیونی و رشد و پیشرفت یا رکود و کمرونقی بازار سینما دغدغه همیشگی اوست، تنها میتوانم نگاهی کلی به این مباحث داشته باشم و درنهایت پیشنهادهای فردی خودم را ارائه دهم. بهویژه که در روزها و هفتههای گذشته بسیاری از خبرنگاران علاقهمند به مباحث مربوط میزان فروش فیلمهای سینمایی در جریان نمایش همگانی نوروزی و مقایسههای آماری و... گزارشهای گوناگونی در رسانههای جمعی و درگاههای خبری منتشر کردهاند که تا حدود زیادی میتوان به وضعیت فروش فیلمها، اقبال عمومی تماشاگران عادی و سینمادوستانی که پای ثابت تماشای فیلم در تالارهای سینمایی هستند، پیبرد. واقعیت این است که همهگیری ویروس کرونا، نهتنها در ایران، بلکه در بسیاری از کشورهای درگیر با این بیماری نوپدید در دوسال گذشته، در رویگردانی آشکار تماشاگران آثار سینمایی، نقشی انکارناپذیر داشته است. حتی با انتخاب جایگزینهایی از نوع نمایش برخط (online) نیز فروش فیلمها به حد و اندازه مناسب نرسید و اغلب فیلمها قادر به بازگشت هزینههای تولید خود نشدند. هرچند هماکنون تا حدود زیادی آمار مبتلایان به کرونا روندی کاهشی پیداکرده، با این همه، هنوز بسیاری از سینمادوستان، برای حضور در سینماها ترس و تردید دارند. برای پی بردن به دلایل قانعکننده کاهش فروش فیلمها در نمایشهای نوروزی (فروش حدود ۳۰ تا ۳۵ میلیارد تومانی با کمتر از یکمیلیون مخاطب) بیتردید باید با طراحی پرسشنامههای دقیق و همچنین انجام برخی پژوهشهای میدانی، چنین شکستی را بررسی و تجزیهوتحلیل کرد. بهطور طبیعی، برای هیچ سینماگر و بهویژه برای هیچ تهیهکننده و سرمایهگذار و پشتیبان مالی این فیلمها، روبهرو شدن با چنین شرایطی، پیامدی جز دلسردی و ناامیدی از شرایط نابهنجار تولید فیلم، در پی نداشته است. بهنظر من، موضوع افزایش بهای بلیت سینماها، حتی در مقایسهای گذرا با بهای اقلام خوراکی و سایر خدمات وابسته به زندگی شهری (مانند کرایه حملونقل و آمدوشد شهروندان و...) در کاهش آمار فروش فیلمها کمترین نقش را داشته است. هماینک با بهای یک بلیت سینما در کمتر فروشگاه فرآوردههای دامی میتوان یکی از اقلام خوراکی از قبیل شیر، ماست، پنیر و... را خریداری کرد. به همین روی، برای یافتن دلایل واقعی کاهش چشمگیر فروش فیلمهای سینمایی باید بهدنبال عوامل دیگری گشت تا بتوان تصویر واقعبینانهتری از شرایط موجود در سینما و فروش فیلمها ارائه داد. عوامل متنوع دیگری همچون تکراری شدن موضوع و مضامین فیلمها، ضعف فیلمنامهها، شرایط نهچندان مطلوب فضای بسیاری از سینماها بهویژه کیفیت نامناسب پخش فیلم از نظر صدا و نور و افزایش دور از انتظار سفرهای نوروزی سال ۱۴۰۱ و بهطور کلی، کمرنگ شدن حضور اقلام فرهنگیهنری در سبد هزینههای خرید خانوارها بهدلیل مجموعه فشارهای اقتصادی روزافزون و نظایر آنها. بر پایه تجارب بهدستآمده طی سالها حضور در عرصه نقد و بررسی آثار سینمایی و تدریس و پایش پیوسته شرایط کلی سینمای ایران، بر این باورم که برای آشتی دادن تماشاگران و سینمادوستان با سینمای ایران، باوجود برخی پیشرفتهای امیدبخش در امور فنی و مسائل زیباییشناسی تصویر و بهویژه ساختار شکلی فیلمها (فیلمبرداری، نورپردازی و تدوین و...) شاید توجه به برخی از کمداشتهای زیر و تلاش بایسته برای رفع این نارساییها، بتواند به سود سینمای ایران تمام شود و در راستای رشد و رونق بازار فروش فیلمها نیز تاثیری چشمگیر داشته باشد:
هنوز ضعف فیلمنامه در فیلمهای سینمایی ما مهمترین کمداشت و ضعفها بهشمار میآید. در اغلب فیلمها، «موضوع»ها و بهویژه «درونمایه»های تکراری دیده میشود. در نوع روایت و بیان داستان فیلم و پردازش اثر در کمتر فیلمی با نوآوریها و خلاقیتهای چشمگیر روبهرو میشویم. فیلمنامه نویسان، در نگارش فیلمنامهها، از آبشخور و سرچشمههای غنی ادبیات داستانی این سرزمین - بهویژه داستانهایی که با فرهنگ و آدابورسوم این دیار پیوند نزدیکتری داشته باشد- کمتر بهره میبرند. هنوز جای خالی فیلمنامههای اقتباسی در سینمای ما بهروشنی احساس میشود.
باوجودیکه بهطور تقریبی، بیش از یکسوم جمعیت کشور را روستاییان و عشایر و اقوام متنوع ایرانی تشکیل میدهند، متاسفانه، بهجز چند فیلم انگشتشمار، هنوزتصویر گویایی ازکار و زندگی و دغدغههای این بخش از جامعه ما در فیلمهای سینمایی دیده نمیشود.
جریان آزاد آسیبشناسی درد و داغهای جامعه و ریشهیابی بسیاری از دشواری و مسائل اجتماعی، بهویژه بررسی نابهنجاریهای رفتاری در جامعه ما، در فیلمهای سینمایی، بهدرستی شکل نمیگیرد.
نشانههای نگاه محافظهکارانه و خودسانسوری و صدالبته گاه ردپای برخی ممیزیها، در بسیاری از فیلمها، آشکارا دیده میشود.