-

زباله‌گردی انتخاب کودکان نیست

امان قرایی‌مقدم- جامعه‌شناس و آسیب‌شناس اجتماعی

زباله‌گردی کودکان در طول سال‌های گذشته همواره به‌عنوان یک معضل جدی در حوزه‌های اجتماعی در کشور مطرح بوده و کارشناسان و آسیب‌شناسان اجتماعی درباره تبعات منفی آن هشدار داده‌اند. با این حال، نه‌تنها تعداد کودکان کار و کودکان زباله‌گرد در اجتماع کم نشده، که حتی در سال‌های اخیر منظره‌های ناخوشایند بیشتری از این معضل را در سطح شهر می‌بینیم.
در تعریف اجتماعی این معضل باید گفت زباله‌گردی یک نوع استثمار کودک برای بهره‌کشی با دستمزد پایین است. موضوعی که در کشورهای پیشرفته قوانین بسیار جدی و سرسختانه‌ای برای پیشگیری از آن وجود دارد زیرا علاوه‌بر زیان‌های ذاتی این نوع مشاغل که باعث می‌شود سلامت کودکان به خطر بیفتد، این کودکان را در مواجهه با انواعی از کارهای غیرقانونی و پدیده‌هایی مثل اعتیاد قرار می‌دهد و به این ترتیب نسل‌های آینده را به مسیرهای انحرافی هدایت می‌کند.
براساس قانون، استفاده پیمانکاران از کودکان زیر سن قانونی برای مشاغلی مانند جمع‌آوری و تفکیک زباله غیرقانونی است اما نظارت‌های ناکافی و حتی ناموجود باعث شده برخی از این پیمانکاران با تخطی از قانون این کودکان را برای چنین فعالیت‌هایی به کار بگمارند و این شبکه زیرزمینی را به صورت مافیایی اداره کنند.
صحبت درباره اینکه چرا کودکان تن به انجام چنین کارهایی می‌دهند نیز کاملا مشخص است و پاسخ‌ها در این زمینه فقط به گزینه فقر می‌‌رسد.
کودکان کار این فعالیت را که در آن تناسبی هم میان سختی کار و میزان دستمزد وجود ندارد، به صورت خودخواسته انتخاب نمی‌‌کنند‌ بلکه باز هم هدایت همین گروه‌های مافیایی زیرزمینی است که آنها را به سوی این کار می‌کشد و متاسفانه گزارش‌های غیررسمی متعدد هم حکایت از سوءاستفاده‌های مختلف از این کودکان دارد.
فعالیت کودکان زباله‌گرد شاید در سال‌های نه‌چندان دیر و دور به صورت شبانه و مخفی بود اما درحال‌حاضر می‌بینیم این کودکان هر روز در ساعات معین در محله‌های مشخص و از خودروهایی پیاده ‌می‌شوند و در سطح شهر به زباله‌گردی می‌پردازند.
اگر بخواهیم به صورت ریشه‌ای با این انتخاب کودکان برخورد کنیم، می‌بینیم این موضوع به هیچ وجه انتخاب نبوده و درواقع آنها تحت تاثیر فقر و به اجبار وارد چنین مسیرهای پرخطری شده‌اند. فقر، مهم‌ترین عاملی است که کودکان را به سوی فعالیت‌هایی مانند زباله‌گردی سوق می‌دهد و به دلیل حمایت‌های اجتماعی ناکافی از این کودکان و نیز نبود برخورد جدی با چنین شبکه‌های زیرزمینی، هر روز هم بر تعداد کودکان مشغول به این فعالیت‌ها افزوده می‌شود.
متاسفانه این معضل اجتماعی در همین مرحله متوقف نمی‌شود و به احتمال زیاد بسیاری از این کودکان در معرض آسیب‌های اجتماعی بزرگ‌تر و انواع بزه‌های اجتماعی قرار می‌گیرند و خود نیز با ادامه همین مسیر جامعه را در معرض خطر قرار می‌دهند.
با توجه به آنچه گفته شد، تا زمانی که موضوعاتی مانند فقر و توسعه ناعادلانه ثروت در کشور وجود دارد و کودکان نمی‌توانند از حقوق طبیعی و اجتماعی خود برخوردار شوند، شکاف‌های طبقاتی جدی و عمیق در جامعه وجود خواهد داشت. در چنین شرایطی طبیعی است بسیاری از اقشار محروم اجتماع برای تامین معیشت خود ناچار به اتخاذ چنین تصمیماتی خواهند
بود.
تا زمانی که عامل اصلی در بروز پدیده‌هایی مانند کودک کار و کودکان زباله‌گرد در جامعه برطرف نشود نمی‌توان انتظار ایجاد بهبود در این اوضاع داشت و باید همچنان شاهد عوارض و آسیب‌های آن در سطح جامعه بود.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*