واکاوی طرحهای آمایش سرزمین در اروپا
برنامههای آمایشی در اروپا از سالهای پایانی دهه ۸۰ میلادی وارد سیاستگذاریهای کلان دولتهای عضو اتحادیه شد، زیرا برخی بحرانهای زیستمحیطی از جمله آلودگی و رژیم توزیع منابع طبیعی بهگونهای بود که دولتها مجبور به طراحی مدلهایی برای حل این نابرابری اقلیمی با اجرای برنامهای که در راستای توسعه کشورها بود، شدند.
در سالهای ابتدایی دهه ۸۰ میلادی، رشد بیسابقه صنایع و متعاقب آن جمعیت در کشورهای غربی اروپا کار را به جایی کشاند که دولتها طرحهای تدوین شده توسط پژوهشگران و آکادمیسینها را پذیرفته و برای همسانسازی با قوانین داخلی کشور به پارلمانها سپردند. در همین راستا در سال ۱۹۹۹ سندی تحت عنوان چشمانداز توسعه فضایی اروپا (ESDP) توسط وزرای برنامهریزی منطقهای در کشورهای عضو اتحادیه اروپا امضا شد و برای اجرا در اختیار همه اعضای اتحادیه قرار گرفت. البته سند ESDP ضمانت اجرایی نداشت اما بحرانهای زیستمحیطی در سراسر اروپا تا حدی جدی شده بود که اغلب اعضا بدون مقاومت شروع به اجرای مفاد آن کردند. البته این برنامهها در اروپا تحت عنوان طرحهای انسجام سرزمینی هم شناخته میشوند اما آنچه در جهان از جمله اتحادیه اروپا مورد پذیرش قرار گرفته، مشابه سندهای آمایشی است که توسط یونسکو هم تایید شده و برای اجرا در اختیار کشورهای جهان سومی و در حال توسعه قرار گرفته است.
آمایش سرزمین در اروپا
برنامههای آمایش سرزمینی در قاره اروپا باوجود اینکه در زمانی به تصویب رسیده بود که این اتحادیه تنها ۱۵ عضو داشت، امروزه توسط همه اعضای باشگاه اروپاییها پذیرفته و اجرا میشوند. البته الگوی آمایش سرزمینی به فراخور ماهیت سیاسی دولتها در کشورهای این منطقه با شدت و ضعف اجرایی میشود اما روی هم رفته میتوان گفت اتحادیه اروپا باوجود مهار شدن بحرانهای محیط زیستی بیشترین نرخ اجرای پروژههای عمرانی همساز با توسعه پایدار را در جهان به ثبت رسانده، این در حالی است که چین بهعنوان کشوری که با سرعت سرسامآوری پلههای ترقی اقتصادی را پشت سر میگذارد، یکی از ضعیفترین عملکردها در زمینه اجرای طرحهای آمایش سرزمینی را اجرایی میکند. البته طی پیمان پاریس چین و امریکا متعهد شده بودند برخی از اصول هماهنگ با برنامههای آمایش منطقهای را پذیرفته و در دستور کار قرار دهند اما با روی کار آمدن دونالد ترامپ معادلات بهم ریخت و چینیها نیز پس از خروج ترامپ از این پیماننامه بینالمللی، اجرای طرحها و برنامههای محدودکننده آن را از دستور کار خارج کردند.
البته معاهده پاریس نخستین طرحی نبود که اروپاییها برای بهبود وضعیت عمومی محیطزیست پایهریزی کنند زیرا در سال ۲۰۰۴ نیز طرحی را که بهنام معاهده لیسبون معروف است، طراحی کرده و به تصویب همه اعضای اتحادیه اروپا رساندند که طی آن کشورها موظف میشدند علاوه بر اجرای طرحهای آمایش سرزمین در کشورهای خود، برنامههایی با محوریت آمایشی در منطقه یورو اجرا کنند. این طرح که بعدها بهنام «دولت سرزمینی و چشماندازهای اتحادیه اروپا» (ESPON) به تایید سازمان ملل متحد نیز رسید، در واقع بهعنوان پیشنویسی برای پیماننامه پاریس عمل کرد و نقش مهمی را در جهتگیری کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه برای مهار بحرانهای زیستمحیطی ایفا کرد. البته پس از تصویب معاهده لیسبون در اتحادیه اروپا نشستی در شهر لایپزیگ آلمان (سال ۲۰۰۷) برگزار شد که زمینه را برای طراحی پیماننامهای فراگیر و گستردهتر در مقیاس جهانی آماده میکرد اما کارشناسان حقوقی معتقدند ESPON مادر معاهده پاریس بوده و شاید بتوان امضای آن توسط کشورهای اروپایی را انقلابی ازسوی بشر برای نجات کره زمین و همچنین نسل انسان قلمداد کرد.
برگزیت و فرگزیت
داستان اجرای طرحهای آمایشی در اروپا همیشه بدون مشکل و همراه با همکاری همه اعضای اتحادیه نبوده، زیرا در مقاطعی شاهد نواختن ساز مخالف توسط برخی از اعضای مهم اتحادیه اروپا در روند پیادهسازی برنامههای آمایشی بودیم که مهمترین آنها ماجرای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا است که بهنام «برگزیت» شناخته میشود. این جریان را که در نهایت منجر به خروج بریتانیا در روز ۳۱ ژانویه سال ۲۰۲۰ میلادی از اتحادیه اروپا شد، میتوان جرقهای برای مخالفتها با اجرای برنامههای آمایشی در بین کشورهای اروپایی دانست، زیرا جریانهای راستگرا در انگلستان دولت را در سال ۲۰۱۶ مجبور به برگزاری همهپرسی پیرامون خروج یا ماندن در اتحادیه اروپا کردند که نتیجه آن جهانیان را شگفتزده کرد. البته فرآیند خروج کشورهای تحت پادشاهی بریتانیا از اتحادیه به قدری سخت و پیچیده بود که حدود ۴ سال به طول انجامید. این اتفاق نعل به نعل برای فرانسویها نیز رخ داد؛ با این تفاوت که جنبش راست افراطی در این کشور اروپایی مانند انگلستان از قدرت زیادی برخوردار نبود و همین مسئله باعث شد کار به همهپرسی هم کشیده نشود. البته کارشناسان بر این باورند که دلیل موفق نبودن راستگرایان فرانسوی برای خارج کردن کشورشان از اتحادیه اروپا اجرای پیماننامه ESPON بود زیرا طی این معاهده کشورهای این قاره متعهد میشدند برنامههای آمایش منطقهای و فرامرزی را در دستور کار قرار دهند و فرانسه نیز نقش بسیار مهمی را در این برنامه بازی میکرد زیرا یکی از کشورهای وسیع اروپایی محسوب میشود که از چند جهت در مسیر اجرای طرحهای آمایشی قرار دارد. اهمیت فرانسه در این برنامهها تا حدی است که حتی از این کشور بهعنوان چهارراه اقلیمی اروپا یاد شده و اجرای برنامههای همساز با توسعه پایدار را بدون همکاری فرانسه امکانناپذیر میدانند. حتی برخی اعتقاد دارند همین فاکتور باعث شد پاریس میزبان گفتوگوهایی باشد که دست آخر به امضای توافقنامه تاریخی «پاریس» ختم شد.
کارشناسان اقتصاد سیاسی و تحلیلگران ژئوپلتیک معتقدند جزیرهای بودن بریتانیا و غیرمرتبط بودن کشورهای این منطقه با بدنه اصلی اروپا باعث شد بهنحوی اروپا بتواند با جدایی این عضو قدیمی خود موافقت کرده و آن را در سال ۲۰۲۰ به رسمیت بشناسد، چراکه سهم انگلستان و اسکاتلند در اجرای این پروژهها به اندازهای نیست که بدون حضورشان سایر اعضای اتحادیه دچار مشکل شوند.
نمونههای موفق اعضای اتحادیه
برای سنجش میزان پیشرفت برنامههای آمایشی در جهان سنجههای مختلفی از جمله پیشبرد طرحهای توسعهای باتوجه به تغییرات اقلیمی، مهار بحرانهای زیستمحیطی، پیشگیری از وقوع بحرانهای بالقوه و... وجود دارد اما وقتی به اروپا میرسیم این سنجهها تقریبا کارآیی خود را از دست میدهند، زیرا کشورهایی مانند سوئد و دانمارک باوجود اجرای تمام و کمال برنامههای آمایشی ضرایب پایینی را کسب میکنند، چراکه بحران بالفعل و بالقوه محیطزیستی در این کشورها وجود ندارد که با مهار یا پیشگیری از وقوع آنها بتوان امتیاز مثبتی را در سبد نوردیکها گذاشت.
اما کشورهایی نظیر دانمارک، فنلاند، سوئیس، هلند، سوئد و اتریش از نمونههای بارز در بین اعضای اتحادیه هستند که در مسیر اجرای برنامههای آمایشی به موفقیت قابلتوجهی دست پیدا کردهاند. برای مثال در هلند الگوهای آمایشی بهعنوان مهمترین سند در اجرای برنامههای عمرانی شناخته شده و هیچ طرح عمرانی بدون توجه به مدلهای ملی و منطقهای آمایش سرزمینی اجرایی نمیشود؛ از همین رو فاکتورهای زیستمحیطی مورد سنجش ناظران بینالمللی در طول یک دهه اخیر نشاندهنده پیشتازی کشورهای شمال و مرکز اروپا در امر حفظ و حراست از محیطزیست با محوریت اجرای برنامههای آمایشی بوده است. در سال ۲۰۱۶ دانمارک، ۲۰۱۷ هلند، ۲۰۱۸ دانمارک، ۲۰۱۹ سوئیس و ۲۰۲۰ هلند رتبه نخست در زمینه اجرای برنامههای آمایشی منطقهای و ملی را به خود اختصاص دادهاند که هر سال ازسوی سازمان ملل متحد اعلام میشود، اما بهطور میانگین سازمانهای نظارتی در حوزه محیطزیست، دانمارک و هلند را همسازترین کشورها با کشورهای اقلیمی میدانند که در حال حاضر هیچ یک از این کشورها با بحران زیستمحیطی مواجه نیستند. طبق گزارشاتی که منتشر شده دولتهای دانمارک و هلند در هیچ موردی اجازه ساختوساز به بخش خصوصی و دولتی را در صورت مغایرت با اصول آمایشی نمیدهند.
منبع: ec.europa.eu